strengthening


معنی: تشدید، مقوی

جمله های نمونه

1. the latest remedy for strengthening the country's economy
آخرین چاره برای تقویت اقتصاد کشور

مترادف ها

تشدید (اسم)
amplification, augmentation, accent, resonance, intensification, exacerbation, strengthening, exasperation, contravention

مقوی (صفت)
strengthening, tonic, nourishing, fortifying, restorative

تخصصی

[عمران و معماری] تقویت

پیشنهاد کاربران

استحکام بخشی
استحکام دهی
تحکیم کننده
مقاوم سازی
#treating depression and strengthening memory
درمان افسردگی و تقویت حافظه
در حوزه ی مطبوعات به معنای تحکیم , تقویت و بهبودی میباشد
تقویت کردن ویا قویتر کردن، بدون ing باید معنی مقوی بده که با این پسوندing میشه مقوی کردن. تشدید معنی و مترادف خوبی نیست بلکه تشدید در کلمه قوی به کار رفته شده و مقویتر شده است و با پسوندش به زمان حال و در حال انجام مربوط میباشد.
=make strong
قوی کردن

بپرس