stylistically

جمله های نمونه

1. Computers check whether each text is stylistically homogeneous.
[ترجمه گوگل]رایانه ها بررسی می کنند که آیا هر متن از نظر سبکی همگن است یا خیر
[ترجمه ترگمان]کامپیوترها بررسی می کنند که آیا هر متن به صورت همگن است یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Today Persia produces the most diverse and stylistically authentic range of rugs in the world.
[ترجمه گوگل]امروزه پرشیا متنوع ترین و معتبرترین طیف فرش های جهان را از نظر سبکی تولید می کند
[ترجمه ترگمان]امروزه ایران متنوع ترین و stylistically طیف وسیعی از قالیچه ها را در جهان تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The works are stylistically related.
[ترجمه گوگل]آثار از نظر سبکی به هم مرتبط هستند
[ترجمه ترگمان]این کارها stylistically مربوط به هم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The poem stylistically asserts its participation in high literary culture, a culture by the 1670s unquestionably associated with a social elite.
[ترجمه گوگل]این شعر از لحاظ سبکی مشارکت خود را در فرهنگ ادبی عالی نشان می دهد، فرهنگی که در دهه 1670 بدون شک با نخبگان اجتماعی مرتبط است
[ترجمه ترگمان]\"stylistically\" ادعا می کند که این شعر مشارکت خود را در فرهنگ ادبی بالایی، فرهنگی از دهه ۱۶۷۰ در ارتباط با نخبگان اجتماعی نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. While no great leap forward stylistically, it has enough chewy bits to surprise listeners and keep them entertained through repeated listenings.
[ترجمه گوگل]اگرچه از نظر سبکی جهش خوبی به جلو ندارد، اما به اندازه کافی قطعات جویدنی دارد تا شنوندگان را شگفت زده کند و آنها را از طریق گوش دادن های مکرر سرگرم کند
[ترجمه ترگمان]در حالی که هیچ جهش بزرگی به سوی stylistically وجود ندارد، آن به اندازه کافی جویدنی است تا شنوندگان را شگفت زده کند و آن ها را از طریق listenings مکرر سرگرم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Stylistically it asks few questions, becoming quickly locked into a limited area of harmonic discourse.
[ترجمه گوگل]از نظر سبکی سؤالات کمی می پرسد و به سرعت در حوزه محدودی از گفتمان هارمونیک قفل می شود
[ترجمه ترگمان]Stylistically چند سوال را مطرح می کند و به سرعت در یک حوزه محدود از گفتمان هارمونیک محبوس می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Indeed Bratby's and Diebenkorn's works are stylistically closer to Expressionism than to mimetic realism.
[ترجمه گوگل]در واقع آثار براتبی و دیبنکورن از نظر سبکی به اکسپرسیونیسم نزدیکتر هستند تا رئالیسم تقلیدی
[ترجمه ترگمان]در واقع آثار Bratby و Diebenkorn به تجلی گرایی نزدیک تر از to گرایی (mimetic گرایی)هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They established " the Secession " ( stylistically allied with art nouveau ).
[ترجمه گوگل]آنها «جدایی» را تأسیس کردند (از نظر سبکی با آرت نوو متحد شد)
[ترجمه ترگمان]آن ها \"the\" (stylistically متحد با nouveau)را تاسیس کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Another match-up that, stylistically, makes for a very thrilling fight. Personally, if this fight happens, I'd love to see Jones treat Griffin like Anderson Silva did.
[ترجمه گوگل]مسابقه‌ای دیگر که از نظر سبک، یک مبارزه بسیار هیجان‌انگیز را رقم می‌زند به شخصه، اگر این مبارزه اتفاق بیفتد، دوست دارم ببینم جونز با گریفین مانند آندرسون سیلوا رفتار کند
[ترجمه ترگمان]مسابقه دیگری که با نام stylistically انجام می شود، باعث مبارزه بسیار مهیج می شود من شخصا عاشق این هستم که ببینم جونز مثل اندرسون سیلوا رفتار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Stylistically, Weller is treading a similar path to that of Lenny Kravitz.
[ترجمه گوگل]از نظر سبک، ولر مسیری مشابه لنی کراویتز را طی می کند
[ترجمه ترگمان] Stylistically \"،\" والر \"داره یه راه مشابه به\" لنی Kravitz \"پیدا می کنه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Stylistically, he defies definition. His technical mastery baffles and intrigues.
[ترجمه گوگل]از نظر سبک، او تعریف را به چالش می کشد تسلط فنی او باعث سردرگمی و دسیسه ها می شود
[ترجمه ترگمان]با این حال، او به طور غیر عادی از تعریف خودداری می کند استادی فنی و توطئه ها و دسیسه های تکنیکی او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Stylistically there is no real distinction made between the two works.
[ترجمه گوگل]از نظر سبکی هیچ تفاوتی بین این دو اثر وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]اما هیچ تمایزی بین این دو کار وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Stylistically, the term implies loose, rapid painthandling, large rhythms and broken colour.
[ترجمه گوگل]از نظر سبکی، این اصطلاح به معنای رنگ آمیزی شل، سریع، ریتم های بزرگ و رنگ شکسته است
[ترجمه ترگمان]Stylistically، عبارت دلالت بر رها کردن، painthandling سریع، ریتم های بزرگ و رنگ های شکسته دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Stylistically it is related to architecture and interior design.
[ترجمه گوگل]از نظر سبک با معماری و طراحی داخلی مرتبط است
[ترجمه ترگمان]Stylistically آن مربوط به معماری و طراحی داخلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a stylistic manner

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : style / stylize
✅️ اسم ( noun ) : style / styling / stylishness / stylist / stylistics / stylization
✅️ صفت ( adjective ) : stylish / stylistic / stylized
✅️ قید ( adverb ) : stylishly / stylistically
به لحاظ فرمی
به لحاظ سبک شناسی
به لحاظ سبکی

بپرس