saliency


معنی: برتری، برجستگی، جلو امدگی، نکته برجسته، موضوع برجسته، چابکی در جست و خیز
معانی دیگر: salience برجستگی

جمله های نمونه

1. A hierarchical object detection method based on vision saliency was proposed for automatic sensing image interpretation.
[ترجمه گوگل]یک روش تشخیص شی سلسله مراتبی بر اساس برجستگی بینایی برای تفسیر تصویر حسگر خودکار پیشنهاد شد
[ترجمه ترگمان]یک روش تشخیص شی مراتبی مبتنی بر برجستگی دیدگاه برای تفسیر تصویر حسی خودکار پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A hierarchical object detection method based on vision saliency was proposed for automatic remote sensing image interpretation.
[ترجمه گوگل]یک روش تشخیص شی سلسله مراتبی بر اساس برجستگی بینایی برای تفسیر تصویر سنجش از دور خودکار پیشنهاد شد
[ترجمه ترگمان]یک روش تشخیص شی مراتبی مبتنی بر برجستگی دیدگاه برای تفسیر تصویر سنجش از راه دور اتوماتیک ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In this method, a novel saliency model is proposed to distinguish the salient target from background, and the eigenspace model is invoked to adapt target appearance changes.
[ترجمه گوگل]در این روش، یک مدل برجسته جدید برای تشخیص هدف برجسته از پس‌زمینه پیشنهاد می‌شود و مدل فضای ویژه برای تطبیق تغییرات ظاهری هدف فراخوانی می‌شود
[ترجمه ترگمان]در این روش، یک مدل saliency جدید برای تمایز هدف برجسته از پس زمینه پیشنهاد شده است، و مدل eigenspace برای انطباق با تغییرات ظاهر هدف مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. According to the saliency map, the salient regions in an image are detected.
[ترجمه گوگل]با توجه به نقشه برجسته، مناطق برجسته در یک تصویر شناسایی می شوند
[ترجمه ترگمان]با توجه به نقشه برجستگی، مناطق برجسته در یک تصویر قابل تشخیص هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Magnetic saturation effect on the saliency is used to distinguish the north magnetic pole from the south.
[ترجمه گوگل]اثر اشباع مغناطیسی بر برجستگی برای تشخیص قطب مغناطیسی شمال از جنوب استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]تاثیر اشباع مغناطیسی بر the برای تشخیص قطب مغناطیسی شمالی از جنوب استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Using arc dynamic as a measurement of contours saliency, one hierarchical contours detection method of high efficiency was proposed.
[ترجمه گوگل]با استفاده از دینامیک قوس به عنوان اندازه‌گیری برجستگی خطوط، یک روش تشخیص خطوط سلسله مراتبی با کارایی بالا پیشنهاد شد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از دینامیک قوسی به عنوان یک اندازه گیری of، یک روش تشخیص سطح سلسله مراتبی از کارایی بالا ارائه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Firstly, most saliency edges are extracted as input for subsequent contour grouping. Secondly, the symmetry measure as higher grouping cues which supervises the low level grouping process.
[ترجمه گوگل]در مرحله اول، اکثر لبه های برجسته به عنوان ورودی برای گروه بندی کانتور بعدی استخراج می شوند ثانیاً، تقارن به عنوان نشانه های گروه بندی بالاتر که بر فرآیند گروه بندی سطح پایین نظارت می کند، اندازه گیری می کند
[ترجمه ترگمان]ابتدا، بیشتر لبه های saliency به عنوان ورودی برای گروه بندی contour بعدی استخراج می شوند دوم، معیار تقارن به عنوان روش های گروه بندی بالاتر که بر فرآیند گروه بندی سطح پایین نظارت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Accessibility Theory regards Saliency as a major factor influencing the accessibility of discourse entities, which in turn determines the choice of anaphoric expressions.
[ترجمه گوگل]نظریه دسترس‌پذیری برجستگی را به‌عنوان عامل اصلی تأثیرگذار بر دسترس‌پذیری موجودیت‌های گفتمانی می‌داند که به نوبه خود انتخاب عبارات آنافوری را تعیین می‌کند
[ترجمه ترگمان]نظریه دسترسی پذیری saliency را به عنوان یک عامل مهم در قابلیت دسترسی به موجودیت های گفتمان نشان می دهد، که به نوبه خود انتخاب حالات anaphoric را مشخص می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Different features have different contribution to saliency, so a new approach for salient region detection with automatic feature selection and weighting is proposed.
[ترجمه گوگل]ویژگی‌های مختلف سهم متفاوتی در برجسته‌سازی دارند، بنابراین یک رویکرد جدید برای تشخیص منطقه برجسته با انتخاب ویژگی و وزن‌دهی خودکار پیشنهاد شده‌است
[ترجمه ترگمان]ویژگی های مختلف سهم متفاوتی در برجستگی دارند، بنابراین یک رویکرد جدید برای تشخیص منطقه برجسته با انتخاب ویژگی اتوماتیک و وزن دهی به آن ها پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Then synthesized vision saliency image was computed using the compound bias function from these vision saliency images.
[ترجمه گوگل]سپس تصویر برجستگی بینایی سنتز شده با استفاده از تابع سوگیری ترکیبی از این تصاویر برجسته بینایی محاسبه شد
[ترجمه ترگمان]سپس تصویر saliency تصویر با استفاده از تابع بایاس مرکب حاصل از این تصاویر saliency تصویر محاسبه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Nonlinear sampling model is adopted and saliency map is formed based on contrast of neighboring sampling nodes.
[ترجمه گوگل]مدل نمونه‌گیری غیرخطی اتخاذ شده و نقشه برجستگی بر اساس کنتراست گره‌های نمونه‌گیری مجاور شکل می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]مدل نمونه گیری غیر خطی اتخاذ شده و نقشه saliency براساس مقایسه گره های نمونه گیری همسایگی شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A bias function for each single feature was defined, and a compound bias function for synthesis of vision saliency image computed by each function was also defined.
[ترجمه گوگل]یک تابع بایاس برای هر یک از ویژگی‌ها تعریف شد، و یک تابع بایاس ترکیبی برای سنتز تصویر برجسته بینایی محاسبه‌شده توسط هر تابع نیز تعریف شد
[ترجمه ترگمان]یک تابع بایاس برای هر ویژگی منفرد تعریف شد، و یک تابع بایاس مرکب برای سنتز تصویر saliency تصویر محاسبه شده توسط هر تابع نیز تعریف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Secondly, an automatic ROI extraction algorithm, which is based on the saliency of visual attention, is proposed.
[ترجمه گوگل]در مرحله دوم، یک الگوریتم استخراج خودکار ROI، که بر اساس برجسته بودن توجه بصری است، پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]دوم، یک الگوریتم استخراج ROI اتوماتیک، که مبتنی بر برجستگی توجه بصری است، پیشنهاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The intensity of watermark was proportional to the intensity of saliency of the image, which made the watermark be adapted to the original image.
[ترجمه گوگل]شدت واترمارک متناسب با شدت برجسته بودن تصویر بود که باعث شد واترمارک با تصویر اصلی تطبیق داده شود
[ترجمه ترگمان]شدت watermark با شدت of تصویر متناسب بود، که نشانه آن را می توان با تصویر اصلی تطبیق داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برتری (اسم)
influence, power, leadership, precedence, advantage, preponderance, excellence, superiority, supremacy, preference, priority, profit, predominance, vantage, primacy, hegemony, distinction, predomination, prominence, salience, saliency, headship, majesty, excellency, predominancy, pre-eminence

برجستگی (اسم)
jut, relief, eminence, knob, swell, boss, prominence, salience, saliency, ness, eminency, flange, notability

جلو امدگی (اسم)
salience, saliency, protrusility

نکته برجسته (اسم)
salience, saliency

موضوع برجسته (اسم)
salience, saliency

چابکی در جست و خیز (اسم)
salience, saliency

انگلیسی به انگلیسی

• remarkableness, state of being noticeable; prominence, conspicuousness; projection, protrusion; remarkable feature

پیشنهاد کاربران

بپرس