sales promotion

/ˈseɪlzprəˈmoʊʃn̩//seɪlzprəˈməʊʃn̩/

ترویج فروش، فعالیت برای افزایش فروش، فروش افزایی، تبلیغ فروش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a method or technique other than paid advertising by which a manufacturer can interest the public in a product.

جمله های نمونه

1. She is responsible for sales promotion.
[ترجمه گوگل]او مسئول پیشبرد فروش است
[ترجمه ترگمان]او مسئول ارتقا فروش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Promotional variables include advertising, personal selling, sales promotion and publicity.
[ترجمه گوگل]متغیرهای تبلیغاتی شامل تبلیغات، فروش شخصی، پیشبرد فروش و تبلیغات است
[ترجمه ترگمان]متغیرهای تبلیغاتی عبارتند از تبلیغات، فروش شخصی، تبلیغات و تبلیغات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sales promotion activities are particularly applicable to consumer products.
[ترجمه گوگل]فعالیت های پیشبرد فروش به ویژه در مورد محصولات مصرفی کاربرد دارد
[ترجمه ترگمان]فعالیت های تبلیغاتی فروش به ویژه برای محصولات مصرفی قابل استفاده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sales promotion supports other sales efforts by providing incentives to both consumers and traders at the point-of-sale.
[ترجمه گوگل]پیشبرد فروش از دیگر تلاش‌های فروش با ایجاد انگیزه برای مصرف‌کنندگان و تاجران در محل فروش حمایت می‌کند
[ترجمه ترگمان]ارتقا فروش از تلاش های فروش دیگر با تامین مشوق هایی برای هر دو مصرف کننده و هم تجار در نقطه فروش پشتیبانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They ran a sales promotion scheme in which a World Cup coin was given away with every four gallons of petrol purchased.
[ترجمه گوگل]آنها یک طرح ارتقای فروش را اجرا کردند که در آن با خرید هر چهار گالن بنزین، یک سکه جام جهانی اهدا می شد
[ترجمه ترگمان]آن ها طرح تبلیغاتی فروش را اجرا کردند که در آن یک سکه جام جهانی با هر چهار گالن بنزین خریداری شده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The magazine Campaign reckons that sales promotion agencies are outperforming every other marketing services sector.
[ترجمه گوگل]کمپین مجله بر این باور است که آژانس های ترویج فروش از هر بخش خدمات بازاریابی دیگر بهتر عمل می کنند
[ترجمه ترگمان]ستاد مبارزاتی مجله تصور می کند که آژانس های تبلیغاتی فروش هر بخش خدمات بازاریابی دیگری را زیر پا می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Personal selling and sales promotion activities, by contrast, tend to be more effective from Stage 3 onwards.
[ترجمه گوگل]در مقابل، فعالیت‌های فروش شخصی و پیشبرد فروش، از مرحله 3 به بعد مؤثرتر هستند
[ترجمه ترگمان]در مقابل، فعالیت های تبلیغاتی فروش و فروش شخصی از مرحله ۳ به بعد بیشتر موثر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. None the less, sales promotion was, in the early years of shortages, pursued in a restrained way.
[ترجمه گوگل]با این حال، ارتقای فروش در سال های اولیه کمبود، به شکلی محدود دنبال می شد
[ترجمه ترگمان]با این حال، افزایش فروش در سال های اولیه کمبودها در یک روش مهار شده دنبال شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The evaluation of a sales promotion is never a clear-cut matter, mainly on account of other variables in the overall marketing mix.
[ترجمه گوگل]ارزیابی پیشبرد فروش هرگز یک موضوع واضح نیست، عمدتاً به دلیل سایر متغیرها در آمیخته بازاریابی کلی
[ترجمه ترگمان]ارزیابی ارتقای فروش هرگز یک موضوع روشن نیست، به طور عمده به حساب متغیرهای دیگر در ترکیب کلی بازاریابی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To what extent does the economic climate influence sales promotion?
[ترجمه گوگل]فضای اقتصادی تا چه اندازه بر ارتقای فروش تأثیر می گذارد؟
[ترجمه ترگمان]جو اقتصادی تا چه حد بر ارتقا فروش تاثیر می گذارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Please write a sales promotion letter, Hoped opposite party will soon order.
[ترجمه گوگل]لطفا یک نامه تبلیغاتی بنویسید، امیدوارم طرف مقابل به زودی سفارش دهد
[ترجمه ترگمان]لطفا یک نامه ارتقا فروش بنویسید، Hoped مخالف به زودی سفارش خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I want to welcome you all to the Sales Promotion Symposium.
[ترجمه گوگل]من می خواهم به همه شما در سمپوزیوم ارتقاء فروش خوش آمد بگویم
[ترجمه ترگمان]من می خواهم همه شما را به همایش ارتقا فروش خوشامد بگویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I begin especially anxious, let counterjumper still do sales promotion to hit fold wait for the measure that takes a settle or live in a strange place, but the result is bad.
[ترجمه گوگل]من به ویژه با اضطراب شروع می‌کنم، اجازه دهید counterjumper همچنان تبلیغات فروش را انجام دهد تا منتظر اقداماتی باشد که مستقر شده یا در یک مکان عجیب زندگی می‌کند، اما نتیجه بد است
[ترجمه ترگمان]من به طور خاص نگران هستم، اجازه دهید counterjumper هنوز ترویج فروش را برای رسیدن به برابر برابر برای میزانی که در یک مکان عجیب زندگی می کند و یا در یک مکان عجیب زندگی کند، انجام دهد، اما نتیجه بد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. True Qingdao briefs auto heterodyne sales promotion shake Shandong!
[ترجمه گوگل]واقعی چینگدائو خلاصه خودکار ارتقاء فروش heterodyne تکان شاندونگ!
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که Qingdao به صورت خودکار و با تبلیغ فروش اتوماتیک، شاندونگ نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• public relations and/or advertisements which encourage the purchase of a product

پیشنهاد کاربران

sales promotion ( بازاریابی ) ==واژه بیگانه: sales promotionواژه مصوب: ترویج فروشتعریف: استفاده از ابزارهای تشویقی کوتاه مدت برای آزمایش یا افزایش فروش محصولات یا خدمات==sales promotion ( بازاریابی ) ==واژه بیگانه: sales promotionواژه مصوب: ترویج فروشتعریف: استفاده از ابزارهای تشویقی کوتاه مدت برای آزمایش یا افزایش فروش محصولات یا خدمات==sales promotion ( بازاریابی )
...
[مشاهده متن کامل]

واژه مصوب: ترویج فروش
تعریف: استفاده از ابزارهای تشویقی کوتاه مدت برای آزمایش یا افزایش فروش محصولات یا خدمات

Sales promotion is designed to push certain products

بپرس