sanctuary

/ˈsæŋkt͡ʃuːˌeri//ˈsæŋkt͡ʃʊəri/

معنی: محراب، حرم، بستگاه، پناه گاه، مخفی گاه، جایگاه مقدس، تحصین، حق بست نشینی
معانی دیگر: محل تحصن، تحصنگاه، جای بست نشینی، زنهارگاه، (ناحیه ای که در آن از جانوران حفاظت می شود و کسی حق شکار وغیره ندارد) ایمنگاه، مناص، منطقه حفاظت شده، پرستشگاه، معبد، کنشت، کلیسا، (در کلیسا یا کنیسه) جای بسیار مقدس (مثلا در اطراف محراب)، حرم مطهر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: sanctuaries
(1) تعریف: a holy or sacred place, esp. the holiest part of a place of worship.
مترادف: bethel, holy of holies, sanctum, sanctum sanctorum, shrine
مشابه: holy

(2) تعریف: a place that offers refuge or protection from arrest, seizure, or the like.
مترادف: asylum, refuge
مشابه: cover

(3) تعریف: the refuge provided by such a place.
مترادف: asylum, refuge

(4) تعریف: a piece of land that has been reserved as a protective shelter for wild animals; wildlife refuge.
مترادف: preserve, refuge
مشابه: covert

جمله های نمونه

1. seek sanctuary (in a place)
(به محلی) پناه بردن،برای بست نشستن یا تحصن (در محلی) اقدام کردن،درخواست تحصن کردن

2. take sanctuary
بست نشستن،تحصن اختیار کردن،به ایمنگاه رفتن

3. to take sanctuary
بست نشستن

4. the thief was granted sanctuary in the temple
به دزد اجازه ی تحصن در معبد داده شد.

5. this area has been declared a bird sanctuary
این ناحیه به عنوان یک ایمنگاه پرندگان اعلام شده است.

6. His church became a sanctuary for thousands of people who fled the civil war.
[ترجمه گوگل]کلیسای او تبدیل به پناهگاهی برای هزاران نفری شد که از جنگ داخلی گریختند
[ترجمه ترگمان]کلیسای او به پناهگاهی برای هزاران نفری تبدیل شد که از جنگ داخلی فرار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The park is the largest wildlife sanctuary in the US.
[ترجمه گوگل]این پارک بزرگترین پناهگاه حیات وحش در ایالات متحده است
[ترجمه ترگمان]پارک بزرگ ترین پناه گاه حیات وحش در آمریکا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The government offered sanctuary to 4 000 refugees.
[ترجمه گوگل]دولت به 4000 پناهنده پناهگاه داد
[ترجمه ترگمان]دولت به ۴۰۰۰ پناهنده پناه داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This island is maintained as a sanctuary for endangered species.
[ترجمه گوگل]این جزیره به عنوان پناهگاه گونه های در حال انقراض نگهداری می شود
[ترجمه ترگمان]این جزیره به عنوان پناهگاهی برای گونه های در معرض انقراض نگهداری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She longed for the sanctuary of her own home.
[ترجمه گوگل]او آرزوی پناهگاه خانه خود را داشت
[ترجمه ترگمان]دلش می خواست به خانه خود پناه ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Thousands of refugees have sought sanctuary in neighbouring countries.
[ترجمه گوگل]هزاران پناهجو به دنبال پناهگاهی در کشورهای همسایه هستند
[ترجمه ترگمان]هزاران پناهنده در کشورهای همسایه به دنبال پناه گاه می گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The fleeing rebels found a sanctuary in the nearby church.
[ترجمه گوگل]شورشیان فراری پناهگاهی در کلیسای مجاور پیدا کردند
[ترجمه ترگمان]شورشیان فراری، پناهگاهی در کلیسای نزدیک پیدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Women were forbidden to enter the sanctuary.
[ترجمه فرهاد] زنان از ورود به پناهگاه منع شده بودند.
|
[ترجمه گوگل]ورود زنان به حرم ممنوع بود
[ترجمه ترگمان]زن ها از ورود به کلیسا منع شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Our country is a sanctuary for political refugees from all over the world.
[ترجمه گوگل]کشور ما پناهگاه پناهندگان سیاسی از سراسر جهان است
[ترجمه ترگمان]کشور ما پناهگاهی برای پناهندگان سیاسی در سراسر جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Fleeing refugees found sanctuary in Geneva.
[ترجمه mohamadda333] پناهندگان فراری پناهگاهی در جنوا پیدا کردند
|
[ترجمه گوگل]پناهندگان فراری در ژنو پناهگاه پیدا کردند
[ترجمه ترگمان]پناهندگان فراری، جایگاه مقدس خود را در ژنو یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The outlaw was granted sanctuary in the church.
[ترجمه گوگل]به قانون شکن در کلیسا پناهگاه داده شد
[ترجمه ترگمان]این یاغی به کلیسا پناه داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. There was a sanctuary of political refugees behind the hospital.
[ترجمه گوگل]پشت بیمارستان پناهگاه پناهندگان سیاسی بود
[ترجمه ترگمان]در پشت بیمارستان پناهگاهی برای پناهندگان سیاسی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Most countries refuse to give sanctuary to people who hijack aeroplanes.
[ترجمه گوگل]اکثر کشورها از دادن پناهگاه به افرادی که هواپیماها را ربوده اند خودداری می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کشورها از دادن پناه گاه به افرادی که هواپیما را می دزدند، خودداری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محراب (اسم)
adytum, altar, sanctuary

حرم (اسم)
adytum, sanctuary, seraglio, penetralia

بستگاه (اسم)
sanctuary, asylum

پناه گاه (اسم)
burrow, shelter, stronghold, sanctuary, asylum, harbor, refuge, awning, harborage, blindage, hovel, covert, howff, resort

مخفی گاه (اسم)
sanctuary, hideaway, hide-out

جایگاه مقدس (اسم)
sanctuary, sanctum

تحصین (اسم)
sanctuary

حق بست نشینی (اسم)
sanctuary

انگلیسی به انگلیسی

• holy or sacred place; shelter, refuge; wildlife refuge, area of land set aside for the protection of wildlife; ancient temple of jerusalem (judaism); holy of holies in the ancient temple of jerusalem (judaism)
a sanctuary is a place of safety.
a wildlife sanctuary is a place where birds or animals are protected and allowed to live freely.

پیشنهاد کاربران

مکان امن و دنج
پناهگاه، حرم، مکان امن، مامن [ریشه: قدوسی/ مکان مقدس]
Instagram Adress: @504_Essential_Word
جایگاه امن
مأمن، بَست، پناهگاه، خلوتگاه، کنج عزلت، گوشۀ خلوت، گوشۀ انزوا، گوشۀ دنج؛ جای تحصن، ملجأ، مأوا، حرم، حریم مقدس، محراب
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : sanctify
✅️ اسم ( noun ) : sanctity / sanctification / sanctuary
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
اردوگاه پناهجویان
مکان امنی که در آن جا خوش می کنند
حریم امن
sanctuary ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: امانگاه
تعریف: منطقۀ خاصی که در آن از حیات وحش محافظت می شود
حریم
زیارتگاه
پناهگاه
منطقه حفاظت شده
منطقه شکار ممنوع

محراب و حَرَم
جای پناه بردن،
محل و مکانی مقدس در عبادتگاه
1. منطقه حفاظت شده
2. پناهگاه، پناه
3. جای مقدس در کلیسا
منطقه محافظت شده
منظقه حفاظت شده
پناهگاه یا مخفیگاه و معمولا برای کسانی که اقدام به فرار از یک کشور به کشور دیگر مینماینند اختصاص میابد مانند پناهجویان . . . .
پناهگاه مورد اطمینان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس