sedan

/səˈdæn//sɪˈdæn/

تخت روان، کجاوه، خودروسواری دارای دو صندلی عقب وجلو
sedan(chair)
تخت روان، پالکی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a hard-topped automobile with a front and a back seat.

(2) تعریف: see sedan chair.

جمله های نمونه

1. The chauffeur turned the sedan about.
[ترجمه گوگل]راننده سدان را چرخاند
[ترجمه ترگمان]راننده اتومبیل را به اطراف چرخاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. My parents own a Ford sedan.
[ترجمه گوگل]پدر و مادر من یک فورد سدان دارند
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرم ماشین فورد دارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The touring sedan bucketed over the rocky road toward the ancient castle.
[ترجمه گوگل]سدان توریستی از روی جاده صخره ای به سمت قلعه باستانی عبور کرد
[ترجمه ترگمان]اتومبیل گرد روی جاده سنگی به سوی قلعه باستانی می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She had a little white sedan with plenty of what it takes under the hood.
[ترجمه گوگل]او یک سدان سفید کوچک با مقدار زیادی از آنچه در زیر کاپوت می‌برد داشت
[ترجمه ترگمان]اون یه سدان سفید کوچیک داشت با یه عالمه چیز که زیر کاپوت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The sedan chair was set down in a space of its own, and the curtains drawn aside.
[ترجمه گوگل]صندلی سدان در فضایی مخصوص به خود قرار داشت و پرده ها کناری کشیده بودند
[ترجمه ترگمان]صندلی راننده در فضایی از خودش قرار داشت و پرده ها کنار کشیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The black sedan cut off her escape on BCastle Heights.
[ترجمه گوگل]سدان سیاه رنگ فرار او را در BCcastle Heights قطع کرد
[ترجمه ترگمان]سدان مشکی برای فرار از ارتفاعات \"BCastle هایتز\" فرار کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Type: Front-engine, frontwheel-drive, five-passenger mid-size sedan.
[ترجمه گوگل]نوع: موتور جلو، دیفرانسیل جلو، سدان سایز متوسط ​​پنج سرنشین
[ترجمه ترگمان]نوع: موتور جبهه - موتور، frontwheel - drive، sedan پنج مسافر در سایز متوسط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A Ford sedan, the very symbol of middle-class moderation, offers electrically heated outside mirrors, for crying out loud.
[ترجمه گوگل]یک خودروی سدان فورد، نمادی از اعتدال در طبقه متوسط، آینه های بیرونی با گرمایش الکتریکی را برای گریه کردن با صدای بلند ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]یک ماشین فورد، که نماد میانه روی طبقه متوسط است، به طور الکتریکی در بیرون آینه گرم می شود، زیرا با صدای بلند گریه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He hid his face as his gray sedan drove through the prison gates.
[ترجمه گوگل]هنگامی که سدان خاکستری اش از دروازه های زندان عبور می کرد، چهره خود را پنهان کرد
[ترجمه ترگمان]چهره خود را در حالی که سدان خاکستری داشت از دروازه زندان می راند، پنهان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A gray sedan appeared from nowhere in the fast lane.
[ترجمه گوگل]یک سدان خاکستری از ناکجاآباد در مسیر سریع ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]یک سدان خاکستری از هیچ جایی در جاده سریع ظاهر نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Bernie takes his bland government sedan to the local grocery store and trundles his way down the fresh produce aisle.
[ترجمه گوگل]برنی سدان دولتی ملایم خود را به خواربارفروشی محلی می برد و راهروی محصولات تازه را طی می کند
[ترجمه ترگمان]برنی اتومبیل خود را به مغازه خواربار فروشی محلی برد و راهش را از راهروی جدید باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The worshippers dragged Ace before the sedan chair, throwing her to the ground.
[ترجمه گوگل]نمازگزاران آس را جلوی صندلی سدان کشیدند و او را روی زمین انداختند
[ترجمه ترگمان]The قبل از این که روی صندلی اتوموبیل سوار شوند، Ace را به زمین انداختند و او را به زمین انداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Upon the dashboard of a black Cadillac sedan parked in a nearby side-road a green light began to flash furiously.
[ترجمه گوگل]روی داشبورد یک سدان کادیلاک مشکی که در یک جاده فرعی نزدیک پارک شده بود، چراغ سبز با عصبانیت شروع به چشمک زدن کرد
[ترجمه ترگمان]روی داشبورد یک اتومبیل کادیلاک مشکی که در یک جاده فرعی نزدیک جاده پارک شده بود نور سبز رنگی به سرعت برق می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Goat-mask turned expectantly to the sedan chair, and stretched out a hand.
[ترجمه گوگل]ماسک بز با انتظار به سمت صندلی سدان چرخید و دستی را دراز کرد
[ترجمه ترگمان]ماسک بز را به سمت ماشین سدان تبدیل کرد و دستش را دراز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She went home in sedan chair.
[ترجمه گوگل]او با صندلی سدان به خانه رفت
[ترجمه ترگمان] اون رفت خونه با ماشین سدان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[خودرو] اتومبیلهایی که 4 در دارند و از ستون C تا عقب بر آمده و موازی با زمین است.

انگلیسی به انگلیسی

• closed passenger car carrying four or more passengers in a single compartment; portable covered chair carried by two people, sedan chair
a sedan is the same as a saloon car; used in american english.

پیشنهاد کاربران

خودروی سواری ۴در صندوق دار. حالا امکان داره ۴ سرنشینه یا ۵سرنشینه باشد. مهم داشتن ۴در و صندوق بار عقب برای قرار دادن وسایل. دقت شود که در اتاق سدان صندوق بار از فضای سرنشینان مجزا است و شما از در صندوق
...
[مشاهده متن کامل]
به داخل کابین دسترسی ندارید. بر خلاف اتاق هاچ بک ( مثلا پژو ۲۰۶ ) و ناچ بک ( مثلا زانتیا یا پراید ۱۴۱ ) که از در صندوق به داخل کابین دسترسی دارید، در این نمونه ها در صندوق به عنوان در شمرده میشود.

sedan 2 ( n )
sedan
sedan 1 ( n ) ( sɪˈd�n ) =a car with four doors and a trunk ( space at the back for carrying things ) that is separated from the part where the driver and passengers sit
sedan
1. ماشین سواری معمولی.
2. صندلی های محصور تک نفره که در قدیم استفاده میشده ( sedan chair ) .
Is a type of car with 4 doors, that can fit 5 people inside
به این تخت ها هم گفته میشه که پادشاهان قدیم توش مینشستن و چند نفر اون رو میگرفتن رو شونشون
اون فیلم های چینی هست
ماشین ۴ در
[خودرو]
اتاقِ چهار در ، چهاردر اتاق
اتومبیل چهار در و صندوق عقب ( = فضای پشتی برای حمل وسایل ) که از بخشی که راننده و مسافران در آن نشسته اند جدا شده است.
مثل بنز های پلیس
خودروی صندوق دار
ماشینِ سواری ( شاسی کوتاه )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس