shrinking violet

/ˈʃrɪŋkɪŋˈvaɪələt//ˈʃrɪŋkɪŋˈvaɪələt/

(عامیانه) آدم کمرو یا افتاده، ادم کمرو، ادم محجوب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a very shy, retiring, or modest person.

جمله های نمونه

1. She loves appearing on television and is no shrinking violet when it comes to expressing her views.
[ترجمه گوگل]او عاشق حضور در تلویزیون است و وقتی صحبت از بیان دیدگاه هایش می شود، رنگ بنفش کوچکی ندارد
[ترجمه ترگمان]او عاشق ظاهر شدن در تلویزیون است و وقتی به بیان دیدگاه های خود می رسد، کم تر بنفش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She's no shrinking violet always ready to speak up for herself.
[ترجمه Kraz] او اصلا خجالتی نیست و همیشه اماده ازادانه عقاید خود را بیان کند.
|
[ترجمه گوگل]او بنفش کوچکی نیست که همیشه آماده صحبت کردن برای خودش است
[ترجمه ترگمان]همیشه خودش را برای حرف زدن برای خودش آماده نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Shrinking violet always ready to speak up for herself.
[ترجمه گوگل]بنفش کوچک شده همیشه آماده است تا برای خودش حرف بزند
[ترجمه ترگمان]violet کوچک خود را همیشه آماده می کند تا با خودش حرف بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A rose bloom, a shrinking violet.
[ترجمه گوگل]یک گل رز، یک بنفشه در حال کوچک شدن
[ترجمه ترگمان]یک گل سرخ، یک گل سرخ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She sat at a corner alone shrinking violet.
[ترجمه گوگل]او در گوشه ای به تنهایی نشسته بود و بنفش کوچک می شد
[ترجمه ترگمان]او در گوشه ای نشسته بود و در گوشه ای نشسته بود و به رنگ بنفش درآمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sarah Palin is not a shrinking violet.
[ترجمه گوگل]سارا پیلین بنفشه کوچک شدنی نیست
[ترجمه ترگمان]سارا پالین در حال کاهش بنفش نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A rose in bloom, a shrinking violet?
[ترجمه گوگل]یک گل رز در حال شکوفه، یک بنفشه کوچک شده؟
[ترجمه ترگمان]یک گل سرخ، یک گل سرخ، سرخ شدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This man was no shrinking violet in scientific research.
[ترجمه گوگل]این مرد در تحقیقات علمی بنفش کوچکی نداشت
[ترجمه ترگمان]این مرد در تحقیقات علمی به رنگ بنفش درآمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. My daughter is no shrinking violet.
[ترجمه گوگل]دختر من بنفشه کوچک شدنی نیست
[ترجمه ترگمان]دختر من، بنفش نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She was quite a shrinking violet until she left home and went to university.
[ترجمه گوگل]او کاملاً بنفشه کوچک شده بود تا اینکه خانه را ترک کرد و به دانشگاه رفت
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که خانه را ترک کرد و به دانشگاه رفت، او کاملا به رنگ بنفش درآمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She is no shrinking violet.
[ترجمه Kraz] او اصلا خجالتی نیست
|
[ترجمه گوگل]او بنفش کوچک شدنی نیست
[ترجمه ترگمان]بنفش نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I can't imagine why a dynamic young woman like her is marrying a shrinking violet like him.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم تصور کنم که چرا یک زن جوان پویا مانند او با بنفشه کوچک شده ای مانند او ازدواج می کند
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم تصور کنم که چرا یه زن جوان dynamic مثل اون داره با a مثل اون ازدواج می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I can't imagine why a dynamic young woman like her is marrying a shrinking violet like.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم تصور کنم که چرا یک زن جوان پویا مانند او با یک بنفشه کوچک ازدواج می کند
[ترجمه ترگمان]نمی توانم تصور کنم که چرا یک زن جوان dynamic مثل او دارد با a بنفش رنگ ازدواج می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When it comes to expressing himself he is no shrinking violet.
[ترجمه گوگل]وقتی نوبت به ابراز وجود می‌رسد، او بنفش کوچکی نیست
[ترجمه ترگمان]وقتی صحبت از خودش شروع به بیان می کند، بنفش نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

آدم:
مأخوذ به حیا
متواضع
باحیا
ساده
افتاده
سر به زیر
a person who is very shy or modest and does not like to attract attention
آدم خجالتی، آدم محجوب، آدم کمرو
She loves appearing on television and is no shrinking violet when it comes to expressing her views
"Dorothy is no shrinking violet when it comes to expressing her views"
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/shrinking-violet
آدم خجالتی

بپرس