steaming

جمله های نمونه

1. steaming tea
چای داغ (بخار دار)

2. he is still steaming over the insult
هنوز از آن توهین به خود می پیچد.

3. the horse's body was steaming
از بدن اسب بخار بلند می شد.

4. My swimming goggles keep steaming up so I can't see.
[ترجمه گوگل]عینک شنای من مدام بخار می کند تا نتوانم ببینم
[ترجمه ترگمان]عینک شنا من از آن بخار می شه و من نمی تونم ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Our hostess served up a large bowl of steaming hot dumplings.
[ترجمه گوگل]مهماندار ما یک کاسه بزرگ از کوفته های داغ بخارپز سرو کرد
[ترجمه ترگمان]میزبان ما یه کاسه بزرگ از دسر داغ رو درست کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The latest figures show industrial production steaming ahead at an 8 per cent annual rate.
[ترجمه گوگل]آخرین ارقام نشان می دهد که تولید صنعتی با نرخ سالانه 8 درصد در حال افزایش است
[ترجمه ترگمان]آخرین ارقام نشان می دهند که تولید صنعتی در نرخ سالانه ۸ درصد به پیش می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You need a wok with a steaming rack for this; if you don'thave one, improvise.
[ترجمه گوگل]برای این کار به یک وک با قفسه بخار پز نیاز دارید اگر ندارید، بداهه بنویسید
[ترجمه ترگمان]از این جا به بعد دی گه احتیاجی به این کار نداری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They were sentenced to 6 years' imprisonment for steaming a bus.
[ترجمه گوگل]آنها به جرم بخار دادن اتوبوس به 6 سال زندان محکوم شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها برای ایجاد یک اتوبوس به ۶ سال زندان محکوم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He spotted her steaming down the corridor towards him.
[ترجمه گوگل]او را دید که در راهرو به سمت او بخار می کرد
[ترجمه ترگمان]او را دید که در راهرو به طرف او می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He brought in two mugs of steaming coffee.
[ترجمه گوگل]او دو فنجان قهوه بخار پز آورد
[ترجمه ترگمان]دو فنجان قهوه با بخار از آن بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The waiter brought over a steaming pot brimming with seafood.
[ترجمه گوگل]پیشخدمت یک قابلمه بخار پز پر از غذاهای دریایی آورد
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت کوزه پر از غذای دریایی را آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was still steaming over the insult he had received.
[ترجمه گوگل]او همچنان از توهینی که دریافت کرده بود بخار می کرد
[ترجمه ترگمان]او هنوز از توهینی که به او کرده بود، بخار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The kettle was steaming on the stove.
[ترجمه گوگل]کتری روی اجاق گاز بخار می کرد
[ترجمه ترگمان]ک تری روی اجاق بخار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She is steaming fish for supper.
[ترجمه گوگل]او دارد برای شام ماهی بخار پز می کند
[ترجمه ترگمان]برای شام ماهی بخار گرفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] بخار دادن - بخار دادن پارچه جهت تثبیت ابعادی - بخار دادن پارچه چاپ شده جهت تثبیت رنگ

انگلیسی به انگلیسی

• vaporous, releasing vapor

پیشنهاد کاربران

خیلی داغ
steaming ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: بخارپزی
تعریف: فرایند پخت مواد غذایی با بخار آب
برای نوشیدنی معادل داغ
بخارزنی
۱. سیاه مست، بسیار مست
۲. عصبانی
بخارپز
جوش آوردن - عصبانی شدن
که بخار از آن بلند میشود

بپرس