snap out of it


(به سرعت) هوش آمدن، از بیهوشی در آمدن، بهتر شدن، رو به بهبودی گذاشتن

جمله های نمونه

1. Now come on, snap out of it. Losing that money isn't the end of the world.
[ترجمه گوگل]حالا بیا، از آن خارج شو از دست دادن این پول پایان دنیا نیست
[ترجمه ترگمان] حالا زودباش، از این در بیا بیرون از دست دادن اون پول، پایان دنیا نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Chantal's been depressed for days. I wish she'd snap out of it .
[ترجمه گوگل]شانتال چند روزی است که افسرده است ای کاش او از آن خارج می شد
[ترجمه ترگمان]Chantal روزها افسرده بوده ای کاش از آن جدا می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Perhaps he would snap out of it.
[ترجمه گوگل]شاید او از آن خارج شود
[ترجمه ترگمان]شاید از آن جدا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He's so depressed. He doesn't seem able to snap out of it at all.
[ترجمه گوگل]او خیلی افسرده است به نظر نمی رسد که او اصلاً از آن خارج شود
[ترجمه ترگمان]اون خیلی افسرده ست به نظر نمی رسد به هیچ وجه از آن جدا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Come on, snap out of it!
[ترجمه At] یالا/زودباش، ازش خارج شو!
|
[ترجمه گوگل]بیا، از آن خارج شو!
[ترجمه ترگمان]! زود باش، زود باش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I snap out of it for a moment.
[ترجمه گوگل]یک لحظه از آن جدا می شوم
[ترجمه ترگمان]برای لحظه ای از آن بیرون می پرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Snap out of it, you can find another girlfriend.
[ترجمه گوگل]از آن خارج شوید، می توانید دوست دختر دیگری پیدا کنید
[ترجمه ترگمان]بی خیال شو میتونی یه دوست دختر دیگه پیدا کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Some friends asked me "Why do you need to be depressed?", "Snap out of it!" – if I have not de-friended these people by now I certainly have kept my distance.
[ترجمه گوگل]برخی از دوستان از من پرسیدند "چرا باید افسرده باشید؟" - اگر تا به حال با این افراد دوستی نداشته باشم، مطمئناً فاصله خود را حفظ کرده ام
[ترجمه ترگمان]بعضی از دوستان از من پرسیدند: \"چرا باید افسرده شوی؟\" \" \" \" \" \"از آن Snap!\" \" \" \" - اگر این مردم را تا حالا ندیده باشم، مطمئنا فاصله ام را حفظ کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Come on, snap out of it; you drank too much!
[ترجمه گوگل]بیا، از آن خارج شو زیاد نوشیدی!
[ترجمه ترگمان]زود باش، از آن بیرون بیا، تو بیش از حد آب خوردی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Snap out of it!
[ترجمه وفا] از فازش بیا بیرون
|
[ترجمه گوگل]ضربه محکم و ناگهانی از آن!
[ترجمه ترگمان]! بزن به چاک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You've been in this mood for days now -- I wish you'd snap out of it.
[ترجمه گوگل]الان چند روزه تو این حال و هوا هستی -- ای کاش از این حالت خلاص می شدی
[ترجمه ترگمان]تو الان چند روزه که این حالت رو داری - ای کاش از آن بیرون می رفتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sit with the music, blow a little smoke, time enough to snap out of it, sip the brandy.
[ترجمه گوگل]با موسیقی بنشینید، کمی دود بکشید، زمان کافی برای خارج شدن از آن، جرعه جرعه براندی را بنوشید
[ترجمه ترگمان]با موزیک بنشین، یک خرده سیگار بکش، وقت آن کافی است که آن را از آن بیرون بکشد و براندی را مزه مزه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. All that selfpity, my dear! He really ought so snap out of it.
[ترجمه گوگل]این همه دلسوزی عزیزم! او واقعا باید خیلی زود از آن خارج شود
[ترجمه ترگمان]همه این چیزها، عزیزم! اون واقعا باید از این کارش جدا بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He's been in a terrible mood all day. I hope he will snap out of it.
[ترجمه گوگل]او در تمام طول روز در روحیه وحشتناکی بوده است امیدوارم او از آن خارج شود
[ترجمه ترگمان]امروز حالش خیلی بد است امیدوارم از شرش خلاص بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• recover, get out of a daze

پیشنهاد کاربران

از فکرش بیا بیرون.
Peter Jackson wants to wipe his mind of lord of the rings . he should snap out of it
پیتر جکسون ( کارگردان ) میخواهد ذهنشو پاک کنه از فیلم ارباب حلقه ها . او بایستی از این حالت بیا بیرون یا او باید از این کار دست برداره
از این حالت، بیا بیرون.
بکش ازش بیرون ،
گاهی معنی باهاش کنار بیا هم داره
به خودت بیا
Force yourself to stop feeling sad and upset
بی خیالش شو, از این فاز بد بیا بیرون
You have to snap out of it.

بپرس