serviceman

/ˈsɜːrvəˌsmæn//ˈsɜːvɪsmən/

معنی: مستخدم، سپاهی، تعمیر کار، عضو ارتش
معانی دیگر: مکانیک

جمله های نمونه

1. a radio serviceman
مکانیک رادیو

2. A black serviceman boarded a city bus and sat in front, remembers Chauvin, who lives in Hayward.
[ترجمه گوگل]شووین که در هایوارد زندگی می کند، به یاد می آورد که یک سرباز سیاه پوست سوار اتوبوس شهری شد و جلوی آن نشست
[ترجمه ترگمان]یک serviceman سیاه سوار اتوبوس شهر شد و جلو نشسته بود، Chauvin را به یاد می آورد که در هیوا رد زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As a serviceman he was reliable, displaying grit, fearlessness, and devotion to duty, as well as being cheerful and optimistic.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک سرباز قابل اعتماد بود، سخاوتمندی، نترس بودن، وفاداری به وظیفه و همچنین شاداب و خوش بین بود
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک serviceman مطمئن، شجاعت، شجاعت و اخلاص را به وظیفه و همچنین شاد بودن و خوش بینی نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. News that a serviceman had died in Bosnia reached the town late Saturday.
[ترجمه گوگل]خبر کشته شدن یک سرباز در بوسنی اواخر روز شنبه به این شهر رسید
[ترجمه ترگمان]خبر مرگش در بوسنی در اواخر روز شنبه به شهر رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A brave American serviceman is left behind.
[ترجمه گوگل]یک سرباز شجاع آمریکایی جا مانده است
[ترجمه ترگمان]یک آمریکایی شجاع آمریکایی پشت سر گذاشته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I guessed that he was an ex - serviceman.
[ترجمه گوگل]حدس زدم که او یک سرباز سابق است
[ترجمه ترگمان]حدس می زدم که اون عضو سابق ارتش بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A serviceman from 4th Battalion, The Rifles, died in an explosion near Sangin, in Helmand province on the morning of Remembrance Sunday.
[ترجمه گوگل]یک سرباز از کندک چهارم تفنگ در صبح روز یکشنبه در یک انفجار در نزدیکی سنگین در ولایت هلمند جان باخت
[ترجمه ترگمان]A از گردان چهارم، تفنگداران، در انفجاری در نزدیکی سنگین در استان هلمند در صبح روز یکشنبه جان باختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I had never seen a serviceman in a military coffin before.
[ترجمه گوگل]من هرگز یک سرباز را در تابوت نظامی ندیده بودم
[ترجمه ترگمان]تا به حال کسی را در یک تابوت نظامی ندیده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The son is a serviceman and the daughter is still a high school student.
[ترجمه گوگل]پسر سرباز و دختر هنوز دانش آموز دبیرستان است
[ترجمه ترگمان]پسر یک serviceman است و دختر هنوز دانشجوی دبیرستان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A United States army serviceman has been arrested near Fort Hood military base in Texas after being found with bomb-making materials.
[ترجمه گوگل]یک سرباز ارتش ایالات متحده پس از کشف مواد سازنده بمب در نزدیکی پایگاه نظامی فورت هود در تگزاس دستگیر شد
[ترجمه ترگمان]A ارتش ایالات متحده در نزدیکی پایگاه نظامی فورت هود در تگزاس پس از یافتن مواد ساخت بمب دستگیر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The serviceman cannot change career, cannot treat the local harmony as the experimental field.
[ترجمه گوگل]سرباز نمی تواند شغل خود را تغییر دهد، نمی تواند هماهنگی محلی را به عنوان یک میدان آزمایشی در نظر بگیرد
[ترجمه ترگمان]The نمی توانند شغل را تغییر دهند، نمی توانند با هماهنگی محلی به عنوان زمینه تجربی رفتار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The serviceman installed the air conditioner.
[ترجمه گوگل]سرویسکار کولر را نصب کرد
[ترجمه ترگمان]The دستگاه تهویه هوا را نصب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The last execution of an active duty serviceman took place in 196
[ترجمه گوگل]آخرین اعدام یک سرباز وظیفه در سال 196 انجام شد
[ترجمه ترگمان]آخرین اجرای یک وظیفه فعال در سال ۱۹۶ برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He is a serviceman, the nature inclines the life balance to the people.
[ترجمه گوگل]او یک خدمتگزار است، طبیعت تعادل زندگی را به مردم متمایل می کند
[ترجمه ترگمان]او a است، طبیعت در معرض تعادل زندگی با مردم قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مستخدم (اسم)
servant, retainer, concierge, employee, livery servant, serviceman, servitor

سپاهی (اسم)
serviceman, corpsman, trooper, soldier, sepoy

تعمیر کار (اسم)
serviceman

عضو ارتش (اسم)
serviceman

انگلیسی به انگلیسی

• repairman, maintenance man; soldier, man serving in the armed forces
a serviceman is a man who is in the army, navy, or air force.

پیشنهاد کاربران

بپرس