scald

/ˈskɒld//skɔːld/

معنی: تاول، سوختگی، اثر اب جوش بر روی پوست، اب پز کردن، با آب گرم سوزاندن، اب جوش ریختن روی، تاول زده کردن
معانی دیگر: (با آب داغ یا بخار) سوزاندن، تاول دار کردن، سوختن، (آبگونه را) داغ کردن (از جوشاندن کمتر)، تفساندن، (با آب داغ) سترون کردن، ضد عفونی کردن، (با قرار دادن در آب داغ) پر کندن (از مرغ)، پوست کندن (از میوه)، (در اثر آبگونه یا بخار داغ) سوختگی، عمل سوزاندن، رجوع شود به: skald، بااب گرم سوزاندن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: scalds, scalding, scalded
(1) تعریف: to burn with or as if with a hot liquid or steam.

- She scalded her mouth on the hot tea.
[ترجمه Teacher] She called that her mouth with the hot tea
|
[ترجمه گوگل] روی چای داغ دهانش را داغ کرد
[ترجمه ترگمان] دهانش را با چای داغ سوخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to treat with, subject to, or cover with a boiling liquid.
مشابه: blanch

- We cleaned the dishes by scalding them.
[ترجمه گوگل] ظروف را با جوشاندن تمیز کردیم
[ترجمه ترگمان] ما ظرف ها را با استفاده از آن ها تمیز کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to heat (a liquid) to a temperature just below the boiling point.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to be burned or heated by scalding.
اسم ( noun )
مشتقات: scalding (adj.)
(1) تعریف: a burn or other injury from a hot liquid or steam.

(2) تعریف: a plant condition that is caused by a fungus or improper exposure to sunlight or gases and results in discoloration of epidermal and surrounding tissues, esp. in fruits and vegetables.

جمله های نمونه

1. Do not neglect to scald the dishes before drying them.
[ترجمه گوگل]قبل از خشک کردن ظروف از جوشاندن آنها غافل نشوید
[ترجمه ترگمان]آن را قبل از خشک کردن ظرف ها فراموش نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The scalding lava pouring from the mountain placed everyone in peril.
[ترجمه گوگل]گدازه های سوزان که از کوه می ریخت همه را در معرض خطر قرار می داد
[ترجمه ترگمان]گدازه داغ که از کوه سرازیر می شود همه را در خطر قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. By being hasty, Stella scalded her hand.
[ترجمه گوگل]استلا با عجله دستش را داغ کرد
[ترجمه ترگمان]با عجله دست او را فشرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Don't scald yourself with that kettle!
[ترجمه میلاد] خودتو با کتری نسوزونی
|
[ترجمه گوگل]با اون کتری خودتو داغ نکن!
[ترجمه ترگمان]با این کتری خودتو داغ نکن!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This kind of ointment will heal the scald.
[ترجمه الناز] این نوع پماد سوختگی را درمان میکند
|
[ترجمه گوگل]این نوع پماد جوش را التیام می بخشد
[ترجمه ترگمان]این پماد درمان رو درمان می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Don't scald your lips in another man's porridge.
[ترجمه گوگل]لب هایت را در فرنی مرد دیگری نسوزی
[ترجمه ترگمان]تو فرنی یک مرد دیگه scald نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Scald the milk and then add it to the egg and sugar mixture.
[ترجمه bahereh] شیر را بجوشانید و سپس ان را به مخلوط تخم مرغ و قند اضافه کنید.
|
[ترجمه گوگل]شیر را بجوشانید و سپس به مخلوط تخم مرغ و شکر اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]شیر را باز کنید و سپس آن را به مخلوط تخم مرغ و شکر اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Scald the needles to sterilize them.
[ترجمه گوگل]سوزن ها را بجوشانید تا استریل شوند
[ترجمه ترگمان]سوزن را باز کن تا آن ها را ضدعفونی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Be careful not to scald yourself with the steam.
[ترجمه گوگل]مراقب باشید که با بخار آب داغ نکنید
[ترجمه ترگمان]مواظب باشید که خود را با بخار آلوده نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Was that where they had been trained to scald faces with hot water and chilli?
[ترجمه گوگل]آیا آنها در آنجا آموزش دیده بودند که با آب داغ و فلفل صورتها را داغ کنند؟
[ترجمه ترگمان]آیا آن جایی بود که با آب گرم و فلفل چیلی آموزش دیده بودند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Scald, skin, de-seed and finely chop the tomatoes.
[ترجمه گوگل]گوجه فرنگی را جوشانده، پوست آن را جدا کرده و ریز خرد کنید
[ترجمه ترگمان]پوست، پوست، de و آبدار کردن گوجه فرنگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Scald the milk and add it to the bowl.
[ترجمه bahereh] شیر را بجوشانید و آن را به کاسه اضافه کنید
|
[ترجمه گوگل]شیر را بجوشانید و به کاسه اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]شیر را باز کنید و آن را به کاسه بریزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If you're not careful you'll scald yourself on/with that kettle.
[ترجمه گوگل]اگر مراقب نباشید، با آن کتری خود را داغ می کنید
[ترجمه ترگمان]اگر مواظب نباشی با این ک تری با آب گرم scald
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They were going to scald it, Scald it and scour it like a doorstep.
[ترجمه گوگل]می خواستند آن را داغ کنند، آن را داغ کنند و مثل آستان آن را بشویید
[ترجمه ترگمان]می خواستند scald کنند، scald کنند و مثل دم در scour
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Don't scald your hands when you open the steamer.
[ترجمه گوگل]هنگام باز کردن بخارشوی دستان خود را داغ نکنید
[ترجمه ترگمان]وقتی کشتی بخار را باز می کنی با دست های خودت scald
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The scald on her hand came from lifting a pot cover carelessly.
[ترجمه گوگل]سوزش روی دستش ناشی از بلند کردن بی احتیاطی کاور قابلمه بود
[ترجمه ترگمان]سوختگی دستش از روی بی دقتی روی دستش افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Scald struggle traditional premium rubber tire less easily than sulfur or sulfur phenomenon.
[ترجمه گوگل]Scald با تایرهای لاستیکی ممتاز سنتی به راحتی نسبت به پدیده گوگرد یا گوگرد مبارزه می کند
[ترجمه ترگمان]scald با استفاده از لاستیک premium سنتی به راحتی از پدیده گوگرد و گوگرد خسته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Can excuse me scald leave scar?
[ترجمه گوگل]آیا می توانم ببخشید که جای جوش زدن جای زخم وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]میشه منو ببخشید که جای زخم رو درست کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تاول (اسم)
blain, gall, blister, scorch, scald, bleb, welt

سوختگی (اسم)
burn, scorch, scald

اثر اب جوش بر روی پوست (اسم)
scald

اب پز کردن (فعل)
scald, poach, pot roast

با آب گرم سوزاندن (فعل)
scald

اب جوش ریختن روی (فعل)
scald

تاول زده کردن (فعل)
scald

انگلیسی به انگلیسی

• burn caused by boiling liquid or steam
burn with hot liquid or steam; treat with or cover with boiling liquid or steam; heat to a temperature just below the boiling point
if you scald yourself, you burn yourself with very hot liquid or steam.
a scald is a burn caused by very hot liquid or steam.

پیشنهاد کاربران

scald 3 ( v ) =to put sth in boiling liquid for a short time, e. g. Scald the tomatoes and remove the skins.
scald
scald 2 ( v ) =to heat a liquid without boiling it, e. g. scalded milk.
scald
scald 1 ( v, n ) ( skɔld ) =to burn yourself or part of your body with very hot liquid or steam, e. g. Be careful not to scald yourself with the steam. For minor burns and scalds, cool the affected area.
scald
جوشاندن، سوزاندن
Scald means the effect of boiled water or wounds on skin.
scald ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: در آبِ جوش زدن
تعریف: غوطه‏ورکردن کوتاه‏مدت مواد اولیۀ غذایی در آب جوش برای آماده‏سازی آنها|||متـ . آب جوش زدن
- سوزاندن
- سوختگی
سوزان/جوشان
- با آبِ گرم شستن ( دست و پا . . . )
در آب جوش انداختن
Scald the needles to sterilize them.
Scald the tomatoes and remove the skins.
جوشاندن شیر ( خیلی گرم کردن شیر بدون آنکه واقعاً مثل آب بجوشد )
Scald the milk and then add it to the egg and sugar mixture.
scalded milk
she took a sip of scalding tea
سوزان. داغ
سوختگی، تاول
سوختگی ( بر اثر تماس با مایعات داغ )
an injury to the skin from boiling liquid
سوختگی با بخار اب یا مایع داغ
سوختگی بر اثر یک مایع داغ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس