school of thought

جمله های نمونه

1. I belong to the school of thought that favors radical change.
[ترجمه میثم علیزاده لشکانی] من موافق نظریه ای هستم که علاقه مند به تغییر رادیکال است
|
[ترجمه گوگل]من به مکتب فکری تعلق دارم که طرفدار تغییرات بنیادی است
[ترجمه ترگمان]من به مکتب فکری تعلق دارم که موافق تغییر رادیکال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He belongs to the school of thought that says that competition can be very stimulating for children.
[ترجمه گوگل]او متعلق به مکتب فکری است که می گوید رقابت می تواند برای کودکان بسیار محرک باشد
[ترجمه ترگمان]او به مکتب فکری تعلق دارد که می گوید رقابت می تواند برای کودکان بسیار جذاب باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I don't belong to the school of thought that favours radical change.
[ترجمه گوگل]من به مکتبی تعلق ندارم که طرفدار تغییرات رادیکال است
[ترجمه ترگمان]من به مدرسه فکر نمی کنم که این احسان radical باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. One school of thought affirms that use of the existing collection is the best predictor.
[ترجمه گوگل]یک مکتب فکری تأیید می کند که استفاده از مجموعه موجود بهترین پیش بینی کننده است
[ترجمه ترگمان]یک مکتب فکری تایید می کند که استفاده از مجموعه موجود بهترین پیش بینی کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The supporters of the new school of thought were not completely victorious.
[ترجمه گوگل]طرفداران مکتب فکری جدید کاملاً پیروز نشدند
[ترجمه ترگمان]طرفداران مکتب فکری جدید به طور کامل پیروز نشدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There is even a school of thought that says some 1960s office blocks outside prime areas should be refurbished as residential accommodation.
[ترجمه گوگل]حتی یک مکتب فکری وجود دارد که می گوید برخی از بلوک های اداری دهه 1960 در خارج از مناطق مهم باید به عنوان مسکن مسکونی بازسازی شوند
[ترجمه ترگمان]حتی یک مکتب فکری هم وجود دارد که می گوید برخی از ساختمان های اداری دهه ۱۹۶۰ خارج از مناطق باید به عنوان محل اقامت مسکونی نوسازی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. According to one school of thought, the disease is caused by a genetic defect.
[ترجمه گوگل]بر اساس یک مکتب فکری، این بیماری ناشی از یک نقص ژنتیکی است
[ترجمه ترگمان]طبق یک مکتب فکری، این بیماری از یک نقص ژنتیکی ناشی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Indeed, one school of thought believed that the female brain was biologically different from that of the male.
[ترجمه گوگل]در واقع، یک مکتب فکری معتقد بود که مغز زنان از نظر بیولوژیکی با مغز مردان متفاوت است
[ترجمه ترگمان]در واقع، یک مکتب فکری معتقد بود که مغز زنان از لحاظ بیولوژیکی متفاوت از مغز مرداست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. One school of thought argues that introducing stiffer penalties would bring the crime rate down.
[ترجمه گوگل]یکی از مکتب‌های فکری استدلال می‌کند که اعمال مجازات‌های سخت‌تر باعث کاهش میزان جرم و جنایت می‌شود
[ترجمه ترگمان]یک مکتب فکری مدعی است که معرفی مجازات های سنگین تر میزان جرائم را کاهش خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The first school of thought tended to examine data on outcomes in order to find an explanation.
[ترجمه گوگل]اولین مکتب فکری تمایل به بررسی داده ها در مورد نتایج به منظور یافتن توضیح داشت
[ترجمه ترگمان]اولین مکتب فکری به بررسی داده ها در باب پیامدها به منظور یافتن توضیح نیاز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. One school of thought within psychology is that we tend to get hooked into behaviour patterns if they produce intermittent rewards.
[ترجمه گوگل]یک مکتب فکری در روان‌شناسی این است که اگر الگوهای رفتاری پاداش‌های متناوب ایجاد می‌کنند، تمایل داریم به آن گره بخوریم
[ترجمه ترگمان]یک مکتب فکری در روانشناسی این است که اگر آن ها پاداش های متناوب تولید کنند، ما تمایل داریم به الگوهای رفتاری تبدیل شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Each school of thought has enjoyed constant internal debate about assumptions and methods.
[ترجمه گوگل]هر مکتب فکری از بحث درونی دائمی در مورد مفروضات و روش ها لذت برده است
[ترجمه ترگمان]هر مکتب فکری از بحث های داخلی ثابتی در مورد فرضیات و روش ها برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You will either belong and adhere to this school of thought, or you will be outraged at the very suggestion.
[ترجمه گوگل]شما یا متعلق به این مکتب فکری خواهید بود و به آن پایبند خواهید بود، یا از همان پیشنهاد خشمگین خواهید شد
[ترجمه ترگمان]شما یا به این مکتب فکری تعلق دارید و یا از این پیشنهاد عصبانی می شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There is an opposing school of thought which holds that there is no difference between client and binding mode connections.
[ترجمه گوگل]یک مکتب فکری مخالف وجود دارد که معتقد است بین اتصالات مشتری و حالت الزام آور تفاوتی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]یک مکتب فکری مخالف وجود دارد که معتقد است هیچ تفاوتی بین ارتباطات بین مشتری و اتصال برقرار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I know there is a school of thought that comedy should be played straight.
[ترجمه گوگل]من می دانم که یک مکتب فکری وجود دارد که کمدی باید مستقیم پخش شود
[ترجمه ترگمان]من می دانم که یک مکتب فکری وجود دارد که باید یک کمدی بازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• place of learning, place for intellectual debate

پیشنهاد کاربران

● نظریه
مجموعه ای از ایده ها٫ تفکر ونگرش هایی که توسط گروهی از دانشمندان در مورد یه موضوع خاص بیان میشود.
مکتب فکری
مکتب فکری، طرز تفکر

بپرس