sidewalk

/ˈsaɪdwɔːk//ˈsaɪdwɔːk/

معنی: پیاده رو
معانی دیگر: پیاده رو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a paved walkway along the side of a street or road.
مشابه: walk

جمله های نمونه

1. to brick a sidewalk
پیاده رو را آجر فرش کردن

2. to salt an icy sidewalk
روی پیاده رو یخ زده نمک پاشیدن

3. mehri was skipping along the sidewalk
مهری در پیاده رو لی لی می کرد.

4. vendors occupied half of the sidewalk
دستفروشان نصف پیاده رو را اشغال کرده بودند.

5. a small dapper lady minced along the sidewalk
زن ریزه و خوش لباسی در امتداد پیاده رو قر می داد.

6. the peddler arranged his wares on the sidewalk
دستفروش جنس های خود را در پیاده رو چید.

7. one end of the bridge abutted on the sidewalk
یک طرف پل به پیاده رو متصل بود.

8. i winced as the iron door jarred against the sidewalk
صدای ناهنجار کشیده شدن در آهنی بر روی پیاده رو باعث چندش من شد.

9. the string snapped and the pearls spilled on the sidewalk
ریسمان پاره شد و مرواریدها ریخت روی پیاده رو.

10. the basket fell down and the apples scattered on the sidewalk
سبد افتاد و سیب ها در پیاده رو پراکنده شدند.

11. the police fined him because he had parked his car on a sidewalk
چون ماشین خود رادر پیاده رو پارک کرده بود پلیس او را جریمه کرد.

12. She tripped over the bump on the sidewalk.
[ترجمه گوگل]او از روی دست انداز پیاده رو زمین خورد
[ترجمه ترگمان]اون روی برآمدگی پیاده رو گیر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He avoided stepping on the crack in the sidewalk.
[ترجمه گوگل]او از پا گذاشتن روی شکاف پیاده رو اجتناب کرد
[ترجمه ترگمان]از قدم برداشتن در پیاده رو پرهیز می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He stood on the sidewalk with his hands buried in the pockets of his dark overcoat.
[ترجمه گوگل]او در حالی که دستانش را در جیب کت تیره اش فرو کرده بود، روی پیاده رو ایستاد
[ترجمه ترگمان]در پیاده رو ایستاد و دست هایش را در جیب پالتو تیره پنهان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It was pleasant to sit in a sidewalk cafe and watch people pass.
[ترجمه گوگل]نشستن در یک کافه پیاده رو و تماشای عبور مردم لذت بخش بود
[ترجمه ترگمان]نشستن توی یه کافه پیاده رو و تماشا کردن مردم خیلی لذت بخش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The children squared off the sidewalk to play hopscotch.
[ترجمه گوگل]بچه‌ها از پیاده‌رو بیرون آمدند تا هاپسکاچ بازی کنند
[ترجمه ترگمان]بچه ها از پیاده رو جدا شدند تا بازی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Go to a sidewalk cafe, order coffee, and soak up the atmosphere .
[ترجمه گوگل]به کافه‌ای در پیاده‌رو بروید، قهوه سفارش دهید و از فضا لذت ببرید
[ترجمه ترگمان]به کافه پیاده رو بروید، قهوه سفارش دهید و جو را خیس کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. A little boy puttered along the sidewalk.
[ترجمه گوگل]پسر بچه‌ای در کنار پیاده‌رو ایستاده بود
[ترجمه ترگمان]یک پسربچه کوچک در پیاده رو دود می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Mothers trundled their children down the sidewalk in strollers.
[ترجمه گوگل]مادران با کالسکه بچه هایشان را در پیاده رو پایین می آوردند
[ترجمه ترگمان]مادران بچه های خود را از پیاده رو کنار می کشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. A fence separates the garden from the side walk.
[ترجمه گوگل]حصاری باغ را از پیاده روی کناری جدا می کند
[ترجمه ترگمان]یک حصار باغ را از پیاده روی کناری جدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. On the side walk in front of one of the stores sat a little Swede boy, crying bitterly.
[ترجمه گوگل]در کنار یکی از فروشگاه ها، پسر کوچک سوئدی نشسته بود و به شدت گریه می کرد
[ترجمه ترگمان]در کنار یکی از مغازه ها، یک پسربچه سوئدی کوچک نشسته بود و به تلخی می گریست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. There is a deep hold in the side walk.
[ترجمه گوگل]یک نگهدارنده عمیق در راهروی جانبی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در گوشه و کنار یک انبار عمیق وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. I expect you'll notice that all over the city the cars are left with their wheels turned towards the side walk so that they can't roll away.
[ترجمه گوگل]انتظار دارم متوجه شوید که در سرتاسر شهر ماشین‌ها چرخ‌هایشان را به سمت پیاده‌روی چرخانده‌اند تا نتوانند دور بزنند
[ترجمه ترگمان]من انتظار دارم که توجه کنید که تمام اتومبیل هایی که از شهر خارج شده اند با wheels به سمت چپ می چرخند تا بتوانند از آن دور شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. But since others promised to be on the invitation, but did not mention I went to go and see the side walk. I am afraid there is no chance to go after.
[ترجمه گوگل]اما از آنجایی که دیگران قول داده بودند که در این دعوت نامه حضور داشته باشند، اما اشاره ای نکردند، من رفتم و راه رفتن را دیدم می ترسم فرصتی برای رفتن وجود نداشته باشد
[ترجمه ترگمان]اما از آنجا که دیگران قول داده بودند که دعوت را رد کنند، اما اشاره نکرد که به گردش بروم متاسفانه هیچ فرصتی برای رفتن وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. All the women and girls were making their way to the church while the men, and hundreds of them, stood on the side walk or sat in cafes eating and drinking coffee or beer and watching the world go by.
[ترجمه گوگل]همه زنان و دختران راه خود را به سمت کلیسا طی می کردند در حالی که مردان، و صدها نفر از آنها، در کنار راه ایستاده بودند یا در کافه ها می نشستند و قهوه یا آبجو می خوردند و می نوشیدند و دنیا را تماشا می کردند
[ترجمه ترگمان]همه زن ها و دخترها به طرف کلیسا می رفتند، در حالی که مردها و صدها نفر در گوشه و کنار در کافه ها نشسته بودند و قهوه می خوردند یا آبجو می خوردند و تماشا می کردند که دنیا از راه می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Into the district, said Xia Yu side of the side walk.
[ترجمه گوگل]به منطقه، گفت: سمت شیا یو از راه رفتن سمت
[ترجمه ترگمان]Xia یو از آن طرف گفت: به این بخش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Not make it clear that while it explored the side walk.
[ترجمه گوگل]روشن نیست که در حالی که آن را کاوش در راه رفتن
[ترجمه ترگمان]آن را روشن نکنید، در حالی که آن طرف پیاده روی طرف مقابل را بررسی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. The restaurant is very squishy and crowded. Some tables are even moved onto the side walk.
[ترجمه گوگل]رستوران بسیار شلوغ و شلوغ است برخی از میزها حتی به سمت پیاده روی منتقل می شوند
[ترجمه ترگمان]رستوران بسیار شلوغ و شلوغ است بعضی میزها حتی به سمت گذرگاه فرعی حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. "Remaining eight newspaper, " maggie card said to me, "wait him from the side walk over and we will get home.
[ترجمه گوگل]مگی کارت به من گفت: «روزنامه هشت باقی مانده است، از کنارش صبر کن و ما به خانه می رسیم
[ترجمه ترگمان]کارت maggie به من گفت: \"هشت روزنامه باقی مانده،\" صبر کن تا از کنار خیابان بیاید و ما به خانه باز خواهیم گشت \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. The rotation move in disco dancing can include a side walk where the leader cross-steps to the side and guides the follower around him.
[ترجمه گوگل]حرکت چرخشی در رقص دیسکو می تواند شامل یک راه رفتن جانبی باشد که در آن لیدر به طرفین حرکت می کند و پیروان را در اطراف خود راهنمایی می کند
[ترجمه ترگمان]حرکت چرخشی در رقص دیسکو می تواند شامل یک پیاده روی جانبی باشد که در آن رهبر به سمت دیگر گام برمی دارد و پیرو خود را در اطراف خود هدایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیاده رو (اسم)
walk, pedestrian, peripatetic, pavement, footer, sidewalk, footpath

تخصصی

[عمران و معماری] پیاده رو

انگلیسی به انگلیسی

• path on the side of a road intended for pedestrians
a sidewalk is the same as a pavement; used in american english.

پیشنهاد کاربران

❍ اسم ( ) : پیاده راه [برساختهٔ خودم]
نکته: واژهٔ �پیاده رو� می تواند به خود عابر نیز دلالت بکند، درحالیکه �پیاده راه� دقیقا اشاره به گذرگاه عابرین دارد.
مثال:
• I walked along the sidewalk to get to the park.
ترجمه: من از پیاده راه رفتم تا به پارک برسم.
hard surface or path at the side of a street for people to walk on Synonym : pavement British English
پیاده رو
کنارگذر
پیاده راه
sidewalk 2 ( n )
sidewalk
sidewalk 1 ( n ) ( saɪdwɔk ) =a flat part at the side of a road for people to walk on
sidewalk
پیاده رو درآمریکا و در انگلیس پیاده رو pavement
Pavement
محل عبور عابر پیاده، ، ، کناره ی خیابان، ، پیاده رو
پیاده رو . راهی برای حرکت عابران
پیاده رو

پیاده رویی که در کبار خیابان واقع است
پیاده رویی که در کنار خیابان واقع شده است
پیاده رو
A part of street where people walk
راهرو
گذرگاه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس