select

/səˈlekt//sɪˈlekt/

معنی: خاص، برگزیده، سره، ممتاز منتخب، برگزیدن، جدا کردن، گزیدن، انتخاب کردن
معانی دیگر: گزیده، دستچینی، منتخب، گلچین، عالی، برجسته، نخبه، زبده، دیرپسند، سخت گزین، دستچین کننده، سخت پذیر، گلچین کردن، دستچین کردن، سوا کردن، انحصاری، سوا کرده

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: selects, selecting, selected
• : تعریف: to choose as a preference from among alternatives; pick.
مترادف: choose, opt for, pick
مشابه: cast, cull, favor, handpick, pick out, prefer, settle on, single, single out

- It can be difficult to select a gift for one's boss.
[ترجمه ب گنج جو] یه هدیه خوب و مناسب برای رئیس یک فرد از اون کارهای دشوار و مشکله.
|
[ترجمه گوگل] انتخاب یک هدیه برای رئیس ممکن است دشوار باشد
[ترجمه ترگمان] انتخاب یک هدیه برای یک رئیس دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She carefully selected her clothes for the interview.
[ترجمه ب گنج جو] اون مصاحبه ایجاب می کرد که با دقت و ظرافت لباسهای مناسبی رو انتخاب کنه.
|
[ترجمه گوگل] او با دقت لباس هایش را برای مصاحبه انتخاب کرد
[ترجمه ترگمان] او با دقت لباس هایش را برای مصاحبه انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The school board selected her as the new principal.
[ترجمه محمد] هیات مدیره مدرسه اورا به عنوان مدیر جدید انتخاب کرد
|
[ترجمه گوگل] هیئت مدیره مدرسه او را به عنوان مدیر جدید انتخاب کرد
[ترجمه ترگمان] هیات مدیره مدرسه او را به عنوان مدیر جدید انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He was proud that the committee selected him to receive this prestigious award.
[ترجمه گوگل] او مفتخر بود که کمیته او را برای دریافت این جایزه معتبر انتخاب کرد
[ترجمه ترگمان] او افتخار داشت که این کمیته او را برای دریافت این جایزه معتبر انتخاب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
مشتقات: selectness (n.), selector (n.)
(1) تعریف: selected in preference to others.
مترادف: chosen, preferred
مشابه: choice, elite, favorite

- Only select students are invited to attend the professor's gatherings.
[ترجمه گوگل] فقط از دانشجویان منتخب برای حضور در جمع اساتید دعوت می شود
[ترجمه ترگمان] تنها از دانش آموزان برای شرکت در جلسات پروفسور دعوت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of special value; excellent.
مترادف: excellent, exceptional
مشابه: bully, choice, elegant, fine, first-class, first-rate, four-star, prime, quality, special, superb, superior, superlative, tiptop, topnotch

- He drinks only the most select wines.
[ترجمه گوگل] او فقط منتخب ترین شراب ها را می نوشد
[ترجمه ترگمان] او فقط the نوع شراب می نوشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- His parents want him to attend one of the select eastern schools.
[ترجمه گوگل] والدینش از او می خواهند که در یکی از مدارس منتخب شرق تحصیل کند
[ترجمه ترگمان] والدین او می خواهند او در یکی از مدارس انتخاب شده شرقی شرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: particular; exclusive.
مترادف: exclusive
مشابه: closed, elite, particular, restricted, restrictive, special, specific

- Only a select group of people were told about the decision.
[ترجمه گوگل] فقط به گروهی از افراد در مورد این تصمیم گفته شد
[ترجمه ترگمان] تنها یک گروه منتخب از مردم در مورد این تصمیم گفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a select group of poets
یک دسته شاعر برجسته

2. harvard is a very select school
دانشگاه هاروارد همه کس را نمی پذیرد. (در پذیرش دانشجو سختگیر است)

3. he spoke for a select audience
او برای شنوندگان دستچینی شده سخنرانی کرد.

4. they only admitted a select few
فقط تعداد معدودی از برگزیدگان را راه دادند.

5. Always select the right tool for the job.
[ترجمه گوگل]همیشه ابزار مناسب را برای کار انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]همیشه ابزار مناسب برای این کار را انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If possible, select pairs of fish that already have a track record for breeding.
[ترجمه گوگل]در صورت امکان، جفت ماهی هایی را انتخاب کنید که قبلاً سابقه پرورش دارند
[ترجمه ترگمان]در صورت امکان، جفت ماهی را انتخاب کنید که پیش از این سابقه track برای پرورش داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Select 'New Mail' from the 'Send' menu.
[ترجمه گوگل]"ایمیل جدید" را از منوی "ارسال" انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]انتخاب نامه جدید از منوی بفرستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She lets her son select his own Christmas present.
[ترجمه گوگل]او به پسرش اجازه می دهد هدیه کریسمس خود را انتخاب کند
[ترجمه ترگمان]او اجازه می دهد که پسرش هدیه کریسمس خودش را انتخاب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Select your favourite fruit or veg and pickle them while they are still fresh.
[ترجمه گوگل]میوه یا سبزی مورد علاقه خود را انتخاب کنید و در حالی که هنوز تازه هستند ترشی کنید
[ترجمه ترگمان]میوه ها و سبزیجات مورد علاقه خود را انتخاب کنید و در حالی که هنوز تازه هستند، آن ها را مزه مزه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is important to select a software package that suits your requirements.
[ترجمه گوگل]مهم است که بسته نرم افزاری را انتخاب کنید که مطابق با نیازهای شما باشد
[ترجمه ترگمان]انتخاب یک بسته نرم افزاری که متناسب با الزامات شما باشد مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The judges will select the best from this year's crop of first novels.
[ترجمه گوگل]داوران بهترین ها را از اولین رمان های امسال انتخاب خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]داوران بهترین رمان های امسال را انتخاب خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He is one of a select band of top class players.
[ترجمه گوگل]او یکی از گروه منتخب بازیکنان درجه یک است
[ترجمه ترگمان]او یکی از اعضای منتخب بازیکنان رده بالای گروه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Select committees have the power to subpoena witnesses.
[ترجمه گوگل]کمیته های منتخب قدرت احضار شاهدان را دارند
[ترجمه ترگمان]کمیته ها قدرت احضاریه شهود رو دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Look at the on-screen menu and select the "File" option.
[ترجمه گوگل]به منوی روی صفحه نگاه کنید و گزینه "File" را انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]منوی صفحه نمایش را ببینید و گزینه \"File\" را انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The floorcovering you select will need to be impervious to water.
[ترجمه گوگل]کفپوشی که انتخاب می کنید باید در برابر آب غیر قابل نفوذ باشد
[ترجمه ترگمان]floorcovering که شما انتخاب می کنید باید در برابر آب مقاوم باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The president met with a select group of senior ministers.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور با گروهی منتخب از وزرای ارشد دیدار کرد
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور با یک گروه منتخبی از وزرای ارشد دیدار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The design of the course allows students to select modules according to their interests.
[ترجمه گوگل]طراحی دوره به دانش آموزان اجازه می دهد تا ماژول ها را با توجه به علایق خود انتخاب کنند
[ترجمه ترگمان]طراحی این دوره به دانش آموزان اجازه می دهد تا modules را براساس علایق خود انتخاب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خاص (صفت)
own, private, noble, specific, characteristic, privileged, elect, select, special, particular, peculiar, gently born

برگزیده (صفت)
favorite, picked, choice, selective, select, chosen

سره (صفت)
pure, select

ممتاز منتخب (صفت)
select

برگزیدن (فعل)
single, choose, designate, pick, elect, select, put up, opt, pick over, prefer

جدا کردن (فعل)
chop, cut off, disconnect, intercept, rupture, analyze, choose, part, divide, dispart, amputate, separate, unzip, detach, segregate, try, calve, select, rive, cleave, unlink, pick out, sequester, insulate, dissociate, disassociate, individuate, disunite, draw off, enisle, excide, exscind, lixiviate, uncouple, prescind, seclude, sequestrate, sever, sunder, untwist

گزیدن (فعل)
choose, sting, bite, select

انتخاب کردن (فعل)
single, choose, chap, elect, select, opt, pick out, wale

تخصصی

[کامپیوتر] انتخاب کردن - انتخاب اعلام آمادگی به کامپیوتر برای کار بایک شیی در هر لحظه می توانید یک یا چند شیء را انتخاب کنید . معمولاً با فشار دکمه ماوس بر روی شیء، ان را انتخاب می کنید . برای انتخاب دسته ای از اشیاء گزینهی marquse select را به کار ببرید . یا هنگام فشار دکمه ی ماوس روی اشیاء کلید shift را پایین نگه دارید. تا تمام اشیا در کادر محدود کننده ( bounding box ) قرار بگیرند
[برق و الکترونیک] انتخاب کردن
[مهندسی گاز] برگزیده، منتخب، انتخاب کردن
[ریاضیات] انتخاب کردن، گزیدن

انگلیسی به انگلیسی

• choose, pick out
chosen, picked out; choice, superior, prime; discriminating, choosy, picky
if you select something, you choose it.
select means considered to be among the best of its kind.

پیشنهاد کاربران

انتخاب کردن، انتخاب شده
مثال: She was selected for the national team.
او برای تیم ملی انتخاب شد.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
select ( v ) ( səˈlɛkt ) =to choose sth sb from a group of people or things, usually according to a system, e. g. She selected an apple from the fruit bowl. selection ( n )
select
در نظر گرفتن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : select
✅️ اسم ( noun ) : selection / selectee / selector / selectivity
✅️ صفت ( adjective ) : select / selective / selectional
✅️ قید ( adverb ) : selectively
گزینش، سوا کردن، انتخاب کردن
انتخاب کردن
برگزیدن
همون معنی انتخاب کردن ( choose ) رو میده ولی رسمی تره پس از نظر من برگزیدن خوب تره
اختیار کردن ( برگزیدن )
adj:
منتخب
برگزیده
select ( adj ) = خاص، منتخب، برگزیده، گلچین، برجسته، نخبه، زبده، ممتاز، انحصاری، مرغوب، پسند، انتخابی
select grade = الوار مرغوب
command select system = سیستم فرمان انتخابی
examples:
...
[مشاهده متن کامل]

1 - It's a very select club - I've been trying unsuccessfully to join it for years.
این یک باشگاه بسیار منتخب است - سالهاست که من به طور ناموفق سعی در عضویت در آن را دارم.
2 - These activities should be available to all students, not just a select few.
این فعالیت ها باید در دسترس همه دانش آموزان باشد ، نه فقط تعدادخاص.
3 - Hamilton lives in a very select part of Boston.
همیلتون در یک قسمت بسیار انحصاری از بوستون زندگی می کند.
select ( verb ) = برگزیدن، انتخاب کردن، انتخاب شدن، دستچین کردن، سوا کردن
examples:
1 - He was selected to play for Australia at the age of only 18.
او فقط در سن 18 سالگی برای بازی در استرالیا برگزیده شد.
2 - You can select from among the offerings shown on this screen.
می توانید از میان پیشنهادهای نمایش داده شده در این صفحه انتخاب کنید.
3 - There was a choice of four prizes, and the winner could select one of them.
چهار جایزه انتخاب شده بود و برنده می توانست یکی از آنها را انتخاب کند.
4 - A mouse is a device which makes it easier to select different options from computer menus.
ماوس دستگاهی است که انتخاب گزینه های مختلف از منوهای رایانه را آسان تر می کند.
5 - ?How do you select people for promotion
چگونه افراد را برای ارتقا بر می گزینید ( سوا می کنید ) ؟
6 - he selected spanish as his language class.
او زبان اسپانیایی را به عنوان کلاس زبان خود انتخاب کرد.

یعنی انتخاب کردن
برگزیدن
مترادف آن: choose

opt
کلمه select فعل selectionاسم. . بیشتر در پست ومقام استفاده می شود در مجلس و وزارت بر گزیدن . گزیدن؟ نام اصلی معنی لغت است. . . . . . برای شی ویا تصمیم گرفتن یا انتخاب کردن ازchoose استفاده می کنیم مانند این جمله من مترو انتخاب کردم بجای اتوبوس شهری این انتخاب choose. . نمی توان گفت مترو را برگزیدم select برای وزرات . مقام. پست. رابرگزیدن استفاده می شود
...
[مشاهده متن کامل]

. .
. . . . . که کاربرد برای شی وتفکر کردن به انتخاب کردن که یک تصمیم است choose است مثلا من مترو را به جای اتوبوس انتخاب کردم برای رفتن پ س یک تصمیم بودو انتخاب کردن ولی select من مترو را برگزیدم معنی وکلام رایج نیست . . . . ما میتوانیم بگوییم فلان نماینده برگزیده شد

Or select Zeinab
Or select the flies
یا زینب را انتخاب کن
یا مگس ها را انتخاب کن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس