segmented

جمله های نمونه

1. this lesson is segmented into three brief parts
این درس به سه بخش مختصر تقسیم شده است.

2. City Insurance segmented the market into three by issuing three types of policy.
[ترجمه گوگل]بیمه شهر با صدور سه نوع بیمه نامه، بازار را به سه بخش تقسیم کرد
[ترجمه ترگمان]بیمه شهر بازار را با انتشار سه نوع سیاست تقسیم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The worm has a segmented body .
[ترجمه گوگل]این کرم دارای بدن قطعه قطعه است
[ترجمه ترگمان]کرم یک بدن بخش شده دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A semantic constituent which can not be segmented into more elementary semantic constituents will be termed a minimal semantic constituent.
[ترجمه گوگل]یک مؤلفه معنایی که نمی‌تواند به مؤلفه‌های معنایی ابتدایی‌تر تقسیم شود، جزء معنایی حداقلی نامیده می‌شود
[ترجمه ترگمان]یک جز معنایی که نمی تواند به اجزای semantic more تقسیم شود، یک جز معنایی حداقل نامیده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. From this viewpoint any highly segmented representation of worker interests in relation to employers, such as via individual enterprise bargaining, had little appeal.
[ترجمه گوگل]از این منظر، هر گونه نمایندگی بسیار تقسیم‌بندی شده از منافع کارگر در رابطه با کارفرمایان، مانند چانه‌زنی شرکت‌های فردی، جذابیت چندانی نداشت
[ترجمه ترگمان]از این دیدگاه، هر نمایش بسیار بخش بندی شده از منافع کارگران در رابطه با کارفرمایان مانند از طریق چانه زنی شرکت های فردی، جذابیت چندانی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Pic 14: Segmented folding knife handle, value £30. 00.
[ترجمه گوگل]تصویر 14: دسته چاقوی تاشو قطعه‌بندی شده، ارزش 30 پوند 00
[ترجمه ترگمان]Pic ۱۴: Segmented دسته چاقو folding، ۳۰ پوند ارزش دارد ۰۰
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Any such attempt will necessarily result in a segmented Community with some countries further progressing towards integration while others become satellite economies.
[ترجمه گوگل]هر گونه چنین تلاشی لزوماً منجر به جامعه ای تقسیم شده با برخی از کشورها در پیشرفت بیشتر به سمت یکپارچگی در حالی که برخی دیگر به اقتصادهای اقماری تبدیل می شوند، می شود
[ترجمه ترگمان]هر گونه تلاشی لزوما منجر به یک جامعه بخش بندی شده با برخی از کشورها در حال پیشرفت در جهت یکپارچه سازی خواهد شد در حالی که برخی دیگر اقتصاد ماهواره ای می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is a daunting task in a crowded, segmented marketplace where magazines rear up and expire as quickly as fruit flies.
[ترجمه گوگل]این یک کار دلهره آور در یک بازار شلوغ و پراکنده است که در آن مجلات به همان سرعتی که مگس میوه تولید می شود و منقضی می شود
[ترجمه ترگمان]این یک کار دلهره آور در یک بازار شلوغ و بخش بندی کننده است که در آن مجلات به سرعت به همراه مگس میوه به پایان می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They are primitive molluscs which have a curious segmented shell.
[ترجمه گوگل]آنها نرم تنان ابتدایی هستند که دارای یک پوسته قطعه قطعه کنجکاو هستند
[ترجمه ترگمان]این ها molluscs اولیه هستند که پوسته segmented عجیبی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Doug prefers expensive Trojan silver fish, segmented to twist and swivel realistically.
[ترجمه گوگل]داگ ماهی‌های نقره‌ای تروجان گران‌قیمت را ترجیح می‌دهد که به شکلی واقع‌بینانه بپیچند و بچرخند
[ترجمه ترگمان]داگ به ماهی های نقره ای (تروجان)گران قیمت ترجیح می دهد که به طور واقع بینانه پیچ خورده و swivel
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But beneath its shell, the segmented character of the horseshoe crab is clear.
[ترجمه گوگل]اما در زیر پوسته آن، شخصیت تقسیم‌بندی شده خرچنگ نعل اسبی مشخص است
[ترجمه ترگمان]اما در زیر پوسته آن، ویژگی segmented خرچنگ نعل اسب روشن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Services also tend to take this segmented approach rather than offering an integrated package of support services to families.
[ترجمه گوگل]خدمات نیز به جای ارائه یک بسته یکپارچه از خدمات حمایتی به خانواده ها، تمایل به اتخاذ این رویکرد تقسیم بندی دارند
[ترجمه ترگمان]خدمات همچنین تمایل دارند که این رویکرد بخش بندی شده را به جای ارائه یک بسته یکپارچه از خدمات پشتیبانی به خانواده ها بردارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Large spiders and segmented insects streamed ahead of her through the leaves, as if to escape attack.
[ترجمه گوگل]عنکبوت های بزرگ و حشرات تکه تکه شده از میان برگ ها جلوتر از او جریان می یافتند، گویی برای فرار از حمله
[ترجمه ترگمان]عنکبوت های بزرگ و حشرات segmented از میان برگ ها به بیرون جاری می شدند، انگار می خواستند از حمله بگریزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Industrial markets are segmented in a roughly similar fashion, but also include consideration of trade groups and end-use. 2
[ترجمه گوگل]بازارهای صنعتی تقریباً به روشی مشابه تقسیم می شوند، اما شامل در نظر گرفتن گروه های تجاری و استفاده نهایی نیز می شوند 2
[ترجمه ترگمان]بازارهای صنعتی به روش نسبتا مشابهی بخش بندی می شوند، اما شامل بررسی گروه های تجاری و استفاده نهایی نیز می شوند ۲
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The 11 th segment carries a pair of segmented appendages, the cerci.
[ترجمه گوگل]بخش 11 حامل یک جفت زائده تقسیم شده به نام سرسی است
[ترجمه ترگمان]بخش یازدهم نیز شامل یک جفت of بخش بندی شده، the می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• divided, partitioned; fragmented, separated into parts

پیشنهاد کاربران

زاویه دار
چندپاره، چندتکه، چندبخشی، چندجزئی
قطعه قطعه شده

بپرس