shamanism


معنی: جادو گری
معانی دیگر: شمن گرایی، پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: shamanist (adj.), shamanistic (adj.), shamanist (n.)
(1) تعریف: a religion native to northern Asia based on a belief in supernatural spirits that can be contacted by shamans.

(2) تعریف: any similar religion, such as that practiced by certain American Indians.

جمله های نمونه

1. They claim that despite superficial similarities with shamanism, something very different is going on.
[ترجمه گوگل]آنها ادعا می کنند که با وجود شباهت های سطحی با شمنیسم، چیز بسیار متفاوتی در حال وقوع است
[ترجمه ترگمان]آن ها ادعا می کنند که علی رغم شباهت های سطحی با shamanism، چیزی بسیار متفاوت ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. What did they need shamanism for, he asked me, if it was all in the New Testament?
[ترجمه گوگل]او از من پرسید که آیا همه اینها در عهد جدید است؟
[ترجمه ترگمان]از من پرسید: اگر همه چیز در کتاب عهد جدید بود، برای چه به او احتیاج داشتند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Shamanism is based on the premise that neither 227 human beings nor nature itself hold the ultimate power in the universe.
[ترجمه گوگل]شمنیسم بر این فرض استوار است که نه 227 انسان و نه خود طبیعت قدرت نهایی را در جهان دارند
[ترجمه ترگمان]این فرض بر این اساس استوار است که نه ۲۲۷ انسان نه طبیعت خود، قدرت نهایی را در جهان به دست می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In religious aspect, the Daur nationality believed mainly Shamanism.
[ترجمه گوگل]در بعد مذهبی، ملیت داور عمدتاً به شمنیسم اعتقاد داشتند
[ترجمه ترگمان]در جنبه مذهبی، ملیت Daur به طور عمده Shamanism بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Meanwhile Shamanism is also the foundation of Ewenkis'myth.
[ترجمه گوگل]در این میان شمنیسم نیز پایه اسطوره اونکیس است
[ترجمه ترگمان]در عین حال، Shamanism اساس افسانه Ewenkis نیز هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Shamanism, the earliest religious belief of Mongolian nationality, has a remote origin.
[ترجمه گوگل]شمنیسم، اولین باور مذهبی ملیت مغولی، منشأ بسیار دور دارد
[ترجمه ترگمان]Shamanism، قدیمی ترین باور مذهبی در مورد ملیت مغولی، دارای یک منشا از راه دور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Believers, animism and shamanism, some Protestant and Catholic Christianity.
[ترجمه گوگل]معتقدان، آنیمیسم و ​​شمنیسم، برخی مسیحیت پروتستان و کاتولیک
[ترجمه ترگمان]مومنان، animism و shamanism، برخی از مسیحیت پروتستان و کاتولیک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ket shamanism is in most details very similar to that of their southern Samoyedic neighbors, the Selkups.
[ترجمه گوگل]شمنیسم کت در بیشتر جزئیات بسیار شبیه همسایگان سامویدی جنوبی آنها، سلکوپ ها است
[ترجمه ترگمان]کت کت در بیشتر جزئیات شبیه به همسایگان جنوبی their، یعنی Selkups است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Belief in Shamanism, a few letters Lamaism.
[ترجمه گوگل]اعتقاد به شمنیسم، چند حرفی لامائیسم
[ترجمه ترگمان]اعتقاد به shamanism چند نامه از Lamaism
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. G. Power Animals were important in shamanism and can be found in martial arts today.
[ترجمه گوگل]G حیوانات قدرت در شمنیسم مهم بودند و امروزه در هنرهای رزمی یافت می شوند
[ترجمه ترگمان]ج حیوانات قدرت در shamanism مهم بودند و امروزه می توانند در هنرهای رزمی پیدا شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the beginning, they believed in Tengri Shamanism and were nomadic.
[ترجمه گوگل]در آغاز به شمنی گری تنگی اعتقاد داشتند و عشایری بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها در ابتدا به تنگری Shamanism اعتقاد داشتند و nomadic بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And the Manchu nationality has Shamanism for long - standing time and it impacts lasting.
[ترجمه گوگل]و ملیت منچو دارای شمنیسم برای مدت طولانی است و ماندگاری دارد
[ترجمه ترگمان]و نژاد Manchu برای مدتی طولانی دچار اختلال شده است و تاثیرات ماندگاری بر آن می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Shamanism still has considerable influence among some ethnic groups.
[ترجمه گوگل]شمنیسم هنوز در میان برخی از اقوام نفوذ قابل توجهی دارد
[ترجمه ترگمان]Shamanism هنوز هم در میان برخی از گروه های قومی تاثیر قابل توجهی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Shamanism was not a religion; it was a spiritual discipline and is still utilized today.
[ترجمه گوگل]شمنیسم یک دین نبود این یک رشته معنوی بود و هنوز هم از آن استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]Shamanism یک مذهب نبود؛ این یک نظم معنوی بود و امروزه مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. From it we see the deep influence of Shamanism on Mongolians.
[ترجمه گوگل]از آن ما تأثیر عمیق شمنیزم را بر مغولی ها می بینیم
[ترجمه ترگمان]از آنجا ما نفوذ عمیق of را روی مغولستانی ها می بینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جادوگری (اسم)
diablerie, witchcraft, sorcery, sortilege, voodoo, black art, shamanism, witchery, incantation, voodooism, wizardry

انگلیسی به انگلیسی

• belief in supernatural forces to heal illness or predict the future

پیشنهاد کاربران

مذهب شمنی. شمنیسم // پیروی از عقاید جادوگران و کاهنان دوران اولیه تمدن بشر، جادوگری
مثال:
They did not initially believe that shamanism could help them.
آنها اصلا باور نداشتند که شمنیسم و جادوگری می توانست به آنها کمک کند.
اندر این نوشتار کوشش شده است از واژگان تازی دوری شود و در برخی جای ها برای دریافت واژکان دشوار برابرش را میانک ماهک نهاده شده شست. برگرفته از ( Britannica )
شَمَنیسم
شَمَنیسم، یک پدیده ی دینی است که بر شَمَن کُیانیده ( متمرکز ) است، کسی که ویرّاِوش ( اعتقاد ) بر این است که از راه بی خوشتنی ( خلسه ) یا آروَند ( تجربه ) دینی ربودگی آمیز به زورهای گوناگونی دست می یابد. اگرچه کارنامه ی شَمَن ها از فرهنگی به فرهنگ دیگر دگرسان است، بیشتر انگاشته می شود که آنها توانایی درمان بیماران، تاشش ( برقراری ) پیوست با جهان دیگر و بیشتر همراهی اوشتان ( روح ) مردگان را به آن جهان دیگر دارند.
...
[مشاهده متن کامل]

زبانزد ( اصطلاح ) شَمَنیسم از واژه ی ( مانچو - تونگو= Manchu - Tungus ) šaman گرفته شده است. نام از پویه ی ( فعل ) ša - �دانستن� ساخته شده است. ازاین رو، یک شَمَن به آرِش ( معنای ) پرسون ( دقیق ) آخت ( کلمه ) "کسی که می داند" است. شَمَن های آگاشته ( ثبت ) شده در تبار نگاری های کارنامه ای ( تاریخی ) فراگیرنده ی زنان، مردان و کسانی با دگرژادینگی ( تراجنسیتی ) در هر سنی از دوران کودکی میانه و پس از آن بوده اند.
همانگونه که ریشه شناسی آن نشان می دهد، این زبانزد ( اصطلاح ) به آرِش پرسون ( معنای دقیق ) آن اِیواز ( فقط ) برای دهناد ها و پدیده های دینی مردمان اَپاختر ( شمال ) آسیا و ( Ural - Altaic ) ، مانند ( Khanty ) و ( Mansi ) ، ( Samoyed ) ، ( Tungus ) ، ( Yukaghir ) ، ( Chukchi ) و ( Koryak ) به کار می رود. با این همه، شَمَنیسم نیز رویهم رفته برای ویزارش ( توصیف ) گروه های بومی بهره جویی می شود که در آن فِریزهایی ( وظایفی ) مانند بِشازنیتار ( شفادهنده ) ، پیشوای دینی، اندرزگو ( مشاور ) و هموند داتگذار آمیغ می شوند. از این نگر، شَمَن ها به ویژه در میان دیگر مردمان میخ اپاختر ( قطب شمال ) ، سرخپوستان آمریکایی، بومیان استرالیا ( Aborigines ) و گروه های آفریکایی مانند ( San ) که فرهنگ های ترادادی خود را تا سده ی بیستم نگاهداری کردند، رواگ هستند.
رویهم رفته همداستانی بر این است که شَمَنیسم در میان فرهنگ های شکار و گردآوری سرچشمه می گیرد، و پس از پیدایش کشاورزی در برخی همزیستگاهای ( جوامع ) گله داری و کشاورزی ماندگاری یافته است. بیشتر در پیوند با جان گرایی ( animism ) یافت می شود، یک دهناد باور که در آن جهان خانه انبوهی از باشندگان مِینوگیگ ( روحی ) است که شاید به کوشش های مردمان یاری کرده یا پنَام ( مانع ) آن شوند.
در باره ی اینکه آیا زبانزد شَمَنیسم را می توان برای همه دهنادهای ( نظام های ) دینی که در آنها باور بر این است که یک ایرمَنیشن ( شخصیت ) کُیانیگ ( مرکزی ) با جهان پَاهلُم ( متعالی ) پیوند درست دارد که به او پروانه می دهد به فرنام درمان دهنده، پیشگویی و مانند آن کار کند، دگرسان است. از آنجایی که چنین کنش و واکنش ( تعاملی ) بیشتر از راه ربودگی ( حالت خلسه= ecstatic ) یا ازخود بیخودی بدست آورده می شود، و از آنجا که اینها پدیده های روان تنی هستند که شایا است در هر زمان به دساویز کسانی با توانایی انجام این کار انجام می شوند، گوهر شمنیسم نه در پدیده ی فراگیر بلکه در پرمانه های ( مفاهیم ) ویژه نهفته است. ، کارها و پَرموته ها ( اشیاء ) در پیوند با ربودگی ( خلسه ) .
شَمنیسم ترادادی
شَمنیسم که در اپاختر ( شمال ) آسیا انجام می شود به وهانه ی جامه ها، سازوبرگ ها و آیین های ویژه و همچنین جهان بینی ویژه درپیوند با آنها جدا می شود. شَمنیسم اپاختر ( شمال ) آسیا در سده ی نوزدهم، که رویهم رفته به ریخت ترادادی در نگر گرفته می شود، با ویژگی های زیر نشان گذاری می شود:
۱ - چپیره ای ( جامعه ای ) می پذیرد که کارشناسانی هستندند که می توانند یکراست با جهان پآهلُم ( متعالی ) پیوند پدید آورند و از این راه از توانایی درمان کنندگی و نهانیک گویی نیز برخوردارند. چنین کسان یا شَمن ها برای چپیره ( جامعه ) در برخورد با جهان مینوگان ( ارواح ) بسیار سودمند هستند.
یک شَمن نشاخته ( معین ) شونیگ ( معمولاً ) به وَهان ویژگی های وآرومیگ ( ذهنی ) ویژه ای مانند ایرمنیشنِ ( شخصیت ) دریافت سترسایی ( intuitive ) ، سوهیشنیگ ( حساس ) ، دمدمی خیم یا بیگانه شناخته می شود که شایا است با برخی سستی های تَنیگ ( نقص های فیزیکی ) مانند لنگش، انگشت یا انگشت پای بیشتر یا دندان های بیشتر همراه باشد.
۲ - باور بر این است که شَمن ها به دستاویز یک مینوگ ورزیتار ( روح فعال ) یا گروهی از آنها اییاری ( کمک ) می کنند. آنها همچنین شایا است روحیه نگهبان منفعل را در قالب یک جانور ( حیوان ) یا کسی از گُن دیگر داشته باشند - شاید به فرنام یک هنبازژادین ( شریک جنسی ) .
۳ - باور بر این است که شَمن ها به دستاویز یک مینوگ ورزیتار ( روح فعال ) یا گروهی از آنها اییاری ( کمک ) می کنند. آنها همچنین شایا است روحیه نگهبان منفعل را در قالب یک جانور ( حیوان ) یا کسی از گُن دیگر داشته باشند - شاید به فرنام یک هنبازژادین ( شریک جنسی ) .
۴ - باور بر این است که توانایی های جزیک ( استثنایی ) و سرانجام سرشت همبودین ( اجتماعی ) شَمن برآمده از ویزِین ( انتخاب ) یک یا چند باشنده ی فرآزاستاری ( طبیعی ) است. کسی که برگزیده می شود - بیشتر یک نوجوان - شاید گاهی برای سال ها در برابر این فراخوان پایداری کند. شکنجه به دستاویزمینوگان ( ارواح ) ، که به سیمای بیماری تنیگ ( جسمی ) یا روانی هویدا می شود، پایداری نامزد شَمن را در هم می شکند و اوی نرینه ( یا اوی مادینه ) باید این پیشگ ( حرفه ) را بپذیرد.
۵ - آغاز شمن، بسته به دهناد باوری ( نظام اعتقادی ) ، شاید در رده ای ( متعالی ) یا در رده ی وَرزگِرَوانه ( واقع بینانه ) روی بدهد - یا گاهی در هر دو، یکی پس از دیگری. هنگامی که نامزد ( کاندید ) به گونه ای دراز می کشد که گویی مرده است، در جاور ربودگی ( حالت خلسه ) ، نَسا ( جسد ) به دستاویز مینوگان ( ارواح ) دنیای زیر دید تکه تکه می شود یا به آزمایشی همانند داده می شود. انگیزه ی مینوگان ( ارواح ) برای بریدن کالبد شمن این است که ببینند آیا استخوان های آن بیشتر از یک کسِ شونیگ ( معمولی ) است یا نه. پس از بیدار شدن، گهگاه آیین های آغاز نمادین مانند بالا رفتن از درخت جهان ( World Tree ) انجام می شود.
۶ - باور بر این است که با رسیدن به جاور ربودگی ( حالت خلسه ) خود خواسته، شمن می تواند یکراست به مینوگان ( ارواح ) بپیوندد. این کار با پروانه دادن به مینوگ ( روح ) برای بیرون آمدن از بدن برای و درآیش به گستره ی مینوگ یا با کنشگری به فرنام یک سخنگو برای هستی مینوگ ( روح ) ، تا اندازه ای مانند یک رسانه، انجام می شود.
۷ - یکی از رفتارهای دگرسان شمنیسم، نبرد دو شمن به ریخت ( شکل ) جانوران، بیشتر گوزن اَپاختری یا گاو شاخدار است. نبرد به کمیابی هدف شناخته ای دارد، ولی کاری است که شمن ناگزیر به انجام آن است. سرانجام نبرد به معنای فراخ زیستی برای پیروز و ویرانی برای بازنده است.
۸ - شمن در رفتن به ربودگی و همچنین در آیین های نبرد و درمان باورهای نهانی از پرموته های ( اشیاء ) ویژه ای مانند تومبگ، چوب تومبگ، روسری، جامه، جغجغه توپالی ( فلزی ) ، آینه و چوبدستی بهره جویی می کند. ماتکان ( مواد ) و دِسَک های ( اشکال ) ویژه این سازها برای شناسایی سردگ ها ( انواع ) و گونه های شمنیسم و پیگیری گسترش آنها سودمند است.
۹ - افسانه های مردمیگ ( فولکلور ) نشاخته ( زبانی و نوشتاری ) و آهنگ های شمن به سیمای خودآی ( بداهه ) پردازی در نمودک ( فرمول ) های ترادادی که برای آزانش ( تطمیع ) یا خمانش ( تقلید ) جانوران بهره جویی می شود، پدید آمده اند.
برخی از این رفتارها یا ویژگی های هاوند را می توان در میان فرهنگ های ترادادی در همه جای دنیا یافت. با این همه، چنین ویژگی های گسیخته، بایست نشان دهنده شمنیستی بودن یک فرهنگ نیست، زیرا ایرمنیشن ( شخصیت ) های بونیک در چنین دهناد ( سیستم ) هایی - جادوگران، پزشکان یا بشازنیتارها ( شفادهنده ها ) و مانند آن ها - شایا است ناهمسان ( برخلاف ) شمن، از راه بررسی و بررسی خودخواسته به جایگاه خود رسیده باشند. کاربرد دانش خردیگ اگرچه آنها آیین هایی را انجام می دهند، پایگاه های دَستوَریه ( اقتدار ) دارند و توانایی های جادویی دارند، ساختار و چونیِ ورزیتاری ( فعالیت ) های پآهلُم ( متعالی ) آنها با شمن بدرستی دگرسان است.
جهان بینی
در میان مردم اپاختر آسیا، جهان پر از کیرب های ( اجرام ) پردیسی است که باشندگان مینوگیگ ( روحانی ) در آن مانگار هستند. جهان گیردَگ دِسَک ( دیسکی= disk - shaped ) است - نالَکی ( نعلبکی ) - و فراگیرنده ی چندین سیمای هستی است. زمین یا جهان کُیانیگ ( مرکزی ) ، در آب ایستاده است که روی پشت یک باشنده ی مازَندَر ( عظیم الجثه ) که شایا است یک کَشَوَگ ( لاک پشت ) ، یک ماهی بزرگ، یک گاو نر یا یک پیل بزرگ ( ماموت ) باشد، نهاده است. جنبش این جانور انگیختار بومهن ( زلزله ) می شود. جهان کُیانیگ بدستاویز یک کمربند آسیم ( عظیم ) فراگرفته شده است که آن را از راه سَردَگی ( نوعی ) ناف به جهان پایین چسبیده می کند. از راه ستون جهان به جهان بالا چسبیده می شود. جهان بالا از سه یا چند آشکوب ( طبقه ) ساخته شده است. روی ناف زمین درخت کیهانی نهشته است که تا خانه ی خدایان بالا می رسد.
جهان پایین، جهان کُیانیگ ( مرکزی ) ، و جهان بالا همه به دستاویز باشندگان مینوگ ( روح ) جای گرفته اند. در میان تبار مغولی و ترک، ( �lgen ) ، خدای نیکخواه و خدای جهان بالا، هفت پسر و نه دختر دارد. در میان بوریات نیمروز سیبری، ( Tengri ) ( بیشتر با اولگن شناخته می شود ) فرزندانی نیز دارد - خاوری های خوب و باختری ها پِتیارَگ ( شرور ) هستند. خدایان ( Buryats ) شماره ی ۹۹ بودند و به دو دسته بخش می شوند: ۵۵ خدای خوب دوشَستَر ( غرب ) که ویژگی آنها "سپید" است و ۴۴ خدای پِتیارَگ ( شریر ) اوشَستَر ( باختر ) که ویژگی "سیاه" است. رهبر دویمی ارلن خان ( Erlen khan ) است، ایرمنیشنی ( شخصیتی ) همانند ( Erlik khan ) از مردم ( Altai Kizhi ) ، که فرمانروای دنیای زیرین است. افزون بر خدایان و فرزندان خدایان - هم پسران و دختران - مینوگان ( ارواح ) دیگری نیز در هر سه جهان باشنده هستند. آتش نیز مانند خود زمین، ایرمنیشن سازی می شود. چنین ایرمنیشن ( شخصیت ) هایی در بت ها نیز هستی دارد. انگارده می شود که آدمیان دارای یک کالبد ( جسم ) ، یک مینوگ ( روح ) یا هتا چندین گیان ( soul ) هستند. در این میان شاید گیان ( روح ) آینه ای باشد که هنگام نگاه کردن به آب دیده می شود و سایه ی گیان ( روح ) که هنگام تابش خورشید می توان آن را دید.
نقش همبودین
هنر شگفت انگیز شمن هرآینه او را از نگر همبودین انگشت نما می کند. این باور که او با مینوگان ( ارواح ) پیوند پدید می آورد به او دَستوَریه ( اقتدار ) می دهد. افزون بر این، این باور که کارهای او نه تنها شاید سودمندباشد، چه بسا که زیان نیز به همراه داشته باشد. هتا یک شَمن خوب شاید به روش ناخواسته آسیب برساند و یک شمن پلید ( شرور ) که با مینوگان ( ارواح ) جهان پایین در پیوند باشد بسیار نگران کننده است.
سرانجام پیشه ی خود، شمن نمی تواند به شکار و ماهیگیری برود و نمی تواند در کار فرآوری بهنبازد. ازاین رو باید از سوی چپیره ( جامعه ) پشتیبانی شود که ورزیتاری ( فعالیت ) کارشناسی او را بایسته می داند. برخی از شمن ها از جایگاه ویژه خود برای سودآوری ( منافع ) ترازداری بهره جویی می کنند. در میان ( Evenk ) های پرورش دهنده گوزن اپاختری در اپاختر سیبری، خانواده های تنگدست به گون ترادادی سالانه یک جانور و مردم توانگر دو، سه یا هتا چهار جانور به شمن برای ورزیتاری ( فعالیت ) هایش پرداخت می کردند. گفته ای از ( Altai Kizhi ) این وضعیت را نشان می دهد: �اگر جانور بیمار شود، سگ ها فربه می شوند. اگر آدمین بیمار شود، شمن فربه می شود.
در میان ( Evenk ) ، فِرِیز ( وظیفه ) همه ی هموندان زند ( قبیله ) اییاری ( کمک ) ترازداری به شمن بود. هنگام پَرگَنش ( توزیع ) جایگاه های ماهیگیری در بهار و تابستان، بخشی از رودخانه که بیشترین ماهی را داشت به شمن قرار داده می شد. در پاییز در چرا و گله داری گوزن های اپاختری به او اییاری ( کمک ) می کردند و در زمستان هموندان زَند ( قبیله ) به جای او به شکار می رفتند. هتا گهگاه خز نیز به شمن پیشکش می شد. دَستوَریه ی ( اقتدار ) همبودین شمن از راه بورزیشن هایی ( افتخاراتی ) که به او داده می شد و ورز ( تمرین ) همیشه بهترین خوراک را به او نشان می داد. بیشتر، شمن هرگز در پارادخش نهاده نمی شد و هیچ نگر ناخوشآیندی در باره ی او پشت سر او نمایان نمی شد.
چنین جایگاه ترازداری و همبودین کشیده به دستیابی شمن به زور وینارتاری ( سیاسی ) شد. برای نمونه، در آغاز سال ۱۷۵۲، نمارش ( اشاره ) شد که شمن ( Tungus ) همچنین رهبر زند ( قبیله ) خود بود. در راستای رودخانه ی ( Yenisey ) ، شمن ها گروه های زِینیگ ( مسلح ) ( Evenk ) را در سوی چپ و سوی راست می هاچیدند ( هدایت می کردند ) که پَدیرَگ ( علیه ) یکدیگر می جنگیدند. در کیشورهای ( مناطق ) جنگلی اپاختر مغولستان، شمن ها در پیشاپیش زندها ( قبایل ) و دودمانان بودند. هنگامی که ( Buryat ) در سده ی ۱۷ و ۱۸ در برابر آبادخواهی ( استعمار ) روسیه پایداری کرد، شمن همیشه رهبری جنگجو را بر دوش داشت. فرمانروای یک گستره در میان ( Vadeyev Samoyed ) در اپاختر سیبری یک شمن و همچنین یک شاهزاده شهریاری بود.
ویژگی های خود ویژه
پژوهشگران همگی هم داستانند که شمن پیشه ی ( حرفه ) خود را از راه اََبرماند ( ارث ) ، آموزش، یا فراخوان اندرونی یا پیشه ی ( حرفه ) اندرونی به دست می آورد، ولی هر یک از این زبانزد ها نیازمند برخی شایستگی ها است. در این زمینه، اَبَرماند�ارث� به آرش ارثی بودن مینوگ ( روح ) شمن مرده یا به زبانزد بیماری شمن است.
"آموزش" در اینجا بیشتر به آرِش ( معنای ) بررسی دانش پرسون ( دقیق ) و بُن باور روشن نیست، زیرا باور بر این است که شمن به دست مینوگان ( ارواح ) آموزش داده می شود. �فراخوان� اندرونی براستی فراخوان کس نیست، چه بسا مینوگی است که او را گزینش کرده و او را ناگزیر به پذیرش این پیشه می کند. این ناگزیری دوری ناپذیر است. یک ( Nivkh ) ( نیمروز باختری سیبری ) گفت: "اگر شمن نمی شدم، می مردم. " شمن آینده ( Altai Kizhi ) زیر شکنجه های ترسناک جای گرفت تا اینکه سرانجام تنبک را گرفت و آغاز به کار به فرنام یک شمن کرد.
با پرنگری به ادب های فراوان در باره ی این زمینه و اروند پژوهشگران در این زمینه، هیچ کس خواستارمندانه وارد نقش شمن نمی شود، و نه یک نامزد زمانی برای بررسی این نقش دارد. با این همه، چنین بررسی ای بایسته نیست، زیرا کسانی که در فرهنگی با باورهای شمنیسم زاده شده اند، آن ها را بدرستی می شناسند، و هنگامی که فراخوانی فرا می رسد، شمن آینده می تواند با دیدن پرسون ( دقیق ) شمن های پویا، ازآن میان تشنیک ( تکنیک ) های ربودگی، شیوه های ویژه ای را بیاموزد.
دسته بندی های چونی گوناگون که شمن ها را بر پایه ی آن ها انگشت نما می کنند - کوچک، میانه و بزرگ - با دسته بندی مینوگیگ ( روحی ) که شمن را برگزیده است ویزارده ( توضیح داده ) می شود. با این همه، هویدا است که رچان ( درجه ) کارشناسی پیشه نشان داده شده به دستاویز شمن به توانایی های خودیِ خودِ شمن، از آن میان گُنجا ( ظرفیت ) های وآرومیگ ( ذهنی ) ، توانایی نمایشی، و زور او در کارساز ساختن کامک اش ( اراده اش ) بستگی دارد. همه ی این آخشیج ها ( عناصر ) به چونی انجامش شمن و هنر بازگو شده در آن می افزایند.
ویزیشن ( انتخاب )
گفته می شود که شمن ها برای نقش خود زاده می شوند، همانگونه که در نشانه های انگشت نما که آنها را از مردم شونیگ ( عادی ) انگشت نما می کند، نمایان است. برای نمونه، یک شمن شاید با استخوان های بیشتری در کالبد خود - مانند دندان یا انگشتان دست - بسته به کسان دیگر زاییده شود. او به سادگی با کامگ ( اراده ) شمن نمی شود، زیرا این شمن نیست که مینوگان ( ارواح ) را فرامی خواند، چه بسا آنها، باشندگان فرازیستاری ( ماوراء طبیعی ) ، او را می ویزند ( انتخاب می کنند ) . نوجوانی بیشتر دیلی ( نقطه ای ) را نشان می دهد که مینوگان ( ارواح ) می آغازند به نمایش نقش آشکار در زندگی شمن، اگرچه دگرسانی ها در آغاز سالگیهِ ( سن ) روی می هد. مینوگان ( ارواح ) شاید انگیختار ( باعث ) شوند که کس برگزیده دچار تَنجش ( هیستریک ) شود، به گون چندباره بیهوش شود، بینایی داشته باشد یا نشانه هایی هاوندی داشته باشد، هنگامی که این رویدادها گاهی برای هفته ها پتایش ( ادامه ) دارند.
سرانجام در بوشَسپ ( رؤیا= dream ) یا فرتور وآرومیگ ( vision ) ، باشنده یا باشندگانی که شمن را برگزیده اند هویدا می شوند و خواسته ی خود را می نیویند ( اعلام می کنند ) . این فراخوان برای شمن بایسته است تا نیرو های خود را به دست آورد. مینوگان ( ارواح ) در آغاز شمن آینده ی ناخواسته را با سردگ های ( انواع ) گوناگونِ پَدیستَگ ها ( وعده ها ) آذینش می کنند و اگر خرسندی او را بدست نیاوردند، به شکنجه ی او می پردازند. این آزارها که به �بیماری شمن� نامدار است، او را برای ماه ها و در برخی فتادها ( موارد ) سال ها آزار می دهد، این به دیه آرِش است تا زمانی که آدم پیشه ی شمن را نپذیرد. هنگامی که نامزد سرانجام گردن بنهد، بیشتر به خواب می رود و برای زمان درازی می خوابد - بیشتر سه روز، هفت روز یا سه بار سه روز. در درازای این "خواب دراز"، برابر باور، نامزد به دستاویز مینوگان ( ارواح ) تکه تکه می شود و استخوان های او را می شمارند و می نشازند ( تعیین می کنند ) که آیا براستی یک "استخوان افزونی" دارد یا خیر. اگر چنین است، او شمن شده است. برخی از مردم، مانند مغول ها و ( Manchu - Tungus ) ، شمن را به گون رواگیگ و آشکار آغاز می کنند. آنها او را با باشندگان فرازیستاری آشنا می کنند و او به گون نمادین از "درخت تا به آسمان" - به آرِش میخی ( قطبی ) که آن را نشان می دهد - بالا می رود.
دیدگاهی که زمانی گسترده بود ولی از آن زمان بی ویزورد ( بی اعتبار ) شده است باوردار بود که شمنیسم برآمده از روان پریشی است. بر پایه ی این دیدگاه، زمانی که کس در سال برنایی شمن می شود، به ویژه در سامه های ( شرایط ) آب و هوایی زیر میخی ( قطبی ) و میخ اپاختر ( قطب شمال ) ، دیگرگونی هایی در ساختار و دهناد ( سیستم ) خوییگ ( عصبی ) او کشیده به آغاز بیماری روانی شود. کاگزاران همبودین و زانیچی ( قومی ) گمانه ی شکاف روانی را افزایش می دهند، زیرا زمانی که کسی که با نشانه ی ویژه به دنیا آمده است می سوهید ( احساس می کند ) که باید به این پیشه هنداخته شود. برابر این دیدمان، ترس او از شدنش به یک شمن، نهازش های ( توهمات ) درپیوند با ربودگی را پدید آورد و نهازش های ( توهمات ) این باور را پسساخت ( تقویت کرد ) که او به ناچار یک شمن خواهد شد. هنگامیکه که در میانه ی سده ی بیستم رواگ داشت، آناکاوی ( تحلیل ) های بی شماری از آن زمان این دیدگاه را رد کرده اند. اگرچه آنها نقش آشفتگی خویشی در آغازش شمن را به گون بُوندگ ( کامل ) نیگری ( انکار ) نمی کنند، چنین آناکاوی ( تحلیل ) هایی چنین می انگارند که آشکاراگیهِ ( مکاشفه= revelation ) آغازگر بیشتر وامدار هنایش های ( تأثیرات ) فرهنگی گسترده ( مانند جایگاه شمن ها در فرهنگ شناخته ) ، سامه های کارنامه ایِ ( شرایط تاریخی ) ویژه مانند پَهیکَفتن ( تهاجم ) است. بیماری واگیر، یا تندآبه، یا رویش توده ( شمار و سال شمن های کنونی بسته به بازمانده های کسانِ چپیره ) بسته به دروِد ( سلامت ) روانی کس.
رُچان هوشناسی ( درجات مهارت )
شمن ها از دیدگاه چونی و رُچان ( درجه ) کارشناسی یا هوشناسی بسیار ناهمسان هستند. ناهمسانی چونی در سَردَگ ( نوع ) مینوگان ( اروح ) که شمن با آنها پیوند برپا می کند آشکار است. برای نمونه، شمن های �سپید� در باره ی یک خدای نیکخواه و مینوگان ( ارواح ) خوب بکار می برند، هنگامی که شمن های �سیاه� از خدای وینَستَگ ( شریر ) و مینوگان ( ارواح ) اهریمنی را فرا می خوانند. ناهمسانی رُچان ( درجه ) در باور مردم ( Sakha ) ( Yakut ) اپاختراوشَستَریگ ( شمال شرقی ) سیبری، که مینوگ ( روح ) شمن های آینده بر روی درختی بسیار بلند در جهان بالا، در لانه هایی در بلندی های گوناگون، پرورش می یابد، نمونه است. بزرگ ترین شمن ها به بالای درخت، شمن های میانی به سوی میانی و کوچک ترها در شاخه های پایین تر آورده می شوند. از این رو، شمن ها را می توان با پرنگری به زورشان به سه گروه بزرگ، میانک و کم آشکوب بندی کرد.
فِرِیز های بُنیک ( وظایف اساسی )
این فِرِیز ( وظیفه ) شمن است که همه چیزهایی را که مردمان در زندگی روزانه باید بدانند ولی توانا به یادگیری با گُنجا ( ظرفیت ) های خود نیستند، بداند. یک شمن رویدادهای دور از زمان و گیاگ ( مکان ) را پیش بینی می کند، گیاگ ( مکان ) یک جانور گم شده را می یابد، چشم انداز ماهیگیری و شکار را پیش بینی می کند و به افزایش سود اییاری ( کمک ) می کند. او همچنین یک بِشازِنیتار ( شفا دهنده ) و یک روان پریش است، کسی که مردگان را تا گستره ی مرگ آنها همراهی می کند. او همه ی این پَدیستَگ ها ( تعهدات ) را با برپاکردن پیوند یکراست با مینوگان ( ارواح ) هر زمان که بخواهد انجام می دهد.
اییاری ( کمک ) شمن در سه گذرگاه بزرگ زندگی بیسته است: زایش، همسرگزینی و مرگ. برای نمونه، اگر زنی فرزندی به دنیا نیاورد، برابر با باور ( Nanai ) ها ( طلاها ) ، در کیشور ( Amur ) در اپاختر اوشَستَر آسیا، شمن به آسمان می رود و مینوگ رویان ( روح جنین ) ( omija ) را از درخت برای او می فرستد. رویان ها ( omija muoni ) . در میان ( Buryat ) ، شمن پس از زایش برای جلوگیری از گریه ی نوزاد و اییاری ( کمک ) به رویش تندتر، ( libations =باده ای برای بزرگداشت ایزدان پیشکش می شود ) را انجام می دهد. در میان ( Nanai ) ها، هنگامی که مرگ رخ می دهد، شمن برای گرفتن مینوگ ( روح ) مرده ی شناور در جهان و همراهی آن به آن جهان بایسته است.
باور بر این است که بیماری به دستاویز مینوگان ( ارواح ) پدید می آید، که برای درمان باید از آنها دلجویی کرد. در میان ( Khanty ) اپاختر سیبری، شمن ویزاریشن ( تصمیم ) می گیرد که چند گوزن اپاختری هادوخت ( قربانی ) شوند تا مینوگی ( روحی ) که انگیختار بیماری می شود را آرام کند. در میان ( Altai Kizhi ) ، او بازگو می کند که کدام k�rm�s ( مینوگ مردگان ) انگیختار این بدآمد ( فاجعه ) شده است و برای آشتی دادن آن چه باید کرد. از سوی دیگر، بیماری شاید برآمده از از دست دادن مینوگ باشد که در آن مینوگ ( روح ) کالبد بیمار را می هیلَد و به دست مینوگان ( ارواح ) خشمگین می افتد و سرانجام آن را شکنجه می دهند. شمن مینوگ ( روح ) گمراه را آزاد می کند. بیماری همچنین شاید با درآیش ( ورود ) مینوگان ( ارواح ) به کالبد کی پدید آید. شمن با بیرون راندن مینوگان ( ارواح ) ، بیمار را درمان می کند.
تاش های وَخش ( Forms of revelation )
شمن شاید پدیستاگ های ( تعهدات ) خود را یا با برپایی پیوند با مینوگان ( ارواح ) به گرایش خود یا از راه ربودگی انجام دهد. دومی دو تاش ( شکل ) دارد: روبودگی های دارایی ( تملک ) که در آن کالبد شمن به دستاویز مینوگ ( روح ) گرفته می شود و ربودگی های سرگردان که در آن مینوگ ( روح ) او به گستره ی مینوگان ( ارواح ) می رود. در سیمای نخست، کس گرفته شده به جاور روانی سهمگینی می رسد و زور و دانش ماورای مردمی نشان می دهد: می لرزد، خشمگین می شود، می جنگد و سرانجام در جایگاهی هاوند به بی هوشی جای می گیرد. پس از پذیرش مینوگ، شمن رُچانی ( درجه ای ) از هوشیاری را به دست می آورد و به سخنران آن می شود - �او همان کسی می شود که اندرون او شده است�.
کارکردهای زندگی شمن اَپویا ( غیرفعال ) یا سرگردان به نیتوم ( حداقل ) اَشونیگ ( غیرعادی ) کاهش می یابد. باور بر این است که مینوگ ( روح ) شمن سپس کالبد خود را می هیلد ( ترک می کند ) و یکی از پوسته های ( اقشار=strata ) جهان را می جوید. پس از بیدار شدن، او اَروَندهای ( تجربیات ) خود، جایی که سرگردان بوده و با چه کسانی درنجیده ( صحبت کرده ) است، می گوید. فتادهایی ( مواردی ) نیز هستند که داشتاری و سرگردانی با هم آمیغیده می شوند، مانند زمانی که مینوگ ( روح ) در آغاز درآیش ( وارد ) شمن می شود و سپس مینوگ ( روح ) او را به جهان باشندگان فرازاستاری ( ماوراء الطبیعه ) می هازد ( هدایت می کند ) .
جامه و ساز و برگ های ( تجهیزات ) شمن مغول

یک شمن ( رگالیا=نماد ها و نشان ها و ابزارهای پهلویی ) می پوشد که بخشی از آن بیشتر هاوند ( شبیه ) یک جانور است - بیشتر آهو، پرنده یا خرس. شاید فراگیرنده ی روسری ساخته شده از شاخ یا نواری باشد که پرهای پرندگان در آن سوراخ شده است. این کفش همچنین نمادین است - سم های آهنی آهو، پنجه های پرندگان یا پنجه های خرس.
جامه ی شمن ها در میان ترافالگار ( Karagasy ) ، ( Soyet ) و ( Darhat ) با نمایاندن استخوان های آدم - دنده ها، بازوها و استخوان های انگشتان آذین بندی شده است. شمن های زند ( قبیله ) ( Goldi - Ude ) این آیین ها را با پیراهن انگشت نما و در پیش بند جلو و پشت انجام می دهند که روی آن نمایش هایی از مارها، مارمولک ها، داروَک ( قورباغه ) ها و جانوران دیگر هستند.
یک ابزار گیانیگ ( حیاتی ) شمن دهل است که همیشه تنها یک پوسته دارد. بیشتر خایگدیس ( بیضی شکل ) ولی گاهی گرد است. بخش بیرونی پوسته، و همچنین اندرون آن در میان برخی از مردم، با نقاشی آذین بندی شده است. برای نمونه، تاتارهای ( Abakan ) این پوسته را با فرتورهای جهان بالا و پایین نشانه گذاری می کنند. دسته بیشتر به دیسگ چلیپا است، وبی گاهی تنها یک دسته هست. چوب دهل از چوب یا شاخ ساخته می شود و رویه ی زنش ( ضربه ) را با خز پوشانده است. در برخی فتادها ( موارد ) چوب دهل با تندیس های آدمی و جانور آذین بندی می شود و بیشتر زورفین ( حلقه ) های جغجغه از آن آویزان می شود.
در روبگی برآمده از سدای دهل، مینوگان ( ارواح ) به سوی شمن می جنبد - به درون او یا در دهل - یا مینوگان ( روح ) شمن به گستره مینوگان ( ارواح ) سفر می کند. در مورد دوم، شمن اَیورز ( سفر ) را بر روی دهل انجام می دهد که گویی بر جانوری سوار شده است، چوب دهل تازیانه ی او است. گاهی شمن در رودخانه ای می اِیورزد ( سفر می کند ) و دهل بَلَم اوست، دهل پاروی او. همه ی اینها در آهنگ شمن آشکار می شود. افزون بر دهلل، شمن بوریات ( بوریات ) گاهی با چوب هایی که به تاش ( شکل ) سر اسب پایان می پذیرد می ایورزد ( سفر می کند ) . شمن زند ( قوم ) ( Tungus ) که گوزن اپاختری پرورش می دهد، اِیورز ( سفر ) را روی چوبی انجام می دهد که به تاش ( شکل ) سر گوزن اپاختری پایان می پذیرد. در میان برخی از مردم، شمن یک گیردَگ توپالی ( دیسک فلزی ) به نام آینه ی شمن می پوشد.
زیستواره ( درام=Drama ) و پایکوبی
نمادگرایی شامانی از راه انجام نمایشی و دست افشانی و پایکوبی ( رقص ) نمایانده می شود. شمن که در جامه های شاهانه ای می پوشد، سدای خود را در آواز به مینوگان ( ارواح ) می برد. این آهنگ خودآی ( بداهه ) است ولی دربرگیرنده ی فرتورها و همسانی های ( تشبیهات ) ناگزیری، گفت وگوها و ترانه هایی است. انجامش همیشه در شب انجام می شود. نمایشخانه ( تئاتر ) یک تاژِسرودیس ( چادر مخروطی ) یا یک تاژ گرد ( یورت ) است. پیشگاه سپاشِ پیرامون ( فضای اطراف ) آتش است که مینوگان ( ارواح ) در آن فراخوانده می شوند. همنشینان فروسته ( متشکل ) از هموندان فراخوانده شده ی زند ( قبیله ) هستند که با شگفتی چشم براه مینوگان ( ارواح ) هستند. یک چراغ جایگاه نمایش و آذین بند، دستیار شمن، آتش را هوداری ( مراقبت ) می کند تا سایه های شگفت آوری را روی دیوار بیاندازد. همه ی این نمایش ها به همنشینان ( حاضران ) اییاری می کند تا هر آنچه را که ورزیتاری ( عمل ) خوانده شده که شمن با آوای بلند می خواند، بیانگارند.
شمن به گون همزمان یک بازیگر، پایگوبنده ( رقصنده ) ، خواننده و براستی یک همنوازان بُوَندَگ ( ارکستر کامل ) است. این پیکره ی ناآرام چشم اندازی فریبا است که کَبای ( شنل ) او در شید ( نور ) آتشی شناور است که هر چیزی را می توان در آن انگاشت. نوارهای برگُستوان ( جلیقه ) اش دورش می چرخند، آینه ی گردش افروزه ( شعله ) های آتش را باز می تاباند، و ابزارش سدا می زنند. آوای دهل او نه تنها شمن چه بسا دویم کسانش ( مخاطبانش ) را نیز هیجان زده می کند. ویژگی جدایی ناپذیر این زیستواره ( درام ) این است که دویم کسان ( حاضران ) تنها تماشاگران چشمی نیستند، چه بسا باورمندان ( معتقدان ) توختار ( وفادار ) هستند و باور آنها شمن را توانا می سازد تا به برآیندهایی دست یابد، مانند درمان بیماری های تنیگ ( جسمی ) یا روانی.
در میان برخی از مردم - برای نمونه ( Altai Kizhi ) - یک درخت بلند در دهانه دود بالای چادر جای دارد که نماد درخت جهان است. شمن از درخت به بلندای جهان بالا می رود که از راه زمینه آهنگش به دویم کسانش ( مخاطبانش ) نیویسته ( اعلام ) می شود.

ماندگاری و ایستایی شمنیسم
رگه هایی از شمنیسم را می توان در میان مردمانی یافت که به دین های دیگر گرویده اند، مانند زندهای ( اقوام ) ( Finno - Ugric ) که ترسایی شدند ( برای فراگیری آگاهی بیشتر دین فینو اوگریکی را بپژوهید ) ، زندهای ( اقوام ) ترک در آسیای کُیانیگ ( مرکزی ) و هرُم ( آسیای صغیر ) که مسلمان شدند، و مغول هایی که مسلمان شدند. بودایی ها در میان فنلاندی ها، ( tiet�j� ) ، ایرمنیشنی ( شخصیتی ) همسنگ شمن، نیز با یک دندان بیشتر از اندازه ی رواگ ( معمول ) زاییده می شود. در میان ترک های عثمانلی ( Osmanlı ) هرُم ( آسیای صغیر ) ، در باور آم ( عوام ) ، سرپوش شاخدار شمن به یادگار مانده است. در میان گروه هایی که به ترساییگری، اسلام یا دیگر دین های جهانی گرویده اند، کردگان ( اعمال ) شمنیستی پیش ازاین شاید از راه آناکاوی توده شناسی ( فولکلور ) و باورهای مردمیگ آشکار شود. نمونه ای از چنین فتادی ( موردی ) یابش شمنیسم در فرهنگ های آغازین مجارستان است. در برابر، شمنیسم در میان خلخا - مغولستان و بوریات باختری که بودایی شدند و در میان قزاقها و قرقیزها که اسلام را پذیرفتند کنار گذاشته شد و به دستاویز منچوریها بسیار دگردیسی یافت و به دیسگی ( شکلی ) اَشونیگ ( غیر معمول ) دگردیسیده شد.
در اپاختر آسیا شمنیسم به دیسگ های ( اشکال ) گوناگون هویدا می شود. در اپاختری ترین بخش ها، در میان چوکچی ها، کوریاک ها و ایتلمن ها، شمن به فرنام هموندی از یک پیشه ی ویژه هستی ندارد. به جایش، این نقش به دستاویز یکی از هموندان شایسته ی خانواده - بیشتر یک زن سالمند - نمایانده می شود. در جاهای دیگر، بسیاری از شمن ها کسان تراگونگی ( تراجنسیتی ) هستند که جامه ها و رفتارهای زنانه ( اگر مرد ) یا مردانه ( اگر زن ) دارند. در میان یوکاگیرهای میخ اپاختر ( قطب شمال ) سیبری، شمنیسم بخشی از دوده ی ( فرقه ) این زند ( قبیله ) است. همچنین در میان مردمان اوب - اوگر و در میان هر سه زند ( قوم ) آلتایی: ترک، مغول، و مانچو - تونگو. این گروه ها همگی به شمن های کارکشته پشتگرم و استوار هستند.
برخی از پژوهشگران کنش های ربودگی آمیز را بررسی کرده اند که شاید بیرون از گستره ی شمنیسم به پرسون ( دقیق ) ترین آرِش ( معنای ) آن داوری شود. ( Mircea Eliade ) این پدیده ها را در آمریکای اپاختری و نیمروزی، آسیای نیمروز باختری و اقیانوسیه، تبت و چین را پژوهید، و S. P. Tokarev آنها را در آفریقا پژوهید. برخی از وژوهشگران می انگارند که با فاتورش ( مهاجرت ) نخستین فاتورایان ( مهاجران ) از آسیا، پدیده شمنیسم به دو خشکسار ( قاره ) آمریکا گسترش یافت. پدیده های شمنیستی در آیین ( Shintō ) ژاپن به فاتورش ( مهاجرت ) مردمِ فاتولیده ( کوچ نشین ) از گستره ی هم مرز با کره شمالی پیوند داده می شود.
کسانی که با این بهره جویی گسترده از زبانزد ( اصطلاح ) شمنیسم ناسازگارند، می فرنایند ( استدلال می کنند ) که همانندی ساختاری بیرونی میان پدیده ها در سرزمین های جدا شده، پَهیکار ( ادعای ) یک خاستگاه هنباز را روشنگری نمی کند یا اینکه هاوندی ( شباهت ) گونه شناختی باید از یک پیوند زکیگی ( ژنتیکی ) انگشت نما شود. از دیدگاه آنها، شمنیسم را می توان تنها به الگوی پرسونی ( دقیقی ) از پدیده های فرهنگی در یک گستره ی انگشت نما و بدرستی ویزارده ( تعریف ) شده پیوند داد، سرزمینی که یک همای ( کل ) هستینه و دهنادیگ ( منظم ) را پدید می آورد، مانند دهناد ( نظام ) های دینی مردمانی که در آغاز این بخش گفته شد.
شمن ها ی بیرون از اپاختر آسیا
اگرچه الگوی ترادادی و رسا ( کامل ) ترین بازگوی شمنیسم در کیشورهای میخی ( مناطق قطبی ) و آسیای کُیانیگ ( مرکزی ) یافت می شود، اما نباید این پدیده را کران مند به آن کشورها دانست. برای نمونه، در آسیای نیمروز باختری، اقیانوسیه و در میان بسیاری از زندهای ( قبایل ) بومی آمریکایی روبرو می شود، اگرچه در آفریقا نقش رچان نخست ( درجه اول ) را نمی نمایاند، مگر در میان آن گروه های اندکی که شکارچی و گردآورنده مانیسته ( باقی مانده ) اند، مانند ( San ) . با این همه، باید میان دین هایی که زیر شهریاری ( سلطه ) مانگان ( ایدئولوژی ) شمنیستی و تشنیک ( تکنیک ) های شمنیستی هستند ( مانند دین های سیبری و اندونزی ) و دین هایی که در آنها شمنیسم یک پدیده ی دویمین است، نایکسانی نهادند.
میخ اپاختر آمریکا ( The American Arctic )
شمنیسم در زندگی دینی مردمان ( Inuit ) و ( Yupik ) ( اسکیموها ) شهریاری می کند. در این فرهنگ ها، بونیگ ( اصلی ) ترین اَبرماندهای ( امتیازات ) شمن ( angakok ) ( جم آنگاکوت ) اِیورز ( سفر ) های زیرآبی بر پایه ی ربودگی و درمان بخشی به سوی مادر جانوران با هدف پایندانی ( تضمین ) فراوانی بازی و اییاری ( کمک ) به زنان ابی فرزند در دورک بارداری است. بیماری با شکستن یک ناروا ( تابو ) یا برآمده از گرفتن مینوگ ( روح ) بدستاویز یک مینوگ ( روح ) پدید می آید. در باره ی نخست، شمن کوشش می کند تا با خَستوگیه ها ( اعترافات ) گروهی ناپاکی را بیرون کند. در سیمای دویم، شمن اِیورزی ( سفری ) به پردیس یا به ژرفای دریا انجام می دهد تا مینوگ ( روح ) بیمار را بازیابی کند و به بدنش بازگرداند. angakok همچنین کارشناس پرواز جادویی است. برخی نامداری دارند که از ماه دیدن کرده اند. دیگران می پَهیکارند ( ادعا می کنند ) که به دور زمین پرواز کرده اند. آنها همچنین آینده را می دانند، پیشگویی می کنند، دیگرگونی آب و هوا را پیش بینی می کنند و در شاهکارهای جادویی برتری می یابند.
سرخپوستان آمریکا
در میان بسیاری از مردم سرخپوست آمریکا، شمنیسم چشمگیرترین شناسه و سیمای زندگی دینی را دربر می گیرد. شمن با زور فرازیستاری ( مافوق طبیعی ) به دست آمده سرانجام یک اَروَند ( تجربه ) یکراست خویشیگ انگشت نما می شود. چه این زور خود به خود یا پس از یک جستجوی بینایی خواستارمندانه بدست آید، شمن آینده باید آزمایش های آغازین ویژه ای را انجام دهد. رویهم رفته، شمن ها در این گروه ها از زور خود به گونه ای بهره جویی می کنند که بر همای ( کل ) همزیستگاه هنایش می گذارد. کارکرد بنیگ ( اصلی ) شمن درمان بخشی است، ولی شاید نقش های برجسته ای در دیگر آیین های جادویی - دینی در پیوند به شکار گروهی، انجمن های نهانیگ یا جنبش های نهانیگ مانند پایکوبی و دست آفشانی مینوگان ( ارواح ) نیز هستی داشته باشد.
شمن های آمریکای اپاختری و نیمروزی مانند همه ی هم سردگان ( همنوعان ) خود می پهیکارند ( ادعا می کنند ) که آب و هوا را مهار می کنند، آینده را می دانند، می توانند کردگان ( عاملان ) دزدی ها را پیدا کنند و جزآن. یک شمن به فرنام یک درمان دهنده، به فرنام میانجی میان مردم و خدایان یا مینوگان ( ارواح ) ، و در کیشور های ویژه، به فرنام راهنمای مینوگان ( ارواح ) مردگان به جایگاه های نوین شان، از ویزوردیه ( اعتبار ) و شهریاری ( اقتدار ) چشمگیری برخوردار است. آنها همچنین پایندانی ( تضمین ) می کنند که پاسداری آیینی به درستی انجام می شود، از زند ( قبیله ) در برابر مینوگان ( ارواح ) اهریمنی و جادوگری پآدآفند ( دفاع ) می کنند، گیاگ ( مکان ) هایی را برای شکار و ماهیگیری پربار انگشت نما می کنند، گیان کوفیگ ( حیات وحش ) را افزایش می دهند و زایمان را آسان می کنند. شمن های آمریکای نیمروزی نیز می توانند نقش جادوگر را بنمایانند. آنها می توانند برای نمونه جانور شوند و خون دشمنان خود را بنوشند.
شایمند است که دیسگ ( شکل ) ویژه ای از شمنیسم در دو خشکسار ( قاره ) آمریکا با نخستین خیزآبه ی ( موج ) فاتوریان ( مهاجران ) از آسیا پخش شده باشد. پیوند های پس ازان میان اپاختر آسیا و آمریکای اپاختری، رخنه ی آسیایی را به خوبی پس از رخنه ی نخستین فاتوریان ( مهاجران ) شدنی کرد.
باختر آسیا و اقیانوسیه ( East Asia and Oceania )
شمنیسم در گزیره دیس ( شبه جزیره ) ( Malay ) و در اقیانوسیه روامند است. در میان مردم گزیره دیس مالایا، شمن با اییاری مینوگان ( ارواح ) آسمانی یا با بهره جویی از مَهایَک ( کریستال های کوارتز ) درمان می دهد. اما هنایش ( تأثیر ) باورهای هند و مالایی نیز چشمگیر است، مانند زمانی که گفته می شود شمن ها ببر می شوند یا با پایکوبی و دست آفشانی به ربودگی می رسند. در گزیره های ( Andaman ) ، شمن زور خود را از پیوند با مینوگان ( ارواح ) بدست می آورد. روامندترین روش �مردن� و بازگشت به زندگی است، الگوی ترادادی آغاز شمنی. شمن ها نامداری خود را از راه کارهای درمانی و چونی آب و هوایی که از راه جادوی هواشناسی پدید می آورند به دست می آورند.
نشانه های انگشت نمای شمنیسم مالایا، فراخوانی مینوگ ( روح ) ببر و دستیابی به ربودگی ( lupa ) است که در هنگام آن مینوگان ( ارواح ) شمن را به چنگ می آورند، خاوند ( مالک ) او می شوندند و به پرسش های بودگان ( مخاطب ) پاسخ می دهند. ویژگی های میانجی گرایانه نیز شناسه ی دیسگ های ( اشکال ) گوناگون شمنیسم در سوماترا، ( Borneo ) و ( Celebes ) است. در میان ( Ngadju - Dayak ) بورنئو آشکوب ویژه ای از شمن ها هستند، ( basirs ) ( به آرِش، "ناتوان از زادآوری" ) . این کسان میان گونگی ( جنسیتی ) ( hermaphrodite ) به فرنام میانجی ای میان پردیس و زمین در نگر گرفته می شوند، زیرا آنها آخشیج ( عنصر ) مادینه ( زمین ) و آخشیج ( عنصر ) نرینه ( پردیس ) را درون خویشتن خود یکی می کنند.
دارِش ( تملک ) به دستاویز خدایان یا مینوگان ( ارواح ) از ویژگی های دین ربودگی ای ( Polynesian ) است. فراوانی خاوندی ( مالکیت ) در آن کیشور ( منطقه ) ، افزایش کشیشان، کسان هنگیزش گرفته، درمان دهندگان و جادوگران را توانا ساخته است، که هر یک از آنها شاید درمان جادویی انجام دهند. به همین پروهان نمی توان در ( Polynesia ) از شمنیسم به گون پرسون دْرَنجید ( صحبت کرد ) .
در میان بومیان استرالیایی، کسی از راه آیین های مرگ آغازین، شمن می شود و به دنبال آن رستاخیز به سامه هایی ( شرایطی ) نوین و فرا آدمی می رسد. این مرگ آغازین، مانند مرگ شمن سیبری، دارای دو نشانه ی انگشت نما است که در جای دیگری با هم یافت نمی شود: نخست، یک رشته کاریکان ( عملیات ) انجام شده بر روی ابدام خواستارمند ( داوطلب ) ( باز کردن شکم، نوسازی هندام ( اعضا ) ، شستشو و خشک کردن استخوان ها، گنجاندن ماتک های جادویی ) ؛ دوم، بالا رفتن به پردیس، که گاهی با اِیورز های ( سفرهای ) ربودگی به جهان آن جهان دنبال می شود. آشکاراگیه ها ( مکاشفات ) درپیوند به فَند های ( فنون ) پنهانی پزشکان در ربودگی، خواب، یا در جاور ( حالت ) بیداری پیش از این، در هنگام یا پس از آن از آیین های آغازین به دست می آید.

شَمَن باوری یا شمنیسم ( به انگلیسی: Shamanism ) نام یک رشته باورهای سنتی در برخی اقوام است. که از دوران پیش از تاریخ در سراسر جهان وجود داشته است. بر اساس مطالعات میدانی مردم نگاری در قرن بیستم، شمنیسم
...
[مشاهده متن کامل]
پدیده ای جهان شمول به نظر می آید که در فرهنگ های گوناگون و کاملاً بی ارتباط با یکدیگر وجود داشته و امروزه نیز اشکال جدید آن در بسیاری از فرهنگ ها از جمله فرهنگ کشورهای توسعه یافته، مشاهده می شود.

shamanism ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: شمن گرایی
تعریف: باوری در میان برخی مردم آسیای میانه و سیبری و مغولستان که در آن طبیعت و ارواح نیاکان پرستش می شوند و شمن در نقش پیش گو و جادوپزشک پیام ارواح نیاکان را به مردم دردمند می رساند
جادو درمانی
مکتبی که پیروان آن ادعا دارند به کمک جادو و ارتباطی که با دنیای ارواح و مردگان برقرار می کنند، می توانند بیماران را درمان کنند.

بپرس