set upon


(با خشونت) حمله کردن به

جمله های نمونه

1. He was set upon by a vicious dog.
[ترجمه گوگل]سگی شرور به او حمله کرد
[ترجمه ترگمان]یک سگ شرور به او حمله کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We were set upon by about twelve youths and I was kicked unconscious.
[ترجمه گوگل]حدود دوازده جوان به ما حمله کردند و من را بیهوش کردند
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As he left the theatre, the singer was set upon by fans desperate for autographs.
[ترجمه گوگل]هنگامی که او تئاتر را ترک می کرد، طرفدارانی که از دست دادن ناامید بودند به خواننده برخورد کردند
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Once he had seen a girl set upon by a gang of other girls on a descending escalator.
[ترجمه گوگل]یک بار او دختری را دیده بود که توسط گروهی از دختران دیگر روی پله برقی پایین می آمدند
[ترجمه ترگمان]یک بار دختری را دیده بود که روی یک پله برقی از پله برقی بالا می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Margarett set upon the package, tearing at its wrappings, only to find beneath it another carton, then still another.
[ترجمه گوگل]مارگارت بسته را گذاشت، بسته بندی آن را پاره کرد، اما زیر آن یک کارتن دیگر و سپس کارتن دیگری پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]Margarett روی بسته افتاد و at را پاره کرد و فقط یک جعبه دیگر را پیدا کرد، سپس باز هم یکی دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The subject was set upon firm foundations around 1930 by Emmy Noether and van der Waerden using an abstract algebraic approach.
[ترجمه گوگل]این موضوع در حدود سال 1930 توسط Emmy Noether و van der Waerden با استفاده از یک رویکرد جبری انتزاعی بر اساس پایه های محکم قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]موضوع در سال ۱۹۳۰ توسط امی Noether و وان در Waerden با استفاده از یک رویکرد جبری انتزاعی مشخص شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In a confused situation, the demonstrators also apparently set upon army units dispatched to the radio station to arrest the mutineers.
[ترجمه گوگل]تظاهرکنندگان ظاهراً در یک موقعیت سردرگم، واحدهای ارتش را که برای دستگیری متجاوزان به ایستگاه رادیویی اعزام شده بودند، آغاز کردند
[ترجمه ترگمان]در یک وضعیت آشفته، تظاهر کنندگان ظاهرا واحدهای ارتش را به ایستگاه رادیویی فرستادند تا یاغیان را دستگیر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Verily, these people are set upon pushing the noise boat out over the horizon until it arrives . . . somewhere.
[ترجمه گوگل]به راستی که این مردم قصد دارند قایق سروصدا را از افق بیرون برانند تا زمانی که برسد جایی
[ترجمه ترگمان]به راستی، این آدم ها قایق را تا زمانی که به جایی برسد، از افق دور می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was set upon by two masked men.
[ترجمه گوگل]دو مرد نقابدار به او حمله کردند
[ترجمه ترگمان]دو مرد نقاب دار به او حمله کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His mind was now set upon the dollar problem; this was grim indeed.
[ترجمه گوگل]ذهن او اکنون معطوف مشکل دلار بود این واقعا تلخ بود
[ترجمه ترگمان]اکنون ذهنش روی یک مساله دلاری متمرکز شده بود؛ این واقعا ناراحت کننده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He is set upon by adversities; but he sings a song.
[ترجمه گوگل]او در برابر ناملایمات قرار گرفته است اما او یک آهنگ می خواند
[ترجمه ترگمان]او در adversities است؛ اما آواز می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Still, her heart was set upon having that monster and she couldn't give it up.
[ترجمه گوگل]با این حال، دلش برای داشتن آن هیولا بود و نمی توانست آن را رها کند
[ترجمه ترگمان]با این وجود، قلبش روی آن هیولا قرار گرفته بود و نمی توانست آن را رها کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What was the matter with these women, always set upon this marrying notion?
[ترجمه گوگل]مشکل این زنان که همیشه بر اساس این عقیده ازدواج بودند، چه بود؟
[ترجمه ترگمان]این زن ها چه ربطی به این ازدواج دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I believe the sun should never set upon an argument.
[ترجمه گوگل]من معتقدم که خورشید هرگز نباید بر سر مشاجره غروب کند
[ترجمه ترگمان]من معتقدم که خورشید هرگز به مشاجره نمی رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Two Ku Klux Klanners set upon him as he was going home.
[ترجمه گوگل]دو کوکلاکس کلنر هنگامی که او به خانه می رفت به او حمله کردند
[ترجمه ترگمان]دو کوک لوکس، همان طور که می خواست به خانه اش برگردد، دو کوک لوکس جلو او را گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• attack, fall upon, provoke

پیشنهاد کاربران

بپرس