scissors

/ˈsɪzərz//ˈsɪzəz/

معنی: قطع، قطع کننده، قیچی، مقراض، چیز برنده
معانی دیگر: قیچی (a pair of scissors هم می گویند)، لا، (با فعل مفرد - در پرش و حرکات ژیمناستیک) حرکت قیچی وار پاها

بررسی کلمه

اسم جمع ( plural noun )
مشتقات: scissorlike (adj.)
(1) تعریف: (sometimes used with a singular verb) a tool for cutting paper, fabric, or the like, made up of two blades joined with a pivot so their edges may be opened and closed.

- The scissors are in the drawer.
[ترجمه kosar] قیچی ها در کشو هستند
|
[ترجمه Saghar] قیچی ها داخل کشو هستند
|
[ترجمه ب گنج جو] قیچی تو کشوئه.
|
[ترجمه روشنک نیکویان] قیچی تو کشوئه. ( قیچی، عینک، شلوار و چیزایی مثل اینا که دارای دو قسپت هستن، در انگلیسی به صورت جمع استفاده میشن و فعل ، ضمیر و . . . براشون به صورت جمع میاد. اما هیچوقت به صورت جمع ترجمه نمیکنیم. چون ملاک ترجمه معیار فارسی هست و نه ترجمه کلمه به کلمه و تحت الفضی.
|
[ترجمه Aaaaaa] قیچی ها در کشو هستند.
|
[ترجمه گوگل] قیچی در کشو است
[ترجمه ترگمان] قیچی توی کشو هستن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The scissors is in the drawer.
[ترجمه گوگل] قیچی در کشو است
[ترجمه ترگمان] قیچی توی کشو هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Use these scissors to cut it; they are sharper than those.
[ترجمه غ ع مسجدی] از این قیچی برای بریدن آن استفاده کنید؛ آن ها تیزتر ( برنده تر ) از آن هاهستند
|
[ترجمه ب گنج جو] از این قیچی استفاده کن، از اون یکی تیز تره
|
[ترجمه روشنک نیکویان] از این قیچی واسه بریدنش استفاده کن. از اون یکی تیزتره. / با این قیچی ببرش. ازون یکی تیزتره.
|
[ترجمه گوگل] از این قیچی برای بریدن آن استفاده کنید آنها تیزتر از آنها هستند
[ترجمه ترگمان] از این قیچی برای بریدن آن استفاده کنید؛ آن ها از آن ها باهوش تر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I need a new pair of scissors; the two pairs that I have are dull.
[ترجمه روشنک نیکویان] به یه قیچی جدید نیاز دارم. دوتایی که دارم کندن.
|
[ترجمه گوگل] من به یک قیچی جدید نیاز دارم دو جفتی که من دارم کسل کننده هستند
[ترجمه ترگمان] من به یک جفت قیچی احتیاج دارم، دو جفت که من دارم کسل می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: (used with a singular verb) in certain sports, a movement or hold with the legs in the manner of a pair of scissors.

- The one wrestler held the other in a tight scissors.
[ترجمه روشنک نیکویان] یکی از کشتی گیرا اون یکی رو با فن قیچی محکم گرفته بود.
|
[ترجمه گوگل] یک کشتی گیر دیگری را در قیچی محکمی نگه داشت
[ترجمه ترگمان] یک کشتی گیر طناب دار دیگر را با قیچی محکم نگه داشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- His opponent's scissors was a powerful one.
[ترجمه گوگل] قیچی حریفش قدرتمند بود
[ترجمه ترگمان] قیچی حریف او خیلی قدرتمند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. blunt scissors jag the material
قیچی کند پارچه را بریده بریده می کند.

2. left-handed scissors
قیچی برای چپ دستان،قیچی دست چپ

3. a pair of scissors
یک قیچی

4. she put the scissors in a leather case
قیچی را در جلد (یا غلاف) چرمی گذاشت.

5. i nipped off the corner of the page with scissors
گوشه ی صفحه را با قیچی بریدم.

6. she ripped the stitches of the skirt with a pair of scissors
بخیه ی دامن را با قیچی شکافت.

7. Have you seen the scissors? I want to snip off this loose thread.
[ترجمه روشنک نیکویان] قیچی رو ندیدی؟میخوام این نخی که بیرون زده ( به خاطر نخ کش شدن ) رو ببرم ( loose thread یعنی نخی که از لباس یا پارچه نخ کش شده بیرون زده )
|
[ترجمه گوگل]قیچی رو دیدی؟ من می خواهم این تاپیک شل را قطع کنم
[ترجمه ترگمان]قیچی رو دیدی؟ من می خوام این رشته گسسته رو بکنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Using sharp scissors, make a small cut in the material.
[ترجمه گوگل]با استفاده از قیچی تیز، یک برش کوچک روی مواد ایجاد کنید
[ترجمه ترگمان]با استفاده از قیچی تیز، یک برش کوچک در مواد ایجاد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Make a nick in the cloth with the scissors.
[ترجمه روشنک نیکویان] با قیچی تو پارچه یه شکاف بزن
|
[ترجمه گوگل]با قیچی یک سوراخ در پارچه ایجاد کنید
[ترجمه ترگمان] یه نیک رو با قیچی درست کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Don't use these scissors to cut paper or card.
[ترجمه گوگل]از این قیچی برای برش کاغذ یا کارت استفاده نکنید
[ترجمه ترگمان]از این قیچی برای بریدن کاغذ یا کارت استفاده نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. These scissors are awfully heavy.
[ترجمه گوگل]این قیچی به شدت سنگین است
[ترجمه ترگمان]این قیچی خیلی سنگین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The scissors have gone missing again.
[ترجمه گوگل]قیچی دوباره گم شده است
[ترجمه ترگمان] قیچی دوباره گم شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mrs. Haines stood nearby, holding scissors to cut a ribbon.
[ترجمه گوگل]خانم هاینز در همان نزدیکی ایستاده بود و قیچی برای بریدن یک روبان در دست داشت
[ترجمه ترگمان]خانم haines در همان نزدیکی ایستاده بود و قیچی را نگه داشته بود تا روبان ببندد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Hurry up with the scissors. I need them.
[ترجمه گوگل]با قیچی عجله کنید من به آنها نیاز دارم
[ترجمه ترگمان]با قیچی عجله کن بهشون احتیاج دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Scissors won't cut through wire.
[ترجمه گوگل]قیچی سیم را قطع نمی کند
[ترجمه ترگمان]قیچی از طریق تلگراف قطع نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The scissors are in the kitchen drawer .
[ترجمه گوگل]قیچی در کشوی آشپزخانه است
[ترجمه ترگمان] قیچی توی کشوی آشپزخونه هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Have you finished with the scissors?
[ترجمه شما] کارت با قیچی تمام شد؟
|
[ترجمه گوگل]با قیچی تموم کردی؟
[ترجمه ترگمان]قیچی رو تموم کردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Never poke a finger or scissors into an electric socket.
[ترجمه روشنک نیکویان] هیچوقت انگشت یا قیچی رو تو پریز برق نکنید.
|
[ترجمه گوگل]هرگز انگشت یا قیچی را در پریز برق فرو نکنید
[ترجمه ترگمان]هرگز یک انگشت یا قیچی را وارد سوکت الکتریکی نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قطع (اسم)
cut, ablation, cutting, format, outage, disconnection, abscission, rupture, dissection, slack, dismemberment, positivism, concision, disruption, excision, resection, scissors, severance, tearing off

قطع کننده (اسم)
scissors

قیچی (اسم)
tweezers, scissors, snips

مقراض (اسم)
scissors

چیز برنده (اسم)
scissors

تخصصی

[کامپیوتر] قیچی 1. ابزاری در برنامه های نقاشی و عکاسی که امکان جدا کردن ناحیه ای از نقاشی را از محیط خود می دهد برش حاصل ممکن است یا تغییر اندازه ی داده شده ( مقیاس بندی شده )، پهن شده، دوران یافته . و یا حرکت داده شود . ابزار فیچی یکی از چندین ابزار انتخابی کادر، برای صرفه جویی در فضای مانیتور ممکن است این ابزارها در کادر ابزار گروه بندی شده و فقط یکی از آنها روی صفحه دیده شود . 2. تصویری برای مفهوم ( تصویر انخاب شده را برای چسباندن به تخته رسم برش بده ) نگاه کنید به copy .paste .
[فوتبال] حرکت قیچی

انگلیسی به انگلیسی

• hand-operated cutting tool consisting of two pivoted blades which slide against one another and cut material placed between them
scissors are a small tool with two sharp blades which are screwed together. you use scissors for cutting things such as paper and cloth.

پیشنهاد کاربران

scissors ( n ) ( sɪzərz ) =a tool for cutting paper or cloth, that has two sharp blades with handles, joined together in the middle, e. g. a pair of scissors.
scissors
در زمین شناسی
حالت چرخشی

قیچی. . بریدن. . کات
قیچی. . بریدن. . کات کردن
چیز قطع کننده
قیچی میشه
قیچی
ضربه
ضربه قیچی زدن توپ تنیس

بپرس