serves

جمله های نمونه

1. he serves two churches
او در دو کلیسا کشیشی می کند.

2. it serves our national interest
برای منافع ملی ما خوب است.

3. she serves in a grocery store
او در یک بقالی کار می کند.

4. tar serves as a binder in asphalt
در اسفالت،قیرکار همبند را می کند.

5. this bone serves as an attachment for the muscles of the wing
این استخوان عضلات بال را به هم مرتبط می کند.

6. a hospital that serves the entire city
بیمارستانی که همه ی شهر را زیر پوشش دارد

7. a tool that serves many purposes
ابزاری که خیلی به درد می خورد

8. this school only serves the blind
این مدرسه ویژه ی نابینایان است.

9. if my memory serves
اگر درست یادم باشد،اگر اشتباه نکنم

10. if my memory serves
اگر اشتباه نکنم،اگر درست یادم باشد،اگر حافظه ام دست بدهد

11. if the occasion serves
اگر وضع مناسب باشد،اگر فرصتی دست بدهد

12. in tugs-of-war usually the heaviest team member serves as the anchor
در مسابقه های طناب کشی معمولا سنگین ترین عضو تیم را عقب دار می کنند.

13. the catchment area of a post office is the area that it serves
منطقه ی پوشش پست خانه عبارت است از حوزه ای که به آن خدمات ارائه می دهد.

پیشنهاد کاربران

به کار میرود
serves as the reference
به عنوان مرجع به کار میرود
به کار گرفته شده
. . . . . . عمل می کند
سرو غذا
عمل کردن
پیشخدمتی کردن
ارائه دادن
بکار گرفته شده

بپرس