stomp

/ˈstɑːmp//stɒmp/

معنی: پایکوبی، پایکوبی کردن
معانی دیگر: (نوعی موسیقی جاز با آهنگ تند و شاد) استامپ، رقص همراه با این موسیقی، لگد کوبی کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: stomps, stomping, stomped
(1) تعریف: to stamp or trample heavily upon, esp. so as to smash or otherwise harm.
مشابه: stamp, tramp, trample

(2) تعریف: to stamp (one's feet) heavily.
مشابه: stamp
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to walk or trample heavily.
مشابه: pound, stamp, tramp, trample

- He stomped angrily out of the store.
[ترجمه گوگل] با عصبانیت از مغازه بیرون رفت
[ترجمه ترگمان] با عصبانیت از فروشگاه بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She stomped on my foot.
[ترجمه گوگل] پایم را کوبید
[ترجمه ترگمان] با قدم های محکم پایم را روی پایم گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
(1) تعریف: an act or instance of stomping.
مشابه: stamp, tramp, trample

(2) تعریف: an early type of jazz dancing, or a piece of music for it.

جمله های نمونه

1. Legendary hipsters Stomp bring street theater to Boston this week.
[ترجمه گوگل]هیپسترهای افسانه ای استومپ این هفته تئاتر خیابانی را به بوستون می آورند
[ترجمه ترگمان]Legendary hipsters stomp، این هفته تئاتر خیابانی را به بوستون می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Is Wilko going to stomp out?
[ترجمه نارون] ایا ویلکو شروع به پایکوبی دارد می کند؟
|
[ترجمه گوگل]آیا ویلکو قرار است از میدان خارج شود؟
[ترجمه ترگمان]Wilko با لگد می going بیرون؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Did he stomp on it in any other way to manifest dissatisfaction?
[ترجمه گوگل]آیا او برای نشان دادن نارضایتی به روش دیگری بر آن پا گذاشت؟
[ترجمه ترگمان]آیا او با یک راه دیگر به راه دیگری برخورد کرد تا نارضایتی خود را آشکار کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He heard her stomp across the floor as if she were wearing combat boots.
[ترجمه گوگل]صدای پا زدن او را از روی زمین شنید که گویی چکمه های رزمی پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]صدای پایش را از کف اتاق شنید که انگار چکمه پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Women in the crowd cheer and stomp.
[ترجمه گوگل]زنان در میان جمعیت تشویق می کنند و پایکوبی می کنند
[ترجمه ترگمان]زنان در میان جمعیت شاد و شاد به پا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He had to stomp hard on the crust of ice with each step in order to keep from falling.
[ترجمه گوگل]او مجبور بود با هر قدم محکم روی پوسته یخ پا بگذارد تا از افتادن جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]او مجبور بود روی پوسته یخ با هر قدم ضربه بزند تا از افتادن جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He then proceeded to stomp on it, in the presence of the emperor.
[ترجمه گوگل]سپس در حضور امپراتور اقدام به کوبیدن آن کرد
[ترجمه ترگمان]سپس شروع به ضربه زدن به آن کرد، در حضور امپراطور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Did Parks stomp off in a huff like some injured prima donna, some egomaniac?
[ترجمه گوگل]آیا پارکس مانند برخی از پریمادونای مجروح، برخی خودمانیاها، غافلگیر شد؟
[ترجمه ترگمان]آیا پارکس با عصبانیت مثل یک خواننده زن خواننده زن و مرد زخمی بر پا شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He would stomp on her Keds to dirty them.
[ترجمه گوگل]او برای کثیف کردن کادهایش روی آنها پا می گذاشت
[ترجمه ترگمان]با کفش های کهنه به پایش لگد می زد تا آن ها را کثیف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The soldiers stomp on faces in photographs taken at weddings and christenings.
[ترجمه گوگل]سربازان در عکس‌های گرفته شده در مراسم عروسی و تعمید به چهره‌ها ضربه می‌زنند
[ترجمه ترگمان]سربازان در عکس هایی که در عروسی ها و مراسم تعمید گرفته می شوند، با لگد ضربه می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Stomp. Shock waves in the ground knock your foes prone.
[ترجمه گوگل]استمپ امواج شوک در زمین دشمنان مستعد شما را می کوبند
[ترجمه ترگمان]رقص پا امواج در زمین در حال ضربه زدن به دشمنان شما هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Increased the damage done by magnataurs stomp by 2
[ترجمه گوگل]آسیب وارد شده توسط مگناتورها را 2 افزایش داد
[ترجمه ترگمان]افزایش آسیب ناشی از ضربه با ضربه ۲
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Kick, turn, stomp, stomp, then you jump.
[ترجمه گوگل]لگد بزنید، بچرخانید، پا بکوبید، پا بگذارید، سپس می پرید
[ترجمه ترگمان]با لگد، لگد زدن، ضربه با پا، از جا بپرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Forget the fuel - economy payoff. Just stomp the pedal and smile.
[ترجمه گوگل]بازده مصرف سوخت را فراموش کنید فقط پدال را بکوبید و لبخند بزنید
[ترجمه ترگمان]بازدهی سوخت - اقتصادی را فراموش کنید با ضربه زدن با پدال گاز و لبخند زدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Don't forget to add your special War Stomp racial ability ( exclusive to Tauren ) to a hotkey!
[ترجمه گوگل]فراموش نکنید که توانایی نژادی ویژه War Stomp خود را (انحصاری Tauren) به یک کلید فوری اضافه کنید!
[ترجمه ترگمان]فراموش نکنید که توانایی نژادی غیر special (منحصر به Tauren)را به یک hotkey اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پایکوبی (اسم)
stomp

پایکوبی کردن (فعل)
stomp

انگلیسی به انگلیسی

• style of jazz dance characterized by a rhythmic stamping of the feet; music that accompanies a stomp dance
stamp, trample, tread heavily
if you stomp around, you walk with heavy steps, often because you are angry.

پیشنهاد کاربران

[VERB]
به عمد و از قصد با گام های سنگین راه رفتن
( همراه با خشم و عصبانیت و معمولاً بصورت قدم های صدادار )
MEANING:
- to walk with intentionally heavy steps, especially as a way of showing that you are annoyed
...
[مشاهده متن کامل]

- ( UK stamp )
to put a foot down on the ground hard and quickly, making a loud noise, often to show anger
SYN: stamp
💠 Trump’s hubris has brought about the downfall of his family’s business empire
. . . Donald stomped through the city like he was King Kong. He built Trump Tower on Fifth Avenue with ready - mix cement from the mob, the “Concrete Club”, they called it, provided by Anthony “Fat Tony” Salerno, boss of the Genovese crime family, the client of Roy Cohn, and under the supervision of teamster boss John Cody, under the control of Paul Castellano, boss of the Gambino crime family. Cody bought an apartment for his mistress in the completed building without filing a loan application to show his income.
[NOUN]
- ( in jazz or popular music ) a tune or song with a fast tempo and a heavy beat.
- a jazz dance marked by heavy stamping
▪️stomp [v, n]
۱ ) با گام های سنگین راه رفتن ( در امریکا بکار برده میشه )
۲ ) نوعی رقص با ریتم تند همراه با کوبش پا به زمین
🗣️سْتٰامْپ
▪️stamp [n, v]
🗣️سْتَمْپ
۱ ) تمبر پستی که روی نامه ها زده میشه - تمبر زدن
۲ ) مُهر که بصورت حکاکی شده و جوهردار و دارای الگو و شکل و قالب خاص پای اسناد و مدارک زده میشه برای رسمیت بخشیدن به اونا - مُهر زدن - مُهر دار کردن
۳ ) با گام های سنگین راه رفتن ( کاربرد بریتیش داره )

صدای پا:
گوم! گوم! گوم!
To severely beat someone physically
شدیداً کسی را مورد ضرب و شتم قرار دادن
پای گذاشتن - زیر پا گذاشتن یک چیز
با عصبانیت قدم های قوی برداشتن
پایکوبی کردن
verb
1 always followed by an adverb or preposition [no obj] : to walk or move with very heavy or noisy steps
...
[مشاهده متن کامل]

◀️He stomped angrily out of the room
◀️She stomped [=stamped] around the yard in her muddy boots
2 [ obj] chiefly US : to put ( your foot ) down forcefully and noisily
◀️He angrily stomped [=stamped] his foot
◀️The fans were stomping their feet and shouting
Stomp on یعنی زیرپا لگدمال کردن حیوان یا انسان یا شی
stomp on ( someone or something ) : to step on ( something or someone ) very forcefully
◀️He stomped on the bug.
◀️The elephant almost stomped on them.
◀️I stomped on the brakes
stomp out [phrasal verb]
stomp out ( something )
1 : to stop or destroy ( something bad )
◀️They are determined to stomp out [=stamp out] corruption
2 : to stop ( something ) from burning by stepping on it forcefully with your feet
◀️She stomped out her cigarette
Stomp out دو تا معنی داره
۱. خاموش کردن ( چیزی مشتعل با پا )
۲. تمام کردن - به پایان رساندن - نابود کردن - سرنگون کردن

جفتک انداختن
پا کوفتن
کوبیدن پا روی زمین، کوبیدن پا به زمین از روی خشم، پایکوبی، کوبیدن پا به زمین محکم
کوبیدن با عصبانیت،
راه رفتن با صدای بلند.
پا گذاشتن
راه رفتن با عصبانیت، کوبیدن محکم پاها به زمین هنگام راه رفتن، سنگین راه رفتن، راه رفتن با قدمهای سنگین و معمولا صدا دار ( که بیشتر در خانمها دیده میشود، مخصوصا با کفشهای پاشنه بلند )
She stomped away او با قدمهای سنگین و صدادار دور شد!
I stomped on her heart
روی قلبش پا گذاشتم.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس