silent partner

/ˈsaɪləntˈpɑːrtnər//ˈsaɪləntˈpɑːtnə/

شریک غیر فعال (که در سرمایه گذاری شرکت دارد ولی نه در مدیریت)، شریکی که تهیه سرمایه با اوست، شریک سرمایه رسان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who invests financially in a business or enterprise but does not become actively involved otherwise.

جمله های نمونه

1. Presuppositions are the silent partners in thought, but their silence must not be mistaken for their absence.
[ترجمه گوگل]پیش‌فرض‌ها شرکای خاموش در اندیشه هستند، اما سکوت آنها را نباید با نبودشان اشتباه گرفت
[ترجمه ترگمان]Presuppositions کسانی هستند که در تفکر، اما سکوت آن ها نباید در غیاب آن ها اشتباه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He wants to know were you my silent partner.
[ترجمه گوگل]او می خواهد بداند که آیا تو شریک خاموش من بودی؟
[ترجمه ترگمان]میخواد بدونه تو شریک ساکت من هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He has a silent partner and some name-brand advertisers.
[ترجمه گوگل]او یک شریک خاموش و تعدادی تبلیغ کننده با نام تجاری دارد
[ترجمه ترگمان]او یک شریک ساکت و برخی تبلیغ کنندگان نام تجاری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Aidan is Steve's silent partner. - I wonder why I didn't get an invitation.
[ترجمه گوگل]آیدان شریک خاموش استیو است - تعجب می کنم که چرا دعوت نامه نگرفتم
[ترجمه ترگمان]ای دان شریک ساکت استیو است تعجب می کنم که چرا دعوت نشدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Kate: Oh Shit. . ., the silent partner over there.
[ترجمه گوگل]کیت: اوه لعنتی , شریک خاموش آنجا
[ترجمه ترگمان]اوه لعنتی، شریک ساکت اونجاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Buddy, my silent partner, deserved to share the byline on that story.
[ترجمه گوگل]بادی، شریک ساکت من، سزاوار این بود که خط فرعی آن داستان را به اشتراک بگذارد
[ترجمه ترگمان]رفیق، رفیق خاموش من، حق داشت در این داستان شریک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Your silent partner and ever-loving lover . . . . . . . LIVER.
[ترجمه گوگل]شریک خاموش و معشوق همیشه عاشق شما کبد
[ترجمه ترگمان] شریک silent و عاشق و معشوق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I'm a silent partner.
[ترجمه گوگل]من یک شریک خاموش هستم
[ترجمه ترگمان]من یک شریک ساکت هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Whenever a dad plays, there is usually a mom playing, who may not realize she is a silent partner.
[ترجمه گوگل]وقتی پدری بازی می‌کند، معمولاً مادری در حال بازی است، که ممکن است متوجه نباشد که او یک شریک ساکت است
[ترجمه ترگمان]هر زمان که یک پدر بازی می کند، معمولا یک مادر بازی می کند، که ممکن است متوجه نشده باشد که او یک شریک ساکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Each clam has a set of unique-colored patterns on its skin. Just under its skin is its silent partner, an algae colony.
[ترجمه گوگل]هر صدف دارای مجموعه ای از الگوهای رنگی منحصر به فرد بر روی پوست خود است درست زیر پوست آن شریک خاموشش، یک کلونی جلبک است
[ترجمه ترگمان]هر صدف مجموعه ای از الگوهای رنگی منحصر به فرد را بر روی پوست خود دارد تنها زیر پوست آن، شریک ساکت آن، یک کلنی (جلبک دریایی)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Andy Dufresne was his right hand in all of this, his silent partner. The prison library was Andy's hostage to fortune.
[ترجمه گوگل]اندی دوفرن دست راست او در همه این ها بود، شریک خاموش او کتابخانه زندان گروگان ثروت اندی بود
[ترجمه ترگمان](اندی Dufresne)دست راست او در همه این قضایا بود، شریک ساکت او کتابخانه زندان گروگان اندی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Ng, who lets his cooking do the talking, is essentially a silent partner.
[ترجمه گوگل]نگ که به آشپزی اش اجازه می دهد حرف بزند، اساسا یک شریک ساکت است
[ترجمه ترگمان]ان جی که به آشپزی خود اجازه می دهد صحبت کند، لزوما یک شریک ساکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Now you know how much I care for you. Please treat me with tender loving care. Your silent partner and ever-loving lover. . . LIVER.
[ترجمه گوگل]حالا میدونی چقدر بهت اهمیت میدم لطفا با من با محبت و مراقبت مهربانانه رفتار کنید شریک خاموش و معشوق همیشه عاشق شما کبد
[ترجمه ترگمان]حالا می دونی که من چقدر به تو اهمیت میدم لطفا با من دوستانه برخورد کنید شریک silent و عاشق و معشوق loving
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Acts of holding back your moans and not uttering a word during sexual acts often imparts the impression sex being forced on the silent partner.
[ترجمه گوگل]اعمالی که از ناله‌های خود جلوگیری می‌کند و حتی یک کلمه در حین اعمال جنسی به زبان نمی‌آید، اغلب این تصور را ایجاد می‌کند که رابطه جنسی به شریک ساکت تحمیل می‌شود
[ترجمه ترگمان]اقدامات در دست نگه داشتن ناله های شما و نه گفتن یک کلمه در طول عمل جنسی اغلب احساس می کند که رابطه جنسی مجبور به شریک سکوت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. On the one hand his position is analogous to that of a minority shareholder or silent partner in a private business.
[ترجمه گوگل]از یک سو موقعیت او شبیه به سهامدار اقلیت یا شریک خاموش در یک تجارت خصوصی است
[ترجمه ترگمان]از یک طرف، موقعیت او شبیه به یک شریک اقلیت یا شریک سکوت در یک کسب وکار خصوصی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حقوق] شریک غیر فعال

انگلیسی به انگلیسی

• passive partner, one who is a partner in a business but does not intervene with the decisions that his partner makes concerning business

پیشنهاد کاربران

Noun - countable - American English:
( British English ) Sleeping partner
شریک مالی ( کسی که در شغلی فقط سرمایه گذاری مالی نموده و در اداره و مدیریت آن شغل دخالتی ندارد. )
به عنوان نمونه :
He wants to know were you my silent partner
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/silent-partner
یعنی شریک تجاری یا اسپانسر :کسی که حضور فیزیکی نداره و عملا در یک پروژه نیست ولی در مسائل مالی شریک هست و کمک می کند
مثال:
my silent partner has left this issue to me
شریک تجاری من این موضوع را به من واگذار کرده است

بپرس