• (2)تعریف: using or inclined to use sarcasm. • مترادف: derisive, sardonic • مشابه: acid, biting, cynical, ironic, satirical, scornful, sharp-tongued
جمله های نمونه
1. his sarcastic manner
رفتار سخره آمیز او
2. be sarcastic
طعنه زدن،گواژیدن،کنایه زدن
3. She poked fun at people's shortcomings with sarcastic remarks.
[ترجمه مرضیه] او با اظهارات کنایه آمیز خلا و کمبودهای مردم رو به سخره گرفت
|
[ترجمه گوگل]او با سخنان کنایه آمیز کاستی های مردم را مسخره کرد [ترجمه ترگمان]با طعنه و کنایه مردم را به خنده می انداخت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Hearing a sarcastic note in his voice, she swung around to face him.
[ترجمه گوگل]با شنیدن نت طعنه آمیزی در صدای او چرخید تا با او روبرو شود [ترجمه ترگمان]در حالی که با شنیدن صدای طعنه آمیزی صدایش را شنید، چرخید تا با او روبه رو شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She was dying to say something sarcastic to him, but bit her tongue and stayed silent.
[ترجمه علیرضا طهماسبی] او داشت میمرد تا یه چیز کنایه دار بگوید، ولی جلوی زبانش را گرفت
|
[ترجمه گوگل]او داشت می میرد که به او چیزی کنایه آمیز بگوید، اما زبانش را گاز گرفت و ساکت ماند [ترجمه ترگمان]داشت می مرد که چیزی به او بگوید، اما زبانش را گاز گرفت و ساکت ماند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Was she being sarcastic?
[ترجمه Hana] آیا داشت متلک میگفت؟
|
[ترجمه گوگل]آیا او طعنه آمیز بود؟ [ترجمه ترگمان]داره طعنه میزنه؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He chopped in with a sarcastic remark.
[ترجمه گوگل]او با سخنی کنایه آمیز وارد صحنه شد [ترجمه ترگمان]با طعنه و کنایه حرفش را قطع کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. His tone was lightly sarcastic.
[ترجمه گوگل]لحنش کمی طعنه آمیز بود [ترجمه ترگمان]لحنش ملایم بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. 'I thought so,' she said with a sarcastic smile.
[ترجمه گوگل]او با لبخندی کنایه آمیز گفت: من اینطور فکر می کردم [ترجمه ترگمان]با لبخندی کنایه آمیز گفت: من هم همین فکر را می کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He was very sarcastic about my attempts at telling jokes.
[ترجمه گوگل]او در مورد تلاش من برای گفتن جوک بسیار کنایه آمیز بود [ترجمه ترگمان]او در مورد تلاش من به جوک گفتن خیلی طعنه می زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I could see from her expression that his sarcastic comments had hit home.
[ترجمه گوگل]از قیافهاش میتوانستم بفهمم که کامنتهای کنایهآمیز او به خانهاش رسیده است [ترجمه ترگمان]از حالت چهره اش می توانستم ببینم که اظهارات طعنه آمیز او به خانه بازگشته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I squashed him with a sarcastic remark.
[ترجمه گوگل]با حرفی کنایه آمیز لهش کردم [ترجمه ترگمان]با طعنه و کنایه او را له کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He can't help making sarcastic comments.
[ترجمه .....] او نمیتواند از گذاشتن کامنت ها و نظر های طعنه امیزش دست بردارد و بس کند
|
[ترجمه گوگل]او نمی تواند از اظهار نظرهای کنایه آمیز خودداری کند [ترجمه ترگمان]او نمی تواند به ایجاد نظرات طعنه آمیز کمک کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. No-one knows any longer when Morrissey is being sarcastic and when he is trying to awaken us to something.
[ترجمه گوگل]دیگر هیچ کس نمی داند موریسی چه زمانی به طعنه می پردازد و چه زمانی می خواهد ما را به چیزی بیدار کند [ترجمه ترگمان]- هیچ کس بیشتر از این چیزی نمی داند - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• caustic, derisive, ironic, satirical if you are sarcastic, you mock or insult someone, often saying one thing but actually meaning the opposite.
پیشنهاد کاربران
ADJECTIVE ۱ ) طعنه آمیز - نیش دار - کنایه آمیز SYN: double - edged ۲ ) اهل طعنه زنی - کنایه زن 💠 Sarcastic Mommy Shared 30 Funny Tweets That Parents Might Relate To . . . Lisa Munn, the creator, provides a refreshing outlet for parents to let loose and connect. It's a space to share the ups and downs, proving that even amidst the chaos, laughter and connection can keep us all sane. ... [مشاهده متن کامل]