sacrosanct

/ˈsækroʊsæŋkt//ˈsækrəʊsæŋkt/

معنی: مقدس، قربانی کننده، قدوس
معانی دیگر: بسیار مقدس، قدوسی، منزه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: sacrosanctity (n.), sacrosanctness (n.)
(1) تعریف: regarded as dedicated to holy use or as so sacred as to be immune to desecration; inviolable; consecrated.
مشابه: hallowed, sacred

- The tomb was considered sacrosanct.
[ترجمه گوگل] مقبره مقدس شمرده می شد
[ترجمه ترگمان] مقبره مقدس شمرده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: so important or revered as to be beyond any alteration or criticism.

- Their yearly Super Bowl ritual is sacrosanct, so there is no use suggesting doing anything different.
[ترجمه گوگل] مراسم سالانه Super Bowl آنها مقدس است، بنابراین هیچ فایده ای برای انجام کاری متفاوت وجود ندارد
[ترجمه ترگمان] مراسم سالانه سوپر بول آن ها مقدس است، بنابراین هیچ فایده ای برای انجام هیچ کار دیگری وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Freedom of the press is sacrosanct.
[ترجمه گوگل]آزادی مطبوعات مقدس است
[ترجمه ترگمان]آزادی مطبوعات مقدس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Weekends are sacrosanct in our family.
[ترجمه گوگل]آخر هفته ها در خانواده ما مقدس هستند
[ترجمه ترگمان]آخر هفته ها در خانواده ما مقدس هستن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You can't cut spending on defence that's sacrosanct!
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید هزینه های دفاعی را که مقدس است کاهش دهید!
[ترجمه ترگمان]تو نمی توانی در دفاع از قلمروی مقدس دفاع کنی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In India, the cow is a sacrosanct animal.
[ترجمه گوگل]در هند، گاو یک حیوان مقدس است
[ترجمه ترگمان]در هند، گاو یک حیوان مقدس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I dig myself into my sacrosanct shrine.
[ترجمه گوگل]خودم را در حرم مقدسم فرو می کنم
[ترجمه ترگمان]خود را در معبد مقدس خود می کشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Marriage is no longer sacrosanct - in fact, it isn't even seen as necessary.
[ترجمه گوگل]ازدواج دیگر مقدس نیست - در واقع، حتی ضروری تلقی نمی شود
[ترجمه ترگمان]ازدواج دیگر مقدس نیست - در واقع، اصلا هم به آن نیازی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. None of these dates or examples is sacrosanct.
[ترجمه گوگل]هیچ یک از این تاریخ ها یا نمونه ها مقدس نیستند
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از این تاریخ ها یا مثال ها مقدس نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What one pilot holds as sacrosanct routine, another pilot disdains.
[ترجمه گوگل]آنچه را که یک خلبان به عنوان یک روال مقدس می پندارد، خلبان دیگر آن را تحقیر می کند
[ترجمه ترگمان]آنچه که یک خلبان به عنوان routine مقدس انجام می دهد، یک آزمایش آزمایشی دیگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The principle of individual user autonomy was sacrosanct in the day centres generally and the Contact group in particular.
[ترجمه گوگل]اصل استقلال فردی کاربر در مراکز روزانه به طور کلی و گروه تماس به طور خاص مقدس بود
[ترجمه ترگمان]اصل استقلال فردی در مراکز روز به طور کلی و گروه تماس به طور خاص مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Through the sacrosanct medium of competition, it put everyone and everything in the right place.
[ترجمه گوگل]از طریق رسانه مقدس رقابت، همه و همه چیز را در جای درست قرار داد
[ترجمه ترگمان]از طریق طبیعت مقدس رقابت، همه چیز و همه چیز را در مکان مناسب قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The advocates of Centralism use narrow, sacrosanct criteria in shaping how to organize.
[ترجمه گوگل]طرفداران سانترالیسم از معیارهای محدود و مقدس در شکل دادن به نحوه سازماندهی استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]حامیان centralism از معیارهای تنگ و مقدس در شکل دادن نحوه سازماندهی استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Recipes accepted as great and sacrosanct are not always compatible with sense.
[ترجمه گوگل]دستور العمل هایی که به عنوان عالی و مقدس پذیرفته می شوند همیشه با حس سازگار نیستند
[ترجمه ترگمان]دستور العمل هایی که به آن اندازه مقدس و مقدس پذیرفته شده اند همیشه با عقل سازگار نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. History is taking a beating and sacrosanct tour records are being kept in pencil.
[ترجمه گوگل]تاریخ در حال شکست است و سوابق تور مقدس با مداد نگهداری می شوند
[ترجمه ترگمان]تاریخ در حال به دست آوردن رکورد و رکوردهای sacrosanct است که در مداد نگهداری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They distorted the sacrosanct free play of competition.
[ترجمه گوگل]آنها بازی آزاد مقدس رقابت را تحریف کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها نمایش آزاد و مقدس رقابت را تحریف کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مقدس (صفت)
virtuous, holy, saint, innocent, sacred, numinous, pious, venerable, sacrosanct

قربانی کننده (صفت)
sacrosanct

قدوس (صفت)
sacrosanct

انگلیسی به انگلیسی

• extremely holy, consecrated, inviolable; considered or treated as holy
something that is sacrosanct is considered to be so important or special that it must not be criticized or changed.

پیشنهاد کاربران

خدشه ناپذیر
نمیشه دست بهش زد
وحی منزل
مقدس ، مبرا ، قربانی کننده
غیر قابل تغییر
تغییر ناپذیر
Inviolable
مقدس

بپرس