salt marsh

/ˈsɒltˈmɑːrʃ//sɔːltmɑːʃ/

معنی: باتلاق نمکزار، نمکزار
معانی دیگر: (مرغزاری که گهگاه از شوراب پوشیده می شود) شوراب زار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: lowlands near and often flooded by sea water.

جمله های نمونه

1. For example, a salt marsh, cold soil.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، یک باتلاق نمک، خاک سرد
[ترجمه ترگمان]برای مثال، یک باتلاق نمک و خاک سرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You play over a salt marsh, or bayou, from tee to green.
[ترجمه گوگل]شما روی یک باتلاق نمکی یا بایو، از سه راهی تا سبز بازی می کنید
[ترجمه ترگمان]شما بر روی یک مرداب نمک یا bayou، از tee تا سبز بازی می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Miles of salt marsh stretched before us, reaching to the shores of the River Severn.
[ترجمه گوگل]کیلومترها نمکزار جلوی ما امتداد داشت و به سواحل رودخانه سورن می رسید
[ترجمه ترگمان]چند مایل از مرداب نمک در مقابل ما دراز کشیده و به سواحل رودخانه سه ورت چنگ زده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A short-eared owl beat low over the salt marsh on long rounded wings.
[ترجمه گوگل]یک جغد گوش کوتاه بر روی باتلاق نمکی بر روی بالهای گرد بلند می کوبید
[ترجمه ترگمان]یک جغد گوش دار با بال های بلندی که بال گرد بود بر روی مرداب نمک زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Here is Doty describing a salt marsh near his Provincetown, Mass., home.
[ترجمه گوگل]در اینجا دوتی در حال توصیف یک باتلاق نمکی در نزدیکی محله خود در استان ماساچوست است
[ترجمه ترگمان]اینجا Doty است که مرداب نمک نزدیک Provincetown را شرح می دهد, خانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They have created an experimental salt marsh by allowing coastal farmland at Northey Island in Essex to be flooded.
[ترجمه گوگل]آنها با اجازه دادن به زمین‌های کشاورزی ساحلی در جزیره نورثی در اسکس، یک باتلاق نمکی آزمایشی ایجاد کرده‌اند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک باتلاق نمک آزمایشی را با اجازه دادن به زمین های کشاورزی در جزیره Northey در اسکس ایجاد کردند تا سیل زده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Channels and salt marsh, reed beds and pools, shingle and fore shore.
[ترجمه گوگل]کانال ها و شوره زارها، نیزارها و حوضچه ها، زونا و ساحل
[ترجمه ترگمان]مرداب و آب شور، beds و برکه های آب، ساحل شنی و ساحل شنی در پیش داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Some of those species on the upland and salt marsh areas are Canada Geese, Yellow, Common Yellowthroat and Redstart warblers, Osprey, Oystercatchers, Willets, and Tree Sparrow.
[ترجمه گوگل]برخی از این گونه‌ها در مناطق مرتفع و باتلاق‌های نمکی عبارتند از غازهای کانادایی، زردچوبه‌های معمولی گلو زرد و سرخ‌مرغ، ماهی‌ماهی، صدف‌گیر، ویلت و گنجشک درختی
[ترجمه ترگمان]برخی از این گونه ها در جنگل های کوهستانی و salt کانادا عبارتند از کانادا Geese، زرد، Yellowthroat و Redstart warblers، osprey، Oystercatchers، Willets و درخت گنجشک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The word kavir is Persian for salt marsh.
[ترجمه گوگل]کلمه کویر در فارسی به معنی شوره زار است
[ترجمه ترگمان]کلمه kavir برای مرداب نمک فارسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The restoration of a habitat of salt marsh grasses and shallow estuarine waters along the park's edge allows visitors the opportunity to appreciate the area's marine ecology and wildlife.
[ترجمه گوگل]احیای زیستگاه علف های شوره زار و آب های کم عمق مصب رودخانه در امتداد حاشیه پارک به بازدیدکنندگان این فرصت را می دهد تا از اکولوژی دریایی و حیات وحش منطقه قدردانی کنند
[ترجمه ترگمان]احیای زیستگاه علف های هرز و آب های کم عمق در امتداد لبه پارک به بازدیدکنندگان این امکان را می دهد که از محیط زیست دریایی و حیات وحش منطقه تقدیر و تشکر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sea-level rise also threatens coastal wetlands, including salt marsh habitats and mangroves, adding to threats to these ecologically valuable areas by human actions.
[ترجمه گوگل]افزایش سطح دریا همچنین تالاب‌های ساحلی، از جمله زیستگاه‌های باتلاق نمکی و حرا را تهدید می‌کند و به تهدیدات ناشی از اقدامات انسانی برای این مناطق با ارزش زیست‌محیطی می‌افزاید
[ترجمه ترگمان]افزایش سطح دریا همچنین سرزمین های ساحلی را تهدید می کند، از جمله زیستگاه های آب شور و درخت مانگرو، و اضافه کردن تهدیدات به این مناطق با ارزش اکولوژیکی به وسیله اقدامات انسانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. More recent data from Australia suggest that salt marsh mosquitoes test positive for M. ulcerans DNA, although transmission by this type of mosquito has not been established.
[ترجمه گوگل]داده های جدیدتر از استرالیا نشان می دهد که پشه های مرداب نمکی برای DNA M ulcerans مثبت هستند، اگرچه انتقال توسط این نوع پشه ثابت نشده است
[ترجمه ترگمان]اطلاعات جدیدتر از استرالیا حاکی از آن است که پشه marsh نمک را برای M آزمایش می کند اگر چه انتقال از طریق این نوع پشه برقرار نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This is a stretch of salt marsh, it can grow nothing.
[ترجمه گوگل]اینجا یک امتداد باتلاق نمکی است، نمی تواند چیزی رشد کند
[ترجمه ترگمان]این قسمتی از باتلاق نمک است که هیچ چیز نمی تواند رشد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A salt marsh, spring, pond, or lake.
[ترجمه گوگل]باتلاق نمک، چشمه، برکه یا دریاچه
[ترجمه ترگمان]یک باتلاق نمک، بهار، دریاچه یا دریاچه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This paper used the intertidal sediments and salt marsh plant Suaeda heteroptera as materials to study the plant - microbial remediation of POPs contaminated sediments.
[ترجمه گوگل]در این مقاله از رسوبات جزر و مدی و گیاه شوره زار Suaeda heteroptera به عنوان موادی برای مطالعه پاکسازی گیاهی - میکروبی رسوبات آلوده به POPs استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]این مقاله از رسوبات intertidal و گیاه مرداب نمک به عنوان مواد برای بررسی اصلاح میکروبی گیاهی رسوبات آلوده شده استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

باتلاق نمکزار (اسم)
salina, salt marsh

نمکزار (اسم)
salt, salt marsh

تخصصی

[آب و خاک] باتلاق شور

انگلیسی به انگلیسی

• salt swamp, wetland area containing salt water

پیشنهاد کاربران

salt marsh ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: شورمرداب
تعریف: مردابی معمولاً در پای رود که دارای آب و خاک شور و پوشیده از گیاه نمک رُست است

بپرس