sedan chair

/səˈdænˈtʃer//sɪˈdæntʃeə/

(اروپا - سده های 17 و 18) تخت روان یکنفره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an enclosed chair mounted on two horizontal poles and carried by one person in front and one in back.
مشابه: litter

جمله های نمونه

1. The sedan chair was set down in a space of its own, and the curtains drawn aside.
[ترجمه گوگل]صندلی سدان در فضایی مخصوص به خود قرار داشت و پرده ها کناری کشیده بودند
[ترجمه ترگمان]صندلی راننده در فضایی از خودش قرار داشت و پرده ها کنار کشیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The worshippers dragged Ace before the sedan chair, throwing her to the ground.
[ترجمه گوگل]نمازگزاران آس را جلوی صندلی سدان کشیدند و او را روی زمین انداختند
[ترجمه ترگمان]The قبل از این که روی صندلی اتوموبیل سوار شوند، Ace را به زمین انداختند و او را به زمین انداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Goat-mask turned expectantly to the sedan chair, and stretched out a hand.
[ترجمه گوگل]ماسک بز با انتظار به سمت صندلی سدان چرخید و دستی را دراز کرد
[ترجمه ترگمان]ماسک بز را به سمت ماشین سدان تبدیل کرد و دستش را دراز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She went home in sedan chair.
[ترجمه گوگل]او با صندلی سدان به خانه رفت
[ترجمه ترگمان] اون رفت خونه با ماشین سدان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Having said, pulling a crown into the sedan chair in show.
[ترجمه گوگل]با این حال، کشیدن یک تاج روی صندلی سدان در نمایش
[ترجمه ترگمان]پس از گفتن این حرف، یک تاج را روی صندلی سدان به نمایش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Promoting environmental protection in the Matilda Sedan Chair Race.
[ترجمه گوگل]ترویج حفاظت از محیط زیست در مسابقه صندلی سواری ماتیلدا
[ترجمه ترگمان]حفاظت محیط زیست در مسابقه صندلی ماشین \"ماتیلدا\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The much-quoted comparison with a "sedan chair" is acceptable here by way of exception : a more comfortable ride would hardly have been conceivable, also at high speed.
[ترجمه گوگل]مقایسه بسیار نقل شده با "صندلی سدان" در اینجا به عنوان استثنا قابل قبول است: سواری راحت تر به سختی قابل تصور است، همچنین با سرعت بالا
[ترجمه ترگمان]مقایسه much با یک \"صندلی سدان\" در اینجا به استثنای موارد استثنا قابل قبول است: سواری راحت تر می تواند قابل تصور باشد، همچنین با سرعت بالا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The bride gets off the sedan chair bashfully.
[ترجمه گوگل]عروس با شرم از روی صندلی سدان پیاده می شود
[ترجمه ترگمان]عروس با شرمندگی از روی صندلی اتومبیل بیرون می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. King Solomon has made for himself a sedan chair From the timber of Lebanon.
[ترجمه گوگل]پادشاه سلیمان برای خود یک صندلی سدان از چوب لبنان ساخته است
[ترجمه ترگمان]شاه سلیمان برای خود یک صندلی برای خود تهیه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The bride stepped down from the bridal sedan chair with a bridal veil covering her head.
[ترجمه گوگل]عروس با چادر عروس که سرش را پوشانده بود از صندلی سدان پایین آمد
[ترجمه ترگمان]عروس از روی صندلی کنار تخت خواب عروس پیاده شد و پرده عروسی را روی سر گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Gammon team takes part in the annual Sedan Chair Race.
[ترجمه گوگل]تیم Gammon در مسابقه سالانه صندلی سدان شرکت می کند
[ترجمه ترگمان]تیم Gammon در مسابقه سالانه \"سدان\" شرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As a mode of transport the sedan chair is as head as a dodo.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک روش حمل و نقل، صندلی سدان مانند یک دودو سر است
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک حالت حمل و نقل، صندلی به عنوان یک \"دودو\" به عنوان یک \"دودو\" شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sedan chair was an important means of man - carrying transportation in ancient China.
[ترجمه گوگل]صندلی سدان وسیله مهمی برای حمل و نقل انسان در چین باستان بود
[ترجمه ترگمان]صندلی \"سدان\" ابزار مهمی برای حمل و نقل انسان در چین باستان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Our Balinese guide pointed to the decorated litter, a kind of oversized sedan chair, parked on the pavement.
[ترجمه گوگل]راهنمای بالیایی ما به بستر تزئین شده، نوعی صندلی سدان بزرگ، که روی پیاده رو پارک شده بود، اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]راهنمای Balinese ما را نشان داده بود که یک ماشین سدان بزرگ که روی سنگفرش خیابان پارک شده بود، اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] تخت روان

انگلیسی به انگلیسی

• litter, portable closed passenger vehicle for one person suspended between poles and carried by men (was common during the 17th and 18th centuries)
a sedan chair is a special carriage for one person which was carried on two poles by two men, one in front and one behind. sedan chairs were used in the 17th and 18th centuries.

پیشنهاد کاربران

بپرس