sideward

/ˈsaɪdwəd//ˈsaɪdwəd/

معنی: از پهلو، پهلویی، پهلویی، یک ور
معانی دیگر: به یک سوی، یک سویه، مورب، در یک جهت، کج سوی (sidewards هم می گویند)، wards side یک ور، ضلعی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: moving or directed toward one side.
قید ( adverb )
مشتقات: sidewards (adv.)
• : تعریف: to or toward one side.

جمله های نمونه

1. Avoid sideward movement while pedaling to help ease your pain.
[ترجمه گوگل]هنگام رکاب زدن برای کمک به کاهش درد، از حرکت به پهلو خودداری کنید
[ترجمه ترگمان]از حرکات sideward اجتناب کنید در حالیکه پدال زدن برای تسکین درد شما کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But instead of starting forward, it moved sideward and ran into bushes.
[ترجمه گوگل]اما به جای شروع به جلو، به طرفین حرکت کرد و به بوته ها برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]اما به جای آن که به جلو حرکت کند، از جا کنده شد و به سوی بوته ها دوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The traditional transverse analysis of the collective sideward flow is ex-tended to study the flow in longitudinal direction.
[ترجمه گوگل]تحلیل عرضی سنتی جریان جانبی جمعی برای مطالعه جریان در جهت طولی به کار گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]تحلیل عرضی سنتی جریان sideward جمعی، تمایل به مطالعه جریان در جهت طولی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. By researching the sideward roll and head shaking, this paper established the lateral motion equations, which lays the foundation for the research of driving stability of vehicles.
[ترجمه گوگل]این مقاله با تحقیق در مورد چرخش پهلو و تکان دادن سر، معادلات حرکت جانبی را ایجاد کرد که پایه و اساس تحقیق در مورد پایداری رانندگی وسایل نقلیه را ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]با تحقیق در مورد غلت خوردن و تکان دادن سر، این مقاله معادلات حرکت افقی را ایجاد می کند که پایه و اساس تحقیقات در مورد پایداری رانندگی وسایل نقلیه را مشخص می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The movable downward plus vertical sideward light mounting fixture developed can also meet the two goals mentioned when comparing with the conventional fixed mounting downward lighting system.
[ترجمه گوگل]وسیله نصب نور متحرک رو به پایین و عمودی به سمت پایین توسعه یافته همچنین می تواند دو هدف ذکر شده را در مقایسه با سیستم نورپردازی رو به پایین نصب ثابت معمولی برآورده کند
[ترجمه ترگمان]این دو هدف که در هنگام مقایسه با سیستم روشنایی ثابت رو به پایین نصب می شوند نیز می تواند با دو هدف ذکر شده برخورد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Backward, sideward, forward, in all directions?
[ترجمه گوگل]عقب، پهلو، جلو، در همه جهات؟
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر، به طرف عقب، به طرف عقب، به طرف عقب، به طرف عقب، به راه افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The window of hotel Living at sideward hotel for 10 yuan, the room was very simple and crude but contained thick double deck glass, which proving very cold winter here.
[ترجمه گوگل]پنجره هتل که در هتلی به قیمت 10 یوان زندگی می‌کردیم، اتاق بسیار ساده و خام بود، اما حاوی شیشه‌های دو طبقه ضخیم بود که زمستان بسیار سرد اینجا را نشان می‌داد
[ترجمه ترگمان]پنجره هتلی که در هتل sideward به مدت ۱۰ یوان زندگی می کرد، بسیار ساده و خام بود، اما حاوی شیشه double ضخیم بود که زمستان بسیار سردی را در اینجا به اثبات می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The sideward interference is removed through using iterative algorithm. Meanwhile, the author also analyzes the accuracy, complexity and acceptance of timing error performance of these two algorithms.
[ترجمه گوگل]تداخل جانبی با استفاده از الگوریتم تکراری حذف می شود در همین حال، نویسنده دقت، پیچیدگی و پذیرش عملکرد خطای زمان‌بندی این دو الگوریتم را نیز تحلیل می‌کند
[ترجمه ترگمان]تداخل sideward با استفاده از الگوریتم تکراری حذف می شود در همین حال، مولف همچنین دقت، پیچیدگی و پذیرش عملکرد خطای زمان بندی این دو الگوریتم را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In order to deal with the sideward influences, "X" interferences and other linear interferences, the Radon transform can be used to process the ground penetrating radar (GPR) profile.
[ترجمه گوگل]به منظور مقابله با تأثیرات جانبی، تداخل‌های «X» و سایر تداخل‌های خطی، تبدیل رادون می‌تواند برای پردازش مشخصات رادار نفوذی زمین (GPR) استفاده شود
[ترجمه ترگمان]به منظور مقابله با تاثیرات sideward تداخل سنجی \"X\" و دیگر تداخل خطی، تبدیل Radon می تواند برای پردازش پروفایل های رادار نفوذ زمین مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This means that Passing Style therefore only affects the passing of a player when he is passing forward or sideward .
[ترجمه گوگل]این بدان معناست که سبک پاس کردن تنها زمانی که بازیکن در حال پاس دادن به جلو یا پهلو است، روی پاس دادن تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective Introduce the methods and effect of curing actual anal scar straitness deformity with sideward axial pattern skin flap.
[ترجمه گوگل]هدف معرفی روش ها و اثر درمان تغییر شکل تنگی اسکار مقعدی با فلپ پوستی الگوی محوری جانبی
[ترجمه ترگمان]هدف، روش ها و اثر درمان زخم anal واقعی با دریچه الگوی محوری sideward را معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The temperature distribution in the diamond synthesis cell of sideward heater was investigated theoretically by finite element method (FEM).
[ترجمه گوگل]توزیع دما در سلول سنتز الماس بخاری جانبی به صورت تئوری با روش المان محدود (FEM) بررسی شد
[ترجمه ترگمان]توزیع دما در سلول سنتز الماس بخاری sideward از لحاظ نظری با روش اجزای محدود (FEM)مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. After the completion of the turn, the horse is brought back to the track in a forward sideward manner before the second halt.
[ترجمه گوگل]پس از اتمام پیچ، اسب قبل از توقف دوم به صورت رو به جلو به مسیر بازگردانده می شود
[ترجمه ترگمان]پس از اتمام نوبت، قبل از توقف دوم، اسب به روش sideward به جلو برگردانده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

از پهلو (صفت)
sideward, sideway, sideling, sidling

پهلویی (صفت)
next, lateral, sideward, siding, immediate

پهلویی (قید)
sideward, sidewards, laterad

یک ور (قید)
acock, sideward, atilt, sidewards

انگلیسی به انگلیسی

• to the side, in the direction of the side

پیشنهاد کاربران

بپرس