scrimmage

/ˈskrɪmɪdʒ//ˈskrɪmɪdʒ/

معنی: غوغا، داد و بیداد، کشمکش، هنگامه، دست و پنجه نرم کردن، در تکاپو بودن
معانی دیگر: زد و خورد، (فوتبال امریکایی) تمرین کامل (که تیم حمله و تیم دفاع با هم بازی می کنند)، یک بازی (از هنگام برداشتن توپ تا زمین گذاشتن آن)، رجوع شود به: lineof scrimmage، (راگبی) رجوع شود به: scrummage

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a vigorous struggle; scuffle.

- A scrimmage ensued as food supplies began to be passed out.
[ترجمه گوگل] در حالی که منابع غذایی شروع به از بین رفتن کرد، درگیری رخ داد
[ترجمه ترگمان] سکوتی برقرار شد، چون آذوقه و آذوقه آغاز شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a preliminary or minor encounter between enemy troops; skirmish.
مشابه: skirmish

- That day's fighting was a scrimmage; the real battle was yet to come.
[ترجمه گوگل] دعوای آن روز یک جنگ بود نبرد واقعی هنوز در راه بود
[ترجمه ترگمان] آن روز نبرد دور بود؛ نبرد واقعی هنوز فرا رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: in football, an informal or practice game usu. played between subgroups of a single team.

- He performs well in the scrimmages, but has yet to prove himself in an actual game.
[ترجمه گوگل] او در ضربات بازی خوب عمل می کند، اما هنوز نتوانسته است خود را در یک بازی واقعی ثابت کند
[ترجمه ترگمان] او در the خوب عمل می کند، اما هنوز باید خود را در یک بازی واقعی ثابت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: in football, any action taking place between the teams after the ball is snapped and before it is declared out of play.

- His first pass was intercepted during the scrimmage.
[ترجمه گوگل] اولین پاس او در جریان مسابقه قطع شد
[ترجمه ترگمان] اولین باری که رد شد، در حین حمله دریافت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: scrimmages, scrimmaging, scrimmaged
• : تعریف: to participate or oppose in a scrimmage.
مشابه: skirmish

جمله های نمونه

1. The Dodgers will hold their first intra-squad scrimmage on Sunday.
[ترجمه گوگل]داجرز اولین مسابقه درون تیمی خود را یکشنبه برگزار خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]تیم Dodgers اولین مسابقه درون خود را در روز یکشنبه برگزار خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Budanski staggers back to the line of scrimmage.
[ترجمه گوگل]بودانسکی با تلو تلو تلو خوردن به خط نزاع برمی گردد
[ترجمه ترگمان]Budanski سکندری می خورد و به طرف خط سیر تاب می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They overpowered the Jets at the line of scrimmage, ushering Aska toward 136 rushing yards.
[ترجمه گوگل]آن‌ها بر جت‌ها در خط نزاع غلبه کردند و آسکا را به سمت 136 یارد سراسیمه پیش بردند
[ترجمه ترگمان]از پشت خط رد شده بودند و به جلو هجوم می اوردند و aska را به سمت ۱۳۶ هدایت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We usually scrimmage game or so, there will be several times sounds very good now.
[ترجمه گوگل]ما معمولا بازی scrimmage یا بیشتر، وجود خواهد داشت چند بار برای تلفن های موبایل بسیار خوب در حال حاضر
[ترجمه ترگمان]ما معمولا شاهد مسابقه بودیم و گاهی اوقات خیلی خوب به نظر می رسه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The play was stopped at the line of scrimmage.
[ترجمه گوگل]نمایش در خط کشمکش متوقف شد
[ترجمه ترگمان]بازی در صف جلو متوقف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Scrimmage team members Monta Ellis and LaMarcus Aldridge pulled out on Monday with injury concerns.
[ترجمه گوگل]اعضای تیم Scrimmage مونتا الیس و لامارکوس آلدریج روز دوشنبه به دلیل نگرانی از مصدومیت کنار رفتند
[ترجمه ترگمان]اعضای تیم scrimmage monta الیس و LaMarcus Aldridge در روز دوشنبه با نگرانی از آسیب دیدن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Scrimmage: An unofficial game between two teams, or - on - play between team members in a practice situation.
[ترجمه گوگل]Scrimmage: یک بازی غیر رسمی بین دو تیم، یا - در - بازی بین اعضای تیم در یک موقعیت تمرینی
[ترجمه ترگمان]scrimmage: یک بازی غیررسمی بین دو تیم و یا بازی بین اعضای تیم در یک وضعیت تمرینی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The runner was tackled at the line of scrimmage.
[ترجمه گوگل]دونده در خط کشمکش برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]مسابقه دور از مسابقه ادامه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The second game, Hou Yifan won the White scrimmage will level the score.
[ترجمه گوگل]در بازی دوم، هو ییفان برنده درگیری سفید شد و نتیجه را مساوی کرد
[ترجمه ترگمان]دومین بازی، هو Yifan برنده مسابقه قهرمانی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The quarterback got sacked behind the line of scrimmage.
[ترجمه گوگل]کوارتربک پشت خط مبارزه اخراج شد
[ترجمه ترگمان]بازیکن خط حمله از پشت خط حمله اخراج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some very useful scrimmage ideas.
[ترجمه گوگل]برخی از ایده های بسیار مفید درگیری
[ترجمه ترگمان]یک ایده بسیار مفید از راه دور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Jonathan Dyson started the scoring spree by making a 43-yard reception on the Eagles' second play from scrimmage.
[ترجمه گوگل]جاناتان دایسون با دریافت 43 یاردی در دومین بازی ایگلز از مسابقه گلزنی شروع به گلزنی کرد
[ترجمه ترگمان](جاناتان Dyson)با ایجاد یک میهمانی ۴۳ یارد که در مسابقه دوم از دور پیروز شده بود، این گل را به ثمر رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But there was a penalty flag back at the line of scrimmage.
[ترجمه گوگل]اما یک پرچم پنالتی پشت خط درگیری وجود داشت
[ترجمه ترگمان]اما پشت خطی که پشت خط بود، یک پرچم پنالتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There was no question who controlled the line of scrimmage.
[ترجمه گوگل]هیچ سوالی وجود نداشت که چه کسی خط نزاع را کنترل می کند
[ترجمه ترگمان]هیچ سوالی وجود نداشت که خط حمله را کنترل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غوغا (اسم)
pandemonium, fray, turmoil, affray, melee, uproar, clamor, mobile, riot, tumult, ruckus, hubbub, scuffle, mob, scrimmage, jangle, rave, peal, canaille, din, embroilment, hordes of locusts, hurly-burly, rumpus

داد و بیداد (اسم)
uproar, riot, squabble, hubbub, broil, bawl, rampage, scrimmage, wrangle, hobble, jangle, free-for-all, vociferance, vociferation

کشمکش (اسم)
tension, conflict, toil, tussle, struggle, bout, scuffle, wrestle, skirmish, scrimmage, stour, wrestling

هنگامه (اسم)
uproar, tumult, scrimmage, rumpus

دست و پنجه نرم کردن (فعل)
scrimmage, buckle

در تکاپو بودن (فعل)
lurk, scrimmage

انگلیسی به انگلیسی

• scuffle, quarrel; engage in a minor fight or battle; play a practice game (sports)
quarrel, scuffle; fight, minor battle; practice game, game that does not officially count in a team's record of wins and losses (sports); one complete play, play that begins with the snap and ends when the ball is downed (football)
a scrimmage is a rough, disorganized fight or struggle.

پیشنهاد کاربران

بپرس