shrewdness


زیرکی، ناقلایی

جمله های نمونه

1. The coach showed considerable tactical shrewdness.
[ترجمه گوگل]مربی زیرکی تاکتیکی قابل توجهی از خود نشان داد
[ترجمه ترگمان]در این موقع کالسکه از این طرف و آن طرف و آن طرف می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Freed acted with his accustomed shrewdness.
[ترجمه گوگل]آزاد با زیرکی عادت کرده خود عمل کرد
[ترجمه ترگمان]او با زیرکی معمول خود عمل کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Marxian capitalist has infinite shrewdness or cunning on everything except matters pertaining to his own ultimate survival.
[ترجمه گوگل]سرمایه‌دار مارکسیستی در همه چیز زیرکی یا حیله‌گری بی‌پایان دارد، به جز مسائل مربوط به بقای نهایی خود
[ترجمه ترگمان]سرمایه داری Marxian در همه چیز به جز مسائل مربوط به بقای نهایی خود زیرک یا زیرک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hadn't she sensed the shrewdness and strength of purpose that lay behind those mask-like features?
[ترجمه گوگل]آیا او زیرکی و قدرت هدفی را که در پشت آن ویژگی‌های ماسک‌مانند نهفته است، احساس نکرده بود؟
[ترجمه ترگمان]ایا او قدرت و توانایی هدفی را که پشت آن نقاب بود حس نکرده بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Yet, in terms of potential, Sam had a shrewdness and a mind which was akin to an untapped goldmine.
[ترجمه گوگل]با این حال، از نظر پتانسیل، سام زیرکی و ذهنی شبیه به یک معدن طلای دست نخورده داشت
[ترجمه ترگمان]با این حال، از لحاظ پتانسیل، سام ذکاوت و روحی داشت که به معدن دست نخورده تعلق داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Enough shrewdness and sense of dignity belonged to her that she made no mistake about where to place the blame.
[ترجمه گوگل]آنقدر زیرکی و احساس وقار به او تعلق داشت که اشتباهی در مورد سرزنش نکرد
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی زیرکی و احساس وقار به او تعلق داشت که در مورد جایی که باید مقصر باشد اشتباه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is a rare moment of literary shrewdness in Quills.
[ترجمه گوگل]این لحظه نادری از زیرکی ادبی در کویلز است
[ترجمه ترگمان]این یک لحظه نادر از ذکاوت ادبی در Quills است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You underestimate his endurance, and I his shrewdness.
[ترجمه گوگل]شما تحمل او را دست کم می گیرید و من زیرکی او را
[ترجمه ترگمان]تو مقاومت او را دست کم گرفتی و من shrewdness او هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He combined consummate shrewdness with the disposition.
[ترجمه گوگل]او زیرکی کامل را با خلق و خوی ترکیب کرد
[ترجمه ترگمان]shrewdness را با خلق و خوی خود ترکیب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I shall have to begin schooling myself in shrewdness.
[ترجمه گوگل]باید با زیرکی آموزش را شروع کنم
[ترجمه ترگمان]من باید با هوش و زیرکی به مدرسه بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. With great shrewdness, Jane decided not to repeat the news she had heard that morning.
[ترجمه گوگل]جین با زیرکی بسیار تصمیم گرفت خبری را که آن روز صبح شنیده بود تکرار نکند
[ترجمه ترگمان]با زیرکی فوق العاده ای، جین تصمیم گرفت اخبار را که آن روز صبح شنیده بود تکرار نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He combined consummate shrewdness with the disposition superficially to fraternize.
[ترجمه گوگل]او زیرکی کامل را با تمایل سطحی برای برادری ترکیب کرد
[ترجمه ترگمان]تیزهوش و زودرنج بود، با خلق و خوی نشان می داد که دوستی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Jimmy had a respect for his father's shrewdness in business matters.
[ترجمه گوگل]جیمی برای زیرکی پدرش در مسائل تجاری احترام قائل بود
[ترجمه ترگمان]جیمی به هوش پدرش در امور تجاری احترام قائل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His natural shrewdness tells him what is needed to succeed.
[ترجمه گوگل]زیرکی طبیعی او به او می گوید برای موفقیت چه چیزی لازم است
[ترجمه ترگمان]زیرکی طبیعی او به او می گوید برای موفقیت چه چیزی لازم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• cleverness, craftiness; intelligence, judiciousness, astuteness

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : shrewdness
✅️ صفت ( adjective ) : shrewd
✅️ قید ( adverb ) : shrewdly
درک روشن و قضاوت خوب از یک موقعیت ، که معمولاً منجر به یک مزیت می شود.
معانی:زبر و زرنگی، هوشیاری، هوش، زیرکی
مثال: She was a woman of great courage and political shrewdness.
او زنی با شهامت و زیرکی ( دارای هوش ) سیاسی بود.
زیرکی و رندی

بپرس