separatism

/ˈsepərəˌtɪzəm//ˈseprətɪst/

معنی: کناره گیری، تفکیک، جدا سازی، تجزیه طلبی، جدا گرایی
معانی دیگر: جدایی طلبی، جدایی گرای، اعتزال خواه

جمله های نمونه

1. There has been an alarming rise in separatism and inter-ethnic violence in the country.
[ترجمه گوگل]افزایش نگران کننده جدایی طلبی و خشونت های بین قومی در کشور وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]افزایش شدیدی در جدایی طلبی و خشونت های درون نژادی در کشور به وجود آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. My involvement with separatism lasted five years, but in a very real sense it will never leave me.
[ترجمه گوگل]درگیری من با تجزیه طلبی پنج سال به طول انجامید، اما به معنای واقعی آن هرگز من را رها نخواهد کرد
[ترجمه ترگمان]مشارکت من با جدایی طلبی پنج سال به طول انجامید، اما در یک حس بسیار واقعی، هرگز مرا ترک نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Separatism was the source of this theme and the means by which it spilled into every area of feminist activity.
[ترجمه گوگل]جدایی طلبی منشأ این مضمون و ابزاری بود که به وسیله آن به هر حوزه ای از فعالیت های فمینیستی سرایت کرد
[ترجمه ترگمان]Separatism منبع این موضوع و وسیله ای بود که از طریق آن به هر حوزه فعالیت فمینیستی ریخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. All women who come to separatism do so as a reaction to the brutality and institutionalized sexism of men.
[ترجمه گوگل]همه زنانی که به جدایی‌طلبی می‌رسند، این کار را در واکنش به خشونت و تبعیض جنسی نهادینه شده مردان انجام می‌دهند
[ترجمه ترگمان]همه زنانی که به جدایی طلبی می رسند، این کار را به عنوان واکنش به سبعیت و تبعیض جنسیتی رسمی مردان انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Their withdrawal, their separatism, was, they said, a sane response to an insane world.
[ترجمه گوگل]آنها می گفتند که عقب نشینی آنها، تجزیه طلبی آنها، پاسخی عاقلانه به دنیای جنون آمیز بود
[ترجمه ترگمان]عقب نشینی آن ها، جدایی طلبی، و پاسخ معقول به یک دنیای دیوانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Graduated separatism, the acceptable face of separatism, can be seen as the ripples which pass outwards from this.
[ترجمه گوگل]جدایی طلبی فارغ التحصیل، چهره قابل قبول تجزیه طلبی را می توان به عنوان امواجی دانست که از این به بیرون می گذرد
[ترجمه ترگمان]سن قانونی Graduated، صورت قابل قبول separatism، دیده می شود که the که از این جهان خارج می شوند، دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Graduated separatism accepts pure separatism's definition of the problem, but not the solution.
[ترجمه گوگل]جدایی طلبی فارغ التحصیل، تعریف جدایی طلبی ناب از مشکل را می پذیرد، اما راه حل را نمی پذیرد
[ترجمه ترگمان]از Graduated separatism تعریف separatism خالص از این مشکل را می پذیرد، اما این راه حل نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Separatism is an exhausting act of faith, and because of insistent pressure on you to repent, it requires almost daily reaffirmation.
[ترجمه گوگل]جدایی طلبی یک عمل ایمانی طاقت فرسا است و به دلیل فشار مداوم بر شما برای توبه، تقریباً نیاز به تأیید مجدد روزانه دارد
[ترجمه ترگمان]Separatism یک عمل خسته کننده و exhausting است، و به سبب فشار مداوم بر شما برای توبه، نیاز به تایید و تایید هر روز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I had to let go of separatism.
[ترجمه گوگل]باید جدایی طلبی را کنار می گذاشتم
[ترجمه ترگمان] باید بی خیال \"separatism\" می شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The democratic system cannot prevent the armed separatism that is growing as fast as India's economy.
[ترجمه گوگل]سیستم دموکراتیک نمی تواند از جدایی طلبی مسلحانه که به سرعت اقتصاد هند در حال رشد است جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]سیستم دموکراتیک نمی تواند از جدایی طلبان مسلح که به سرعت اقتصاد هند در حال رشد است، جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Meanwhile, propaganda slogans are daubed everywhere. "Separatism hurts everybody, " said one example, translated for me by a fellow traveller who spoke Chinese.
[ترجمه گوگل]این در حالی است که همه جا شعارهای تبلیغاتی زده می شود یکی از نمونه ها که توسط یکی از همسفرهایی که به زبان چینی صحبت می کرد برای من ترجمه کرد، گفت: «تجزیه طلبی به همه آسیب می زند
[ترجمه ترگمان]در همین حال، شعارهای تبلیغاتی همه جا پخش می شود \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A: Dalai's hypocritic nature of separatism has been recognized by more and more countries and people around the world.
[ترجمه گوگل]ج: ماهیت ریاکارانه جدایی طلبی دالایی توسط کشورها و مردم بیشتری در سراسر جهان به رسمیت شناخته شده است
[ترجمه ترگمان]پاسخ: ماهیت hypocritic Dalai of توسط کشورهای بیشتر و بیشتر در سراسر جهان شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Meanwhile, activities of terrorism, separatism and extremism are also increasing.
[ترجمه گوگل]در همین حال، فعالیت های تروریسم، تجزیه طلبی و افراط گرایی نیز در حال افزایش است
[ترجمه ترگمان]در این اثنی، فعالیت های تروریستی، جدایی طلبی و افراط گرایی نیز در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. One is whether separatism is quite as moribund as it now seems.
[ترجمه گوگل]یکی این است که آیا جدایی طلبی به همان اندازه که اکنون به نظر می رسد رو به مرگ است یا خیر
[ترجمه ترگمان]یکی این است که آیا جدایی طلبی اکنون به همان اندازه که به نظر می رسد در نظر گرفته شده است یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کناره گیری (اسم)
abdication, resignation, isolation, detachment, renunciation, demission, avoidance, separatism, retreat

تفکیک (اسم)
detachment, disconnection, separation, segregation, dissociation, breakdown, differentiation, breaking, separatism, disjunction, severance

جدا سازی (اسم)
detachment, segregate, sequestration, separating, individuation, separatism, severance

تجزیه طلبی (اسم)
secession, separatism

جدا گرایی (اسم)
separatism

انگلیسی به انگلیسی

• advocacy of separation, support for segregation or secession

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : separate
✅️ اسم ( noun ) : separation / separateness / separability / separator / separatism / separatist / separates
✅️ صفت ( adjective ) : separate / separated / separable / separatist
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ قید ( adverb ) : separately

استقلال طلبی ؟
جدایی طلبی

بپرس