signage

/ˈsaɪnɪdʒ//ˈsaɪnɪdʒ/

نشانه ها، علامت ها

جمله های نمونه

1. They don't allow signage around the stadium.
[ترجمه گوگل]آنها اجازه تابلوسازی در اطراف ورزشگاه را نمی دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها اجازه حرکت در اطراف استادیوم را نمی دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. ASLA's printed materials, signage and decorations are recycled, recyclable, and printed with soy ink.
[ترجمه گوگل]مواد چاپی، تابلوها و تزئینات ASLA بازیافت، قابل بازیافت و با جوهر سویا چاپ می شوند
[ترجمه ترگمان]materials چاپی، signage و تزئینات ASLA، recyclable و decorations که با جوهر سویا چاپ می شوند، از آن استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. At the entrance, new painted - aluminum signage wraps a concrete - block wall.
[ترجمه گوگل]در ورودی، تابلوهای آلومینیومی رنگ آمیزی شده جدید، دیوار بلوک بتنی را میپیچد
[ترجمه ترگمان]در ورودی، علامت های تجاری رنگ شده جدید یک دیوار بلوکی بتن را پوشش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Fig. 1 Use appropriate signage in storage areas.
[ترجمه گوگل]شکل 1 از علائم مناسب در مکان های ذخیره سازی استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]شکل ۱ از نشانه های مناسب در مناطق ذخیره سازی استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There will be signage displayed at each post.
[ترجمه گوگل]در هر پست تابلویی نمایش داده خواهد شد
[ترجمه ترگمان]علامت های نمایش داده در هر پست نشان داده خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. ting, thanks to street-facing signage that looks more comfortable in the Amazon than the concrete jungle.
[ترجمه گوگل]به لطف تابلوهای رو به خیابان که در آمازون راحت تر از جنگل های بتنی به نظر می رسند
[ترجمه ترگمان]با تابلوهای روبه رویی که در آمازون، نسبت به جنگل بتونی، راحت تر به نظر می رسند، مبارزه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Responsible for soft - line product signage graphic design.
[ترجمه گوگل]مسئول طراحی گرافیکی ساینیج محصولات نرم
[ترجمه ترگمان]مسیول طراحی گرافیک محصول - لاین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Interpretation system: route design, signage boards, VCD, brochures, lec - tubes, and explanation provided by tour guides.
[ترجمه گوگل]سیستم تفسیر: طراحی مسیر، تابلوهای علائم، VCD، بروشورها، لوله‌ها و توضیحات ارائه شده توسط راهنمایان تور
[ترجمه ترگمان]سیستم تفسیر: طراحی مسیر، تابلوهای راهنما، VCD، بروشورها، lec، و توضیحات ارایه شده توسط راهنماهای تور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Increase signage to introduce the traditions of Yau Ma Tei and historic culture.
[ترجمه گوگل]برای معرفی سنت های Yau Ma Tei و فرهنگ تاریخی، تابلوها را افزایش دهید
[ترجمه ترگمان]این تابلوها را افزایش دهید تا سنت های of مادر و فرهنگ تاریخی را معرفی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Other parts of the market think of digital signage as a broadcast medium.
[ترجمه گوگل]سایر بخش‌های بازار به ساینیج دیجیتال به عنوان یک رسانه پخش فکر می‌کنند
[ترجمه ترگمان]بخش های دیگر بازار به عنوان یک رسانه پخش، به تابلوهای دیجیتال فکر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Buffer zone and signage shall be properly planned for the entrance.
[ترجمه گوگل]منطقه حائل و علائم باید به درستی برای ورودی برنامه ریزی شود
[ترجمه ترگمان]منطقه حائل و علامت دهی باید به درستی برای ورودی برنامه ریزی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Non - al signage is generally not permitted by any sponsor other than Coca - Cola .
[ترجمه گوگل]تابلوهای غیر آلی معمولاً توسط هیچ حامی دیگری غیر از کوکا کولا مجاز نیست
[ترجمه ترگمان]علامت دهی به طور کلی توسط هر اسپانسر دیگری غیر از کوکا کولا مجاز نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The functions of the signage and wayfinding system are dual.
[ترجمه گوگل]عملکرد سیستم علائم و راه یاب دوگانه است
[ترجمه ترگمان]توابع علامت دهی و wayfinding دوگانه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Yet, the paving, signage and furniture are distinctive to the proposed streets.
[ترجمه گوگل]با این حال، سنگفرش، تابلوها و مبلمان برای خیابان های پیشنهادی متمایز است
[ترجمه ترگمان]با این حال، فرش کردن، تابلوها و اسباب و اثاثه برای خیابان های پیشنهادی متمایز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. After fonts and graphics, illustrations, signage gradually become graphic design fundamentals.
[ترجمه گوگل]پس از فونت ها و گرافیک ها، تصاویر، علائم به تدریج به اصول طراحی گرافیک تبدیل می شوند
[ترجمه ترگمان]پس از قلم و گرافیک، تصاویر و تابلوها به تدریج به اصول طراحی گرافیکی تبدیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• group of signs in general; collective system of signs

پیشنهاد کاربران

( خرده فروشی ) تابلوهای درون فروشگاه
نماد و نشانگر، تابلویی که به عنوان ماهیت یک فضا شناخته میشود، سمبلی برای بتعریف هویت
بیلبورد
( تابلوهای تبلیغاتی که در جاده ها یا خیابان ها نصب میکنند. )
تابلوی راهنما
تابلوهای علائم تبلیغاتی
تابلو اعلانات
اخبار
اتفاقات
اعلانات

بپرس