scaremonger

/ˈskeəmʌŋɡər//ˈskeəmʌŋɡə/

معنی: ترساننده، ادمی که ایجاد وحشت بیمورد کند
معانی دیگر: کسی که شایعات هراس انگیز پراکنده می کند، ترس گستر، alarmist : ادمی که ایجاد وحشت بیموردکند

جمله های نمونه

1. He was accused of political scaremongering.
[ترجمه گوگل]او متهم به رعب و وحشت سیاسی بود
[ترجمه ترگمان]او به scaremongering سیاسی متهم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Government yesterday accused Greenpeace of scaremongering.
[ترجمه گوگل]دولت دیروز صلح سبز را به ترساندن متهم کرد
[ترجمه ترگمان]دولت دیروز Greenpeace را به scaremongering متهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Tories reply with accusations of scaremongering.
[ترجمه گوگل]محافظه‌کاران با اتهامات ترسناک پاسخ می‌دهند
[ترجمه ترگمان]محافظه کاران با اتهامات of پاسخ می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This I believe stems largely from scaremongering and misleading information given to the industry from various sources.
[ترجمه گوگل]من معتقدم که این عمدتاً از اطلاعات ترسناک و گمراه‌کننده‌ای است که از منابع مختلف به صنعت داده شده است
[ترجمه ترگمان]من معتقدم که این امر تا حد زیادی ناشی از اطلاعات گمراه کننده و گمراه کننده است که به صنعت از منابع مختلف داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Without scaremongering, we fear very much for the needs of bus passengers.
[ترجمه گوگل]بدون ترساندن، ما برای نیازهای مسافران اتوبوس بسیار می ترسیم
[ترجمه ترگمان]بدون scaremongering، ما از نیازهای مسافران اتوبوس بسیار نگران هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Union leaders accused the principal of scaremongering in an attempt to wreck today's strike.
[ترجمه گوگل]رهبران اتحادیه، مدیر مدرسه را به ترساندن در تلاش برای از بین بردن اعتصاب امروز متهم کردند
[ترجمه ترگمان]رهبران اتحادیه رئیس of را در تلاش برای تخریب اعتصاب امروز متهم کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is not scaremongering or playing the numbers game to recognise and respond to changes on that scale.
[ترجمه گوگل]تشخیص و پاسخ دادن به تغییرات در آن مقیاس، ترساندن یا انجام بازی اعداد نیست
[ترجمه ترگمان]این یک بازی اعداد برای تشخیص و پاسخ به تغییرات در آن مقیاس نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She always likes scaremongering.
[ترجمه گوگل]او همیشه ترساندن را دوست دارد
[ترجمه ترگمان] اون همیشه از \"scaremongering\" خوشش میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We hear scaremongering that a minimum wage will destroy jobs.
[ترجمه گوگل]ما این ترس را می شنویم که حداقل دستمزد مشاغل را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]ما شنیده ایم که حداقل دست مزد باعث از بین رفتن مشاغل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Gone are Tory promises of across-the-board tax cuts or scaremongering about Labour's tax bombshells.
[ترجمه گوگل]وعده‌های محافظه‌کاران مبنی بر کاهش همه جانبه مالیات یا ترساندن درباره بمب‌های مالیاتی حزب کارگر از بین رفته است
[ترجمه ترگمان]گزارش های محافظه کارانه در مورد کاهش مالیات بر روی عرشه و یا کاهش مالیات بر مالیات دهندگان حزب کارگر وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They had not been given details of the legislation and so were unable to counter opposition scaremongering.
[ترجمه گوگل]جزئیات قانون به آنها داده نشده بود و بنابراین نتوانستند با ترساندن مخالفان مقابله کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها جزئیات این قانون را ارائه نکرده اند و بنابراین قادر به مقابله با scaremongering مخالف نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To that end it employed a mixture of bribery, smear and downright deceit, climaxing in a crescendo of scaremongering hysteria.
[ترجمه گوگل]برای این منظور، آمیزه‌ای از رشوه، بدگویی و فریب آشکار را به کار گرفت که در اوج هیستری ترسناک به اوج خود رسید
[ترجمه ترگمان]در این اواخر، مخلوطی از رشوه خواری، لکه و نیرنگ بود، و در اوج جنون scaremongering به اوج خود رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ترساننده (اسم)
alarmist, scaremonger, terrorist

ادمی که ایجاد وحشت بی مورد کند (اسم)
alarmist, scaremonger

انگلیسی به انگلیسی

• one who spreads fear, one who causes alarm
a scaremonger is someone who deliberately spreads worrying stories to try and frighten people.

پیشنهاد کاربران

بپرس