shopping center

/ˈʃɑːpɪŋˈsentər//ˈʃɒpɪŋˈsentə/

معنی: مرکز خرید
معانی دیگر: پاساژ، مجتمع فروشگاه ها، تیمچه، خریدستان، سوق، واجار، بازار، بازارچه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a group or complex of stores, often with other businesses such as restaurants, that have a common parking area.

جمله های نمونه

1. The new shopping center is close to the railway station.
[ترجمه گوگل]مرکز خرید جدید نزدیک به ایستگاه راه آهن است
[ترجمه ترگمان]مرکز خرید جدید به ایستگاه راه آهن نزدیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The shopping center has a fascination for him.
[ترجمه گوگل]مرکز خرید برای او جذابیت دارد
[ترجمه ترگمان]مرکز خرید برای او جذابیتی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Have you seen the new shopping center?
[ترجمه گوگل]آیا مرکز خرید جدید را دیده اید؟
[ترجمه ترگمان]مرکز خرید جدید را دیده ای؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The builder designed a new shopping center for the company.
[ترجمه گوگل]سازنده یک مرکز خرید جدید برای شرکت طراحی کرد
[ترجمه ترگمان]سازنده یک مرکز خرید جدید برای شرکت طراحی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The developer requested a variance to build a shopping center on the east side of town.
[ترجمه گوگل]سازنده برای ساخت یک مرکز خرید در ضلع شرقی شهر درخواست تغییر داد
[ترجمه ترگمان]توسعه دهنده از یک واریانس برای ساخت یک مرکز خرید در سمت شرق شهر درخواست کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A vehicle barreled out of a shopping center and crashed into the side of my car.
[ترجمه گوگل]یک وسیله نقلیه از یک مرکز خرید بیرون آمد و با ماشین من تصادف کرد
[ترجمه ترگمان]یک وسیله نقلیه از یک مرکز خرید بیرون آمد و به طرف ماشینم سقوط کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. At the shopping center, the ubiquitous closed-circuit camera may soon be smart enough to seek him out personally.
[ترجمه گوگل]در مرکز خرید، دوربین مدار بسته فراگیر ممکن است به زودی آنقدر هوشمند شود که شخصاً او را جستجو کند
[ترجمه ترگمان]در مرکز خرید، ممکن است دوربین مدار بسته حاضر به زودی به اندازه کافی باهوش باشد که شخصا به دنبال او بگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was on his way to a shopping center in Jeff Parish where a model fallout shelter was on display.
[ترجمه گوگل]او در حال رفتن به یک مرکز خرید در جف پریش بود که در آن یک مدل سرپناه در معرض خطر قرار داشت
[ترجمه ترگمان]او در مسیر خود به سمت مرکز خرید در شهر جف قرار داشت، جایی که یک مدل از آن به نمایش گذاشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. James, a shopping center, is at the east end of Princes Street.
[ترجمه گوگل]جیمز، یک مرکز خرید، در انتهای شرقی خیابان پرنس قرار دارد
[ترجمه ترگمان]جیمز، یک مرکز خرید، در انتهای شرقی خیابان Princes قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Cornelia Park in the Stanford Shopping Center is a light-hearted store overflowing with eye-popping tableware, wildly painted dining furniture and glassware.
[ترجمه گوگل]پارک کورنلیا در مرکز خرید استنفورد، فروشگاهی خوش‌قلب است که مملو از ظروف غذاخوری چشم‌گیر، مبلمان ناهارخوری با رنگ‌های وحشیانه و ظروف شیشه‌ای است
[ترجمه ترگمان]\"کورنلیا پارک\" در مرکز خرید استنفورد، یک انبار عاری از چشم است که مملو از سفره و ظروف غذاخوری است که به طور وحشیانه مبلمان و ظروف شیشه ای را نقاشی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The shopping center doesn't belong in the middle of a residential neighborhood.
[ترجمه گوگل]مرکز خرید متعلق به وسط یک محله مسکونی نیست
[ترجمه ترگمان]مرکز خرید به وسط یک محله مسکونی تعلق ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Also available is a shopping center, discotheque, a karaoke bar, post office and beauty saloon.
[ترجمه گوگل]همچنین مرکز خرید، دیسکو، بار کارائوکه، اداره پست و سالن زیبایی در دسترس است
[ترجمه ترگمان]همچنین یک مرکز خرید، discotheque، یک کافه karaoke، اداره پست و سالن زیبایی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Male Maldives is the shopping center, almost all the shops are gathered here.
[ترجمه گوگل]مالدیو مالدیو مرکز خرید است، تقریبا همه مغازه ها در اینجا جمع شده اند
[ترجمه ترگمان]مالدیو در مرکز خرید قرار دارد و تقریبا همه فروشگاه ها در اینجا جمع شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There is no bank and no shopping center around.
[ترجمه گوگل]هیچ بانک و مرکز خریدی در اطراف وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ بانکی و مرکز خرید وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مرکز خرید (اسم)
mall, shopping center

تخصصی

[عمران و معماری] مرکز خرید

انگلیسی به انگلیسی

• mall, location in which there are many stores

پیشنهاد کاربران

Mall
مرکز خرید ، پاساژ
مرکز خرید، پساژ، بازارچه
مرکز خرید

بپرس