stairwell

/ˈsteˌrwel//ˈsteəwel/

معنی: نردبان، پله کان عمودی
معانی دیگر: پلکان عمود (مانند پلکان منار که عمود و مارپیچ است)، پلکان ستونی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: in a building, a walled-off section that contains a staircase.

جمله های نمونه

1. He had apparently fallen head-first down the stairwell.
[ترجمه سپهر] ظاهرا او از پله ها با سر افتاده بود.
|
[ترجمه گوگل]ظاهراً با سر از راه پله افتاده بود
[ترجمه ترگمان]ظاهرا سرش از پله پایین افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The stairwell was lit by a single bulb.
[ترجمه گوگل]راه پله با یک لامپ روشن می شد
[ترجمه ترگمان]پلکان با یک لامپ روشن شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Fear stalks every dark stairwell and walkway.
[ترجمه گوگل]ترس در هر راه پله و راهرو تاریکی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]ترس در هر پلکان و گذرگاه تاریک وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Only a small plaque near a stairwell distinguishes the school from the college at large.
[ترجمه گوگل]فقط یک پلاک کوچک در نزدیکی راه پله مدرسه را از کالج بزرگ متمایز می کند
[ترجمه ترگمان]فقط یک پلاک کوچک نزدیک راه پله، مدرسه را از کالج متمایز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Below, the stairwell door split down its length under the frenzied and monstrous assault.
[ترجمه گوگل]در زیر، درب راه پله در اثر حمله جنون آمیز و هیولایی، طول خود را کاهش داد
[ترجمه ترگمان]زیر پلکان، پلکان زیر پلکان زیر آن یورش دیوانه وار و مهیب از هم جدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A narrow stairwell wound like a corkscrew into the dungeons of the castle.
[ترجمه گوگل]راه پله ای باریک مانند پیچ ​​چوب پنبه به سیاه چال های قلعه پیچید
[ترجمه ترگمان]پلکان باریکی مثل پیچ در the قلعه می پیچید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Tom looked down the stairwell and saw them.
[ترجمه گوگل]تام به پایین پله ها نگاه کرد و آنها را دید
[ترجمه ترگمان]تام از پله ها پایین را نگاه کرد و آن ها را دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The lobby and stairwell are lined with banners, athletic trophies and school bulletins.
[ترجمه گوگل]لابی و راه پله ها با بنرها، جوایز ورزشی و بولتن های مدرسه پوشانده شده است
[ترجمه ترگمان]لابی و راه پله با بنرها، غنایم ورزشی و بولتن های مدرسه صف کشیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A position over a high stairwell would not be satisfactory.
[ترجمه گوگل]موقعیت بالای یک راه پله بلند رضایت بخش نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]یه موقعیت بالای یه راه پله بالا، اصلا رضایت بخش نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I am alone on the stairwell. Through a doorway, the glare of a television light reflects upon somebody's wall.
[ترجمه گوگل]من در راه پله تنها هستم از طریق یک در، تابش نور تلویزیون بر دیوار کسی منعکس می شود
[ترجمه ترگمان]من توی راه پله تنه ام نور چراغ تلویزیون به روی دیوار یکی از پنجره ها منعکس می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Isabel glided into the darkness of the stairwell.
[ترجمه گوگل]ایزابل به داخل تاریکی راه پله رفت
[ترجمه ترگمان]ایزابل در تاریکی پلکان به حرکت در آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. On the second and third floors stairwell a stainless steel mesh.
[ترجمه گوگل]در طبقه دوم و سوم راه پله مش فولاد ضد زنگ
[ترجمه ترگمان]در طبقه دوم و سوم، یک مش فولادی ضد زنگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Suddenly an alarm sounds in the stairwell.
[ترجمه گوگل]ناگهان زنگ خطر در راه پله به صدا درآمد
[ترجمه ترگمان]ناگهان صدای آژیر از پله ها به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Now, in the crowded stairwell, Rescorla sang into the bullhorn.
[ترجمه گوگل]حالا، در راه پله های شلوغ، رسیورلا در بوق گاو آواز خواند
[ترجمه ترگمان]حالا، در پلکان پر ازدحام، Rescorla در the آواز می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نردبان (اسم)
escalade, stair, ladder, stile, stairwell

پله کان عمودی (اسم)
stairwell

تخصصی

[عمران و معماری] آشکوب - فضای پله کان

انگلیسی به انگلیسی

• vertical opening containing a stairway
a stairwell is the part of a building that contains a staircase.

پیشنهاد کاربران

بپرس