shearing

/ˈʃɪrɪŋ//ˈʃɪərɪŋ/

پشم چینی، پشم زنی، موزنی، مقدار پشم چیده شده

جمله های نمونه

1. the boat was shearing the water
قایق سینه ی آب را می شکافت.

2. I'll go to see you after shearing.
[ترجمه گوگل]بعد از قیچی کردن به دیدنت می روم
[ترجمه ترگمان]بعد از پشم چینی خواهم رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sheep shearing is a highly skilled craft.
[ترجمه گوگل]چیدن گوسفند یک صنعت بسیار ماهر است
[ترجمه ترگمان]پشم چینی اشتراکی یک حرفه بسیار ماهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They use electric shears for sheep shearing.
[ترجمه گوگل]برای قیچی گوسفند از قیچی برقی استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها از قیچی الکتریکی برای برش گوسفند استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The farmer is shearing his sheep.
[ترجمه گوگل]کشاورز در حال چیدن گوسفندانش است
[ترجمه ترگمان]مزرعه دار مشغول پشم چینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He remembers seeing blind pianist George Shearing perform in Bisbee, of all places.
[ترجمه گوگل]او به یاد می آورد که جورج شیرینگ پیانیست نابینا را در بیسبی، از همه جا، اجرا می کرد
[ترجمه ترگمان]او به یاد می آورد که پیانیست نابینایی جورج Shearing را در Bisbee از همه جا دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Actual shearing injury to the sacral tissues and the heels may even be caused by patients sliding forward on vinyl-covered chairs.
[ترجمه گوگل]آسیب برشی واقعی به بافت‌های خاجی و پاشنه‌ها حتی ممکن است در اثر لغزش بیماران به سمت جلو روی صندلی‌های پوشیده از وینیل ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]آسیب زدن نهایی به بافت های sacral و پاشنه ممکن است توسط بیمارانی که روی صندلی های vinyl می لغزد ممکن است ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It normally took the form of shearing, combining, baling, muck spreading, etc.
[ترجمه گوگل]معمولاً به شکل برش، ترکیب، عدل بندی، پخش گل و غیره بود
[ترجمه ترگمان]این کار به طور معمول شکل پشم چینی، ترکیب، آهن، رسوب، و غیره را به خود می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The distribution of storey shearing force in frame - shear wall structure is discussed.
[ترجمه گوگل]توزیع نیروی برشی طبقاتی در سازه قاب - دیوار برشی مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]توزیع نیروی برشی طبقه در ساختار دیوار برشی - برشی مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The shearing strength is one of the main indexes of rock mass.
[ترجمه گوگل]مقاومت برشی یکی از شاخص های اصلی توده سنگ است
[ترجمه ترگمان]مقاومت برشی یکی از شاخص های اصلی توده سنگ ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The shearing test and dynamic separating oil property test for the grease in different temperatures have been made by centrifugal separating oil tester and roller tester.
[ترجمه گوگل]تست برشی و تست خواص روغن جداکننده دینامیکی برای گریس در دماهای مختلف توسط تستر روغن جداکننده گریز از مرکز و تستر غلتکی انجام شده است
[ترجمه ترگمان]آزمایش shearing و تست خواص روغن جداسازی شده برای گریس در دماهای مختلف از طریق جداسازی tester روغن و تست roller انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Set up strong wind water shearing and hot air cycle drying system.
[ترجمه گوگل]برش آب قوی باد و سیستم خشک کردن چرخه هوای گرم را راه اندازی کنید
[ترجمه ترگمان]اتصال قوی باد و سیستم خشک کردن چرخه هوای گرم را تنظیم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They are shearing the wool off.
[ترجمه گوگل]دارند پشم را می‌تراشند
[ترجمه ترگمان] اونا پشم پشم رو در میارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Based on Shearing Stress Theorem, we know that the shearing stress direction of all the spots on the edge of circular cross-section should be tangent to the circle.
[ترجمه گوگل]بر اساس قضیه تنش برشی، می دانیم که جهت تنش برشی تمام نقاط لبه مقطع دایره ای باید بر دایره مماس باشد
[ترجمه ترگمان]براساس قضیه استرس Shearing، ما می دانیم که جهت shearing تمام نقاط روی لبه عرضی مدور باید مماس با دایره باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] برینش - برش
[نساجی] تراش دادن سطح پارچه - ماشین تراش - چیدن پشم گوسفند
[خاک شناسی] برشی

انگلیسی به انگلیسی

• act of cutting off hair or fleece; act of trimming with a sharp tool

پیشنهاد کاربران

قیچی شدن بین دو لبه متحرک جرثقیل. برای مثال shearing hazard
shearing ( جوشکاری و آزمایش های غیرمخرب )
واژه مصوب: برش‏زنی
تعریف: بریدن قطعات با استفاده از دو لبۀ بُرندۀ مخالف هم، مانند قیچی|||متـ . برش 9
برش زنی
There was an exhibition of sheep shearing at the county show
برشی

چسبندگی

بپرس