1. The truck skidded sideways across the road.
2. We turned the table sideways to get it into the room.
[ترجمه گوگل]میز را به پهلو چرخاندیم تا وارد اتاق شویم
[ترجمه ترگمان]ما میز را کنار زدیم تا آن را به داخل اتاق ببریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He looked sideways at me in the meeting.
4. A strong gust of wind blew the car sideways into the ditch.
[ترجمه گوگل]وزش باد شدید ماشین را از پهلو به داخل گودال برد
[ترجمه ترگمان]باد شدیدی وزید و اتومبیل را از پهلو به داخل گودال راند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The car slid sideways, its rear wheels spinning .
[ترجمه گوگل]ماشین به پهلو لیز خورد، چرخهای عقبش میچرخند
[ترجمه ترگمان]اتومبیل از پهلو به حرکت درآمد و چرخ های عقب ماشین چرخیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. That flu really knocked me sideways.
[ترجمه گوگل]آن آنفولانزا واقعاً مرا از پهلو گرفت
[ترجمه ترگمان]اون سرماخوردگی منو از پهلو به زمین انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The bus slewed sideways.
8. The sofa will only go through the door sideways.
[ترجمه گوگل]مبل فقط از درب به طرفین عبور می کند
[ترجمه ترگمان]کاناپه فقط از کنار در رد میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She slid him a sideways glance.
10. She twisted her head sideways and looked towards the door.
[ترجمه گوگل]سرش را به پهلوی چرخاند و به سمت در نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]سرش را کج کرد و به طرف در نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He looked sideways at her.
12. John was shunted sideways to a job in sales.
[ترجمه گوگل]جان به سمت شغلی در فروشندگی کنار گذاشته شد
[ترجمه ترگمان]جان در فروش به سمت شغلی سوق داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. His new job was a sideways move rather than a promotion.
[ترجمه گوگل]شغل جدید او یک حرکت جانبی بود تا ارتقا
[ترجمه ترگمان]شغل تازه اش بهتر از یک ترفیع مقام بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He leaned sideways and was violently sick.
[ترجمه گوگل]به پهلو خم شد و به شدت مریض بود
[ترجمه ترگمان]او به پهلو خم شد و به شدت بیمار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید