snippet

/ˈsnɪpət//ˈsnɪpɪt/

معنی: خپله، چیز کوچک، پارچه سرقیچی
معانی دیگر: باریکه ی قیچی شده، برش، تکه، سرقیچی، نواره، ریز، خرده ریز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a small piece or part; bit; fragment.
مشابه: crumb, fraction, fragment, morsel, rag, snatch

- mere snippets of information
[ترجمه گوگل] تکه هایی از اطلاعات
[ترجمه ترگمان] فقط یه سری اطلاعات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He passed on any interesting snippets of information he could glean from his colleagues.
[ترجمه گوگل]او هر تکه اطلاعات جالبی را که می توانست از همکارانش جمع آوری کند، منتقل می کرد
[ترجمه ترگمان]تکه های جالبی از اطلاعات را که می توانست از همکارانش بدست آورد، به کار برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I heard an interesting snippet on the radio this morning.
[ترجمه گوگل]امروز صبح یک قطعه جالب از رادیو شنیدم
[ترجمه ترگمان]امروز صبح یه خبر جالب تو رادیو شنیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I've got a snippet of information that might interest you.
[ترجمه گوگل]من یک تکه اطلاعاتی دارم که ممکن است برای شما جالب باشد
[ترجمه ترگمان]اطلاعاتی دارم که ممکنه برات جالب باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The article gave a few snippets from her forthcoming memoirs.
[ترجمه گوگل]در این مقاله چند قطعه از خاطرات آینده او ارائه شد
[ترجمه ترگمان]مقاله چند دقیقه از خاطرات آینده او را به هم ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I love listening to snippets of conversation in restaurants.
[ترجمه گوگل]من عاشق گوش دادن به تکه‌های مکالمه در رستوران‌ها هستم
[ترجمه ترگمان]دوست دارم به یه سری مکالمه توی رستوران گوش بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Have you got any interesting snippets for me?
[ترجمه گوگل]آیا قطعه جالبی برای من دارید؟
[ترجمه ترگمان]خبر جالبی برای من داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. An actress cornered her with snippets of information about herself which she hoped Rain would publish.
[ترجمه گوگل]یک بازیگر زن او را با تکه‌هایی از اطلاعات در مورد خودش که امیدوار بود باران منتشر کند، در گوشه و کنار او قرار داد
[ترجمه ترگمان]بازیگری او را با تکه هایی از اطلاعات درباره خود که امیدوار بود رین چاپ کند به دام انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A snippet of tape showing scattered flames in the dark ran over and over.
[ترجمه گوگل]قطعه ای از نوار که شعله های آتش پراکنده را در تاریکی نشان می داد بارها و بارها می دوید
[ترجمه ترگمان]یک نوار ویدیویی که در تاریکی شعله های پراکنده را به نمایش گذاشته بود، همه جا و همه جا را فرا گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It also provided a few snippets of absurd press.
[ترجمه گوگل]همچنین چند قطعه از مطبوعات پوچ ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]همچنین تکه هایی از اخبار پوچ و بی معنی را ارائه می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But snippets and fragments of legend and lore had filtered in from somewhere.
[ترجمه گوگل]اما تکه‌ها و تکه‌هایی از افسانه‌ها و افسانه‌ها از جایی فیلتر شده بود
[ترجمه ترگمان]اما تکه هایی از افسانه ها و fragments از جایی در آن رخنه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He started a scrapbook of snippets from John Locke and other admired mentors.
[ترجمه گوگل]او دفترچه‌ای از قطعه‌هایی از جان لاک و دیگر مربیان تحسین‌شده راه‌اندازی کرد
[ترجمه ترگمان]تکه هایی از snippets را از جان لاک و دیگر مربیان تحسین می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The book includes historical snippets and essays from longtime Tucson residents.
[ترجمه گوگل]این کتاب شامل قطعات تاریخی و مقالاتی از ساکنان قدیمی توسان است
[ترجمه ترگمان]این کتاب شامل تکه هایی از historical و مقالات مربوط به ساکنین قدیمی توسکان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Dominic has always had a flair for appropriating snippets of verbiage.
[ترجمه گوگل]دومینیک همیشه در به کار بردن تکه‌های کلامی استعداد داشت
[ترجمه ترگمان]دامینیک همیشه استعداد خود را برای ضبط کردن تکه هایی از verbiage داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The quote below provides a snippet of Section 3 of the HTTP 1 protocol specification (see Resources).
[ترجمه گوگل]نقل قول زیر قطعه ای از بخش 3 از مشخصات پروتکل HTTP 1 را ارائه می دهد (به منابع مراجعه کنید)
[ترجمه ترگمان]نقل قول زیر بخش ۳ از بخش ۳ از مشخصات پروتکل HTTP را ارایه می دهد (منابع را ببینید)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خپله (اسم)
half-pint, punch, butterball, shorty, dumpling, runt, podge, pudge, snippet, roly-poly, stump

چیز کوچک (اسم)
pinpoint, snippet

پارچه سرقیچی (اسم)
snippet

انگلیسی به انگلیسی

• small cutting, little piece, scrap; young or mischievous person (informal)
a snippet of information or news is a small piece of it; an informal word.

پیشنهاد کاربران

[فناری - فرهنگ لغت مایکروسافت] قطعه کد، قطعه محتوا، قطعه
بریده ، بخش ، بخشه ، چکیده
a small and often interesting piece of news, information, or conversation
یک خبر، اطلاعات یا مکالمه کوچک و اغلب جالب
I heard an interesting snippet on the radio this morning
I love listening to snippets of conversation in restaurants
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/snippet?q=snippets
noun
[count]
1 : a small piece of information or news — usually of
snippets of gossip/information
2 : a small part of something ( such as a piece of music, a conversation, etc. )
snippets from the author's newest novel
— often of
I heard only a snippet of their conversation
تکه کد
Snippets =
قسمت های بیرون کشیده شده
قطعات
جملات و عبارات استخراج شده
چکیده
خلاصه
برش، تکه
Snippet of information یه کم اطلاعات
تکه - کدها یا اسنیپت ها ( انگلیسی: Snippets ) یک اصطلاح برنامه نویسی است که برای قطعات کوچک و قابل استفاده مجدد از کد بکار می رود. برخی از ویرایشگرهای متن دارای قابلیت مدیریت تکه - کد ( انگلیسی: Snippet Management ) هستند. تکه کدها باعث می شوند تا در وقت کاربر برنامه نویس صرفه جویی شود.
...
[مشاهده متن کامل]

از ویکی پدیا، دانشنامهٔ آزاد

بپرس