sandwich

/ˈsændwɪt͡ʃ//ˈsænwɪdʒ/

معنی: ساندویچ، ساندویچ درست کردن، در تنگنا قرار دادن
معانی دیگر: (بین دو شخص یا دو چیز) قرار دادن، فشردن، گیر افتادن یا انداختن، (با اشکال) جا دادن، بزماور

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: sliced bread around a layer or layers of other food such as meat, cheese, or jelly.

(2) تعریف: something that resembles this in arrangement.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: sandwiches, sandwiching, sandwiched
• : تعریف: to fit, layer, or squeeze in between two things.

- She sandwiched herself between the two mattresses.
[ترجمه گوگل] خودش را بین دو تشک جا داد
[ترجمه ترگمان] اون خودش رو بین دو تشک له کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a sandwich made of two slices of bread
ساندویچی که از دو بریده ی نان درست شده است

2. a sandwich stand
دکه ی ساندویچ فروشی

3. chicken sandwich
ساندویچ مرغ

4. to sandwich a film between two layers of plastic
قرار دادن فیلم میان دو لایه پلاستیک

5. ham sandwich
ساندویچ ژامبون

6. a giant sandwich
ساندویچ بسیار بزرگ

7. a half-eaten sandwich
ساندویچ نیمه خورده

8. she dangled the sandwich bag in front of me and said, "if you want food, you must take your medicine"
پاکت ساندویچ را جلوم تکان داد و گفت: ((اگر غذا می خواهی باید دارویت را بخوری. ))

9. he helped himself to a big sandwich
او یک ساندویچ بزرگ برداشت.

10. You had better rinse the sandwich down with a glass of milk.
[ترجمه گوگل]بهتر است ساندویچ را با یک لیوان شیر بشویید
[ترجمه ترگمان]بهتر است ساندویچ را با یک لیوان شیر خشک کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He had a hangover, so he ordered a sandwich to settle his stomach.
[ترجمه گوگل]او خماری داشت، برای همین یک ساندویچ سفارش داد تا شکمش آرام شود
[ترجمه ترگمان] خماری داشت، واسه همین یه ساندویچ سفارش داد تا شکمش رو تصفیه کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Here's some money. Get yourself a sandwich or something.
[ترجمه گوگل]اینم مقداری پول برای خودت یک ساندویچ یا چیزی بگیر
[ترجمه ترگمان]این هم کمی پول واسه خودت یه ساندویچ یا یه چیزی بیار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If that sandwich is going begging, I'll have it.
[ترجمه گوگل]اگر آن ساندویچ التماس می شود، آن را خواهم داشت
[ترجمه ترگمان]اگر این ساندویچ گدایی کند، من آن را خواهم گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Get your filthy mitts off my sandwich!
[ترجمه گوگل]دستکش های کثیف خود را از ساندویچ من بردارید!
[ترجمه ترگمان]! دستکش های کثیفت رو از ساندویچ من بیار بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. That sandwich really filled me up.
[ترجمه محمد] اون ساندویچ من رو واقعا پرت کرد
|
[ترجمه گوگل]آن ساندویچ واقعا مرا سیر کرد
[ترجمه ترگمان] اون ساندویچ واقعا منو پر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Let's grab a quick sandwich and watch TV.
[ترجمه گوگل]بیایید یک ساندویچ سریع برداریم و تلویزیون تماشا کنیم
[ترجمه ترگمان]بیا یه ساندویچ سریع بگیریم و تلویزیون ببینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. He fortified himself with a drink and a sandwich before driving on.
[ترجمه گوگل]او قبل از رانندگی خود را با یک نوشیدنی و یک ساندویچ تقویت کرد
[ترجمه ترگمان]پیش از آنکه به راه خود ادامه دهد، خود را با یک نوشیدنی و یک ساندویچ اکتفا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ساندویچ (اسم)
sandwich

ساندویچ درست کردن (فعل)
sandwich

در تنگنا قرار دادن (فعل)
tree, put to, sandwich

انگلیسی به انگلیسی

• dish made by placing food between two slices of bread
make a sandwich; place between two things
a sandwich consists of two slices of bread with a layer of food such as cheese or meat between them.
when something is sandwiched between two other things, it occupies a small or narrow space between them.
you can also say that something is sandwiched between two other things when it is done or happens in a very short period of time between them.

پیشنهاد کاربران

sandwich ( n ) ( s�ndwɪtʃ ) =two slices of bread with a layer of meat, cheese, etc. between them, e. g. a ham and cheese sandwich.
sandwich
لقمه
لقمه پیچ
دستپیچ
دست پیچ
sandwich
- ساندویچ ( اسم )
- بین دوچیزقراردادن و فشردن ( فعل )
سید محراب میرکریمی گفت:
"دوستان دقت کنید که تلفظ درست این کلمه {سَنویچ} و یا {سَنویج} می باشد ( حرف d سایلنت است ) "
.
توضیح اینکه حرف d فقط در لهجه بریتیش ( بریتانیایی ) تلفظ نمی شود ولی در لهجه آمریکایی کاملا تلفظ و شنیده می شود
زورچپانی
🔊 دوستان دقت کنید که تلفظ درست این کلمه {سَنویچ} و یا {سَنویج} می باشد ( حرف d سایلنت است )
اسم sandwich به معنای ساندویچ
معادل فارسی اسم sandwich همان ساندویچ است. sandwich یا ساندویچ به نوعی غذا گفته می شود که از دو تکه نان که در بین آن گوشت، مرغ و سبزیجات و . . . است، درست می شود. مثال:
a cheese sandwich ( یک ساندویچ پنیر )
منبع: سایت بیاموز
ساندویچیدن.
لُقمهیدن.
ساندویچ
محاط بودن، در احاطه بودن
حایل بودن [میان دو چیز]
طبقه بندی شده ( پیوسته* )
احاطه شده
گفته می شود لُرد ساندویچ انگلیسی ( ۱۷۹۲ - ۱۷۱۸میلادی، ) دیوانه ی قماربازی بود و نمی خواست از سر میز ورق برای غذا خوردن برخیزد، برخی هم می گویند آدم پر مشغله و پرکاری بود؛ به هر حال او برای غذاخوردن غذایش را میان نان می گذاشت و در حالت سرپا آن را گاز می زد و به کار دیگری نیز مشغول می شد . کم کم این کار او معروف شد و در میان دیگران نیز محبوبیت یافت . به تدریج این غذا را به نام او ساندویچ نامیدند. سان در نام �سان د ویچ � احتمالاً به معنی مقدس است ( مانند سانفرانسیسکو ، سان مارینو ، سان دیگو ، سان ماری )
...
[مشاهده متن کامل]


مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس