sail into

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: (informal) to take up enthusiastically.

- She sailed into the project.
[ترجمه Mrjn] او با اشتیاق پروژه را آغاز کرد .
|
[ترجمه گوگل] او وارد پروژه شد
[ترجمه ترگمان] او به سمت پروژه حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to criticize or attack; assail.
مشابه: pitch into

جمله های نمونه

1. We stopped worrying about the ship's safe arrival when she sailed into the harbor with all her flags flying.
[ترجمه گوگل]وقتی کشتی با تمام پرچم هایش به اهتزاز در آمد به بندر رفت، دیگر نگران رسیدن ایمن کشتی نبودیم
[ترجمه ترگمان]وقتی او با تمام پرچم های پرواز به بندر می رفت، نگرانی درباره امنیت کشتی را متوقف کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The children sailed into the pile of cakes and in minutes the cakes were gone.
[ترجمه گوگل]بچه ها با کشتی به داخل انبوه کیک ها رفتند و در عرض چند دقیقه کیک ها از بین رفتند
[ترجمه ترگمان]بچه ها به طرف توده کیک رفتند و در عرض چند دقیقه کیک از بین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We sailed into the bay and dropped anchor in five fathoms of water.
[ترجمه گوگل]ما به داخل خلیج رفتیم و لنگر را در پنج عمق آب انداختیم
[ترجمه ترگمان]به طرف خلیج حرکت کردیم و در پنج متری آب لنگر انداختیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She sailed into my sitting room.
[ترجمه گوگل]او با کشتی به اتاق نشیمن من رفت
[ترجمه ترگمان]او به اتاق من رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We sailed into a beautiful, secluded bay.
[ترجمه گوگل]ما با کشتی به یک خلیج زیبا و خلوت رفتیم
[ترجمه ترگمان]به سوی خلیج کوچک و خلوتی رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The manager sailed into the room.
[ترجمه گوگل]مدیر با کشتی وارد اتاق شد
[ترجمه ترگمان]مدیر وارد اتاق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We were sailing into the wind.
[ترجمه گوگل]ما در حال حرکت به سمت باد بودیم
[ترجمه ترگمان]ما به سمت باد حرکت می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hundreds of small boats clustered round the yacht as she sailed into Southampton docks.
[ترجمه گوگل]هنگامی که او به سمت اسکله ساوتهمپتون حرکت می کرد، صدها قایق کوچک دور قایق بادبانی جمع شدند
[ترجمه ترگمان]صدها قایق کوچک دور قایق جمع شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The ship sailed into the dock to refit/to be refitted.
[ترجمه گوگل]کشتی به اسکله رفت تا دوباره نصب شود
[ترجمه ترگمان]کشتی در بندرگاه به refit \/ to حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The actress sailed into the room in her flowing dress.
[ترجمه گوگل]بازیگر زن با لباس روان خود به اتاق رفت
[ترجمه ترگمان]هنرپیشه با لباس flowing وارد اتاق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He sailed into the witness, accusing him of lying.
[ترجمه گوگل]او به سمت شاهد رفت و او را به دروغگویی متهم کرد
[ترجمه ترگمان]او او را متهم به دروغ گفتن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The President sailed into her opponents with an angry speech.
[ترجمه Mrjn] رئیس جمهور با یک سخنرانی خشمگینانه از مخالفانش انتقاد کرد ( یا :به مخالفانش هجوم برد )
|
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور با یک سخنرانی عصبانی به سمت مخالفان خود رفت
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور با یک سخنرانی خشمگین به سمت مخالفان خود حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The opposing candidates sailed into each other.
[ترجمه گوگل]کاندیداهای مخالف با کشتی به یکدیگر رفتند
[ترجمه ترگمان]کاندیداهای مخالف با هم به سوی یکدیگر حرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He sailed into the meeting place with his head up.
[ترجمه گوگل]او در حالی که سرش را بالا گرفته بود به محل ملاقات رفت
[ترجمه ترگمان]او سرش را بلند کرد و به طرف محل ملاقات رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She sailed into the room.
[ترجمه گوگل]با کشتی به داخل اتاق رفت
[ترجمه ترگمان]او به طرف اتاق رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• attack, fall on, assault

پیشنهاد کاربران

بپرس