sudsy

/ˈsʌdzɪ//ˈsʌdzɪ/

معنی: کف الود، کف دار
معانی دیگر: کف آلود، پرکف

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: sudsier, sudsiest
• : تعریف: covered with, full of, or resembling suds.

جمله های نمونه

1. Prepare a small bowl of warm sudsy water with any of the mild liquid detergents used in the home.
[ترجمه گوگل]با هر یک از شوینده‌های مایع ملایمی که در خانه استفاده می‌شود، یک کاسه کوچک آب گلدار آماده کنید
[ترجمه ترگمان]یک کاسه کوچک از آب گرم sudsy را با هر یک از مواد شوینده مایع ملایم که در خانه به کار می رود آماده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I tossed my husband's dishes into the sudsy water.
[ترجمه mohammd] ظرف های شوهرم و تو اب کف آلود انداختم
|
[ترجمه گوگل]ظروف شوهرم را در آب گل انداختم
[ترجمه ترگمان]غذای شوهرم را توی آب sudsy پرت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They did it together, soaping, sponging, laughing with the warm sudsy water sensuous against them.
[ترجمه گوگل]آنها این کار را با هم انجام دادند، صابون زدند، اسفنج زدند، خندیدند با آب گرمی که علیه آنها حس می کرد
[ترجمه ترگمان]آن ها این کار را با هم کردند، شستن، شستن، خندیدن با آب گرم و گرم و گرم شدن با آن ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Fox knocked some snow off his window and dipped a rag into a bucket of sudsy water. "I think it's because the snow doesn't stick to windows when they are clean, " said Fox.
[ترجمه گوگل]روباه مقداری برف از پنجره‌اش کوبید و پارچه‌ای را در سطل آب گلدار فرو کرد فاکس می‌گوید: «فکر می‌کنم به این دلیل است که وقتی پنجره‌ها تمیز هستند، برف به پنجره‌ها نمی‌چسبد
[ترجمه ترگمان]روباه گفت: \" من فکر می کنم این به خاطر این است که وقتی تمیز هستند برف به پنجره ها نمی چسبد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You go to the local laundromat to do your wash. In the spinning barrel full of sudsy water you load clothes of all colors: a bright red tee-shirt, blue jeans, a green bandanna.
[ترجمه گوگل]شما برای شستشوی خود به خشکشویی محلی بروید در بشکه چرخان پر از آب گلدار، لباس‌های همه رنگ را بار می‌کنید: یک تی شرت قرمز روشن، شلوار جین آبی، یک بند سبز
[ترجمه ترگمان]شما به مغازه خشکشویی محلی می روید تا حمام خود را انجام دهید در بشکه چرخان پر از آب sudsy، شما لباس های همه رنگ ها را بار می کنید: یک تی شرت قرمز روشن، یک شلوار جین آبی، یک دستمال گل دار سبز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She straightened from the rub board, smiled at me and with a sudsy left hand pushed back an errant strand of graying hair and said, "Tell me about it. "
[ترجمه گوگل]او از روی تخته مالش صاف شد، به من لبخند زد و با دست چپ کثیفی یک تار موی خاکستری را عقب زد و گفت: "در موردش به من بگو "
[ترجمه ترگمان]او از روی میز صاف ایستاد، به من لبخند زد و با دست چپش رشته errant را کنار زد و گفت: \" درباره آن به من بگویید \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This stringy mess is known as marine mucilage. They're visible on the surface of the water as well, creating a sudsy look in the sea.
[ترجمه گوگل]این آشغال رشته ای به عنوان موسیلاژ دریایی شناخته می شود آنها بر روی سطح آب نیز قابل مشاهده هستند و ظاهری لطیف در دریا ایجاد می کنند
[ترجمه ترگمان]این mess به عنوان mucilage دریایی شناخته می شود آن ها در سطح آب نیز قابل مشاهده هستند و یک نگاه sudsy به دریا ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When I increased the water pressure, she slipped and fell on the sudsy floor.
[ترجمه گوگل]وقتی فشار آب را زیاد کردم، لیز خورد و روی زمین خاکی افتاد
[ترجمه ترگمان]وقتی افزایش فشار آب را افزایش دادم، او لیز خورد و روی زمین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Help cut odors off of your wooden cutting board, simply by pouring a generous amount of salt directly on the board. Rub lightly with a damp cloth. Wash in warm, sudsy water.
[ترجمه گوگل]به سادگی با ریختن مقدار زیادی نمک به طور مستقیم روی تخته برش به از بین بردن بوهای چوبی خود کمک کنید با یک پارچه مرطوب به آرامی مالش دهید در آب گرم و گلدار بشویید
[ترجمه ترگمان]با ریختن مقداری نمک به طور مستقیم بر روی تخته، به قطع بو از تخته برش چوب تان کمک کنید به آرامی با یک پارچه مرطوب بمالید در آب گرم و بدون آب بشویید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Don't use plasticor paper throw-away products and do dishes together out of a sudsy bucket usinggreen dishwashing soap.
[ترجمه گوگل]از محصولات دور ریختنی پلاستیکی یا کاغذی استفاده نکنید و ظروف را با هم از یک سطل خاکی با استفاده از صابون ظرفشویی سبز بشویید
[ترجمه ترگمان]از کاغذ plasticor استفاده نکنید و محصولات را دور بریزید و با هم غذاهای خود را از یک سطل sudsy صابون dishwashing تهیه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. LONGER-LASTING SUDS: When using dishwashing liquid, pour a drop into the water and use a metal whisk to beat until frothy or sudsy.
[ترجمه گوگل]کف‌کش‌هایی با ماندگاری طولانی‌تر: هنگام استفاده از مایع ظرفشویی، یک قطره را در آب بریزید و از یک همزن فلزی هم بزنید تا کف کند یا کف کند
[ترجمه ترگمان]LONGER - LASTING SUDS: هنگامی که از مایع dishwashing استفاده می کنید، قطره ای در آب بریزید و استفاده کنید تا زمانی که frothy یا sudsy آن را بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Zhu Ming's performances consist of either enveloping himself with an immense blanket of sudsy bubbles or encasing himself within a plastic balloon, often in brutal and physically demanding ways.
[ترجمه گوگل]اجراهای زو مینگ شامل پوشاندن خود با یک پتوی عظیم از حباب‌های کف یا محصور کردن خود در یک بالن پلاستیکی است که اغلب به روش‌های وحشیانه و از نظر فیزیکی سخت است
[ترجمه ترگمان]عملکردهای ژو مینگ (ژو مینگ)شامل خود او یا خود را با پوششی عظیم از حباب های هوا و یا خود در داخل یک بالون پلاستیکی پوشانده است، که اغلب با روش های وحشیانه و فیزیکی انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کف الود (صفت)
foamy, scummy, lathery, spumous, spumy, sudsy

کف دار (صفت)
spumy, sudsy, frothy

تخصصی

[نساجی] کف آلود - کف دار - پر کف

انگلیسی به انگلیسی

• frothy, foamy, covered with small bubbles

پیشنهاد کاربران

بپرس