segmental

/segˈmentəl//seɡˈmentəl/

بخش بخش، دارای بخش های مختلف، قطعه قطعه، پاره پاره، مجزا از هم، به شکل یک قطعه ی دایره، پرهون بخش سان، پرهون بخشی، (آوا شناسی) زنجیری، زنجیره ای، قسمت قسمت، بندبند

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: segmentally (adv.)
(1) تعریف: of, concerning, or having a segment or segments.

(2) تعریف: having the form of a segment of a circle.

جمله های نمونه

1. this is a segmental pipe
این لوله از بخش های گوناگون درست شده است.

2. Formulae have been devised to measure segmental colonic transit with radio-opaque shapes.
[ترجمه گوگل]فرمول‌هایی برای اندازه‌گیری گذر قطعه‌ای کولون با اشکال رادیویی مات ابداع شده‌اند
[ترجمه ترگمان]formulae برای اندازه گیری انتقال colonic قطعه ای با اشکال رادیو - مات طراحی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The traditional or segmental society is contrasted with the modern society.
[ترجمه گوگل]جامعه سنتی یا بخشی در مقابل جامعه مدرن است
[ترجمه ترگمان]جامعه سنتی یا قطعه ای با جامعه مدرن مقایسه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The method provides an accurate segmental measurement of distension of tubular organs.
[ترجمه گوگل]این روش اندازه گیری دقیق قطعه ای از اتساع اندام های لوله ای را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این روش یک اندازه گیری دقیق و دقیق از distension از ارگان های لوله ای فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The temporal changes in segmental expression and anatomical variation induced by retinoic acid are summarized in Fig.
[ترجمه گوگل]تغییرات زمانی در بیان سگمنتال و تغییرات تشریحی ناشی از رتینوئیک اسید در شکل 1 خلاصه شده است
[ترجمه ترگمان]تغییرات موقتی در بیان segmental و تغییرات تشریحی ناشی از retinoic اسید در شکل شکل خلاصه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. However segmental lineal regression equation cluld predict the measured value as accurately as curvilinear regression equation.
[ترجمه گوگل]با این حال، معادله رگرسیون خطی قطعه‌ای، مقدار اندازه‌گیری شده را با دقت معادله رگرسیون منحنی پیش‌بینی می‌کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، معادله رگرسیون segmental lineal ارزش اندازه گیری شده به صورت معادله رگرسیون منحنی را پیش بینی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective To discuss the clinical effects of multiple segmental domelike decompression of the lumbar vertebral canal.
[ترجمه گوگل]ObjectiveTo بحث در مورد اثرات بالینی کاهش فشار گنبدی سگمنتال چندگانه کانال مهره کمری
[ترجمه ترگمان]هدف بحث در مورد اثرات بالینی چند قطعه ای در امتداد decompression vertebral (کمری)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Methods:Excision of inferior segmental esophagus and cardia of stomach and cardioplasty were performed in 72 cases of patients with achalasia.
[ترجمه گوگل]روش کار: 72 مورد از بیماران مبتلا به آشالازی، برداشتن قسمت تحتانی مری و کاردیای معده و کاردیوپلاستی انجام شد
[ترجمه ترگمان]روش ها: excision از مری segmental inferior و cardia شکم و cardioplasty در ۷۲ مورد بیمار با achalasia انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Caroli's disease is a congenital disorder characterized by segmental communicating saccular dilatation of larger intrahepatic bile ducts.
[ترجمه گوگل]بیماری کارولی یک اختلال مادرزادی است که با اتساع ساکولار ارتباطی سگمنتال مجاری صفراوی داخل کبدی بزرگتر مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]بیماری Caroli یک اختلال مادرزادی است که به وسیله segmental communicating saccular از مجاری صفراوی بزرگ تر مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Osmoregulation and excretion: excretion is by segmental nephridia.
[ترجمه گوگل]تنظیم اسمزی و دفع: دفع توسط نفریدی سگمنتال انجام می شود
[ترجمه ترگمان]دفع و دفع: دفع و دفع توسط segmental nephridia انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The earliest European segmental arch bridge was built at Florence in 134
[ترجمه گوگل]اولین پل قوسی بخش اروپایی در فلورانس در سال 134 ساخته شد
[ترجمه ترگمان]اولین پل ساخت قطعه ای اروپایی در شهر فلورانس در سال ۱۳۴ میلادی ساخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Segmental construction contributes toward aesthetically pleasing structures in many different sites.
[ترجمه گوگل]ساخت و ساز بخش به ساختارهای زیبایی در بسیاری از سایت های مختلف کمک می کند
[ترجمه ترگمان]ساخت segmental در بسیاری از مکان های مختلف به سمت سازه های زیبا و زیبا کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It has been suggested that focal segmental glomerulosclerosis (FSGS) is a discriminative parameter with independent prognostic value.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد شده است که گلومرولواسکلروز سگمنتال کانونی (FSGS) یک پارامتر متمایز با ارزش پیش آگهی مستقل است
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد شده است که فاصله کانونی segmental (FSGS)یک پارامتر متمایز با ارزش تشخیصی مستقل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There exist three types of segmental lengthening in oral Chinese, each one matched with certain prosodic events and characterized by their own distinctive temporal variations.
[ترجمه گوگل]در زبان چینی شفاهی سه نوع طولانی‌شدن قطعه‌ای وجود دارد که هر کدام با رویدادهای عروضی خاصی مطابقت دارند و با تغییرات زمانی متمایز خود مشخص می‌شوند
[ترجمه ترگمان]سه نوع از این segmental در زبان چینی شفاهی وجود دارد که هر کدام با رویداده ای خاص certain منطبق می شوند و با تغییرات زمانی مشخص خود مشخص می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. L5-S1 had the least motion, suggesting that segmental hypomobility ensues at this level in patients with discogenic low back pain.
[ترجمه گوگل]L5-S1 کمترین حرکت را داشت که نشان می‌دهد هیپوموبیتی سگمنتال در این سطح در بیماران مبتلا به کمردرد دیسکوژنیک ایجاد می‌شود
[ترجمه ترگمان]L۵ - حداقل حرکت را داشت، که حاکی از آن بود که segmental hypomobility در این سطح در بیماران مبتلا به کمردرد low فوت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] قطعه ای
[پلیمر] قطعه ای

انگلیسی به انگلیسی

• fragmentary, characterized by separate parts; pertaining to a section, pertaining to a part; divided into sections; composed of separate sections

پیشنهاد کاربران

قطعه قطعه، بندبند، جدا جدا، بخش بخش، حلقه حلقه، قسمت قسمت، مجزا از هم، جدا ازهم، مستقل

بپرس