similarity

/ˌsɪməˈlerəti//ˌsɪməˈlærɪti/

معنی: همانندی، مطابقت، تشابه، همسانی، مشابهت، مانند بودن، همگونگی
معانی دیگر: (تقریبی ولی نه کامل) یکجوری، مانستگی، شباهت، هم آسایی، همگونی، مانندگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: similarities
(1) تعریف: the state or quality of being similar; resemblance.
مترادف: likeness, parallelism, resemblance, similitude
متضاد: contrast, difference, disparity, dissimilarity, diversity
مشابه: affinity, analogy, identity, semblance

- There was no similarity between this crime and the one last week.
[ترجمه گوگل] هیچ شباهتی بین این جنایت و جنایت هفته گذشته وجود نداشت
[ترجمه ترگمان] بین این جنایت و این یک هفته پیش هیچ شباهتی وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The teacher was disturbed at the similarity of the two students' papers.
[ترجمه Entezar] آموزگار از همسانی برگه های دو دانش آموز پریشان شد.
|
[ترجمه گوگل] معلم از تشابه مقالات دو دانش آموز ناراحت شد
[ترجمه ترگمان] معلم از شباهت دو نفر از دانش آموزان ناراحت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a specific point or instance of likeness.
مترادف: resemblance
متضاد: difference, dissimilarity, distinction, diversity
مشابه: identity

- She pointed out some of the similarities between the two languages.
[ترجمه گوگل] او به برخی از شباهت های بین این دو زبان اشاره کرد
[ترجمه ترگمان] او به برخی از شباهت های بین این دو زبان اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. his similarity to his father is striking
شباهت او به پدرش چشمگیر است.

2. the similarity between these two exam papers is too close to be coincidental
شباهت بین این دو ورقه ی امتحانی بیشتر از آن است که اتفاقی باشد.

3. a speaking similarity
شباهت آشکار

4. there is a lot of similarity between these two poems
میان این دو شعر شباهت زیادی وجود دارد.

5. The report highlights the similarity between the two groups.
[ترجمه گوگل]این گزارش شباهت بین این دو گروه را برجسته می کند
[ترجمه ترگمان]این گزارش شباهت بین این دو گروه را برجسته می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Any similarity between this film and real events is purely coincidental.
[ترجمه گوگل]هر شباهتی بین این فیلم و رویدادهای واقعی کاملاً تصادفی است
[ترجمه ترگمان]هر شباهت بین این فیلم و وقایع واقعی کاملا تصادفی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Did you remark the similarity between them?
[ترجمه گوگل]به شباهت آنها اشاره کردید؟
[ترجمه ترگمان]آیا تو گفتی که شباهت بین آن ها به هم خورده است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is some similarity in the way they sing.
[ترجمه گوگل]شباهت هایی در نحوه آواز خواندن آنها وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در طرز خواندن آن ها شباهت هایی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She bears a striking similarity to her mother.
[ترجمه گوگل]او شباهت چشمگیری به مادرش دارد
[ترجمه ترگمان]شباهت زیادی به مادرش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The similarity between them has often been remarked on.
[ترجمه گوگل]شباهت بین آنها اغلب مورد توجه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]تشابه بین آن ها اغلب مورد توجه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The present crisis bears some similarity to the oil crisis of the 1970s.
[ترجمه گوگل]بحران کنونی شباهت هایی با بحران نفتی دهه 1970 دارد
[ترجمه ترگمان]بحران کنونی شامل شباهت به بحران نفت در دهه ۱۹۷۰ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Here the similarity with Western politics ends.
[ترجمه گوگل]در اینجا شباهت با سیاست غرب به پایان می رسد
[ترجمه ترگمان]در اینجا شباهت با سیاست غربی به پایان می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There are several points of similarity between the two cases.
[ترجمه گوگل]چندین نقطه شباهت بین این دو مورد وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در میان این دو مورد چندین نکته وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The similarity between the two invites comparison.
[ترجمه گوگل]شباهت این دو باعث مقایسه می شود
[ترجمه ترگمان]شباهت بین این دو نفر دعوت کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They are both blonde, but there the similarity ends .
[ترجمه گوگل]آنها هر دو بلوند هستند، اما شباهت در آنجا به پایان می رسد
[ترجمه ترگمان]هر دو بور هستند، اما در آنجا تشابه به پایان می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. There were points of similarity between them.
[ترجمه گوگل]نقاط مشابهی بین آنها وجود داشت
[ترجمه ترگمان]نقطه تشابه بین این دو وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

همانندی (اسم)
analogy, likeness, resemblance, similarity, homogeny, likelihoood, self-identity

مطابقت (اسم)
comparison, concord, conformity, similarity, correspondence, concordance

تشابه (اسم)
likeness, symmetry, resemblance, similarity, homogeny, simile, correspondence, correspondency

همسانی (اسم)
similarity, homology, isotropy, parallelism

مشابهت (اسم)
likeness, similarity

مانند بودن (اسم)
similarity

همگونگی (اسم)
similarity

تخصصی

[برق و الکترونیک] همانندی، تشابه
[زمین شناسی] قانون تشابه
[ریاضیات] همسانی، همانندی، شباهت، مانندی، تشابه

انگلیسی به انگلیسی

• similitude, likeness, resemblance
if there is a similarity between two or more things, they share some features that are the same.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : similarity
✅️ صفت ( adjective ) : similar
✅️ قید ( adverb ) : similarly
نقطه مشترک
شباهت

بپرس