sketch

/ˈsketʃ//sketʃ/

معنی: خلاصه، شرح، زمینه، طرح، ملخص، مسوده، انگاره، طرح اولیه، طراحی کلیات، طرح خلاصه، نقشه ساده، پیش نویس ازمایشی، مسوده کردن، پیش نویس چیزی را اماده کردن، طراحی کردن، طرح ریزی کردن، طرح کردن
معانی دیگر: گزار، گرته، نقش سردستی، پیش نقش، شرح کوتاه، کوتهوار، کلیات، (نمایشنامه یا اثر ادبی کوتاه و معمولا شاد) قطعه، کوتهکار، گرته کشی (یا گرته برداری) کردن، گرته کشیدن، طرح کلی کشیدن، پیش نقش کشیدن، کروکی کشیدن، کلیات را بیان کردن، انگاره نگاشتن، کوتهکار نوشتن، رئوس مطالب را ارائه دادن، خلاصه کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a preliminary drawing or painting, usu. done quickly or without detail, often as a study for a later work.
مترادف: draft, drawing, rough
مشابه: outline, trace

- The artist was unhappy with her first sketch for the portrait.
[ترجمه مهدی] هنرمند از نخستین طرح خود که برای نقاشیترسیم کمرده بود ناراحت بود
|
[ترجمه گوگل] این هنرمند از اولین طرح خود برای پرتره ناراضی بود
[ترجمه ترگمان] هنرمند از طرح نخستین تصویری که برای نقاشی ترسیم کرده بود اندوهگین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He made several sketches of the waterfall, each from a different angle.
[ترجمه گوگل] او چندین طرح از آبشار، هر کدام از زاویه‌ای متفاوت ساخت
[ترجمه ترگمان] او چندین طرح از آبشار کشید که هر کدام از یک زاویه متفاوت بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a brief or rough design, outline, or draft, as of a written work.
مترادف: draft, outline, rough, scenario

- She's written a sketch for her next novel.
[ترجمه گوگل] او طرحی برای رمان بعدی خود نوشته است
[ترجمه ترگمان] اون یه طرح برای کتاب بعدی براش نوشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a brief story or other composition performed as part of a series in a theatrical revue, comedy routine, or television program.
مترادف: act, routine, skit

- That sketch about the dog and the neighbor was hilarious.
[ترجمه گوگل] آن طرح در مورد سگ و همسایه خنده دار بود
[ترجمه ترگمان] اون طرح درباره سگه و همسایه ها خنده دار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: sketches, sketching, sketched
(1) تعریف: to make a preliminary drawing, draft, or outline of.
مترادف: block out, design, draft, outline, rough out, trace
مشابه: rough

- The author always sketches the plot before she begins to write a new book.
[ترجمه گوگل] نویسنده همیشه قبل از شروع به نوشتن یک کتاب جدید، طرح داستان را ترسیم می کند
[ترجمه ترگمان] نویسنده همیشه قبل از اینکه شروع به نوشتن یک کتاب جدید کند، نقشه را ترسیم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She quickly sketched his face.
[ترجمه گوگل] سریع صورتش را ترسیم کرد
[ترجمه ترگمان] او به سرعت چهره خود را طرح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to present in a brief and general form.
مترادف: abstract, outline, summarize, synopsize
مشابه: brief, capsulize

- He sketched his idea at the meeting.
[ترجمه گوگل] او ایده خود را در جلسه ترسیم کرد
[ترجمه ترگمان] او پیشنهاد خود را در جلسه طرح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: sketcher (n.)
• : تعریف: to make a sketch or sketches.
مترادف: draw, paint

- She set up her easel on the hill and sketched.
[ترجمه گوگل] او سه پایه خود را روی تپه نصب کرد و نقشه کشید
[ترجمه ترگمان] سه پایه را روی تپه گذاشت و طرح کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a sketch of her face
گرته ی صورت او

2. a sketch of the discussions that was printed in the newspaper
شرح مختصر مذاکرات که در روزنامه چاپ شده بود

3. a companion sketch to the original
ترسیمی که قرینه ی ترسیم اصلی است.

4. a rough sketch
ترسیم ناتمام

5. he can sketch his characters in a few sentences
او می تواند در چند جمله شخصیت های خود را ترسیم کند.

6. the dreary sketch of jobless people in a breadline
تصویر غم انگیز افراد بیکار در صف نان

7. he presented a sketch of his economic plan
خلاصه ای از برنامه ی اقتصادی خود را ارائه داد.

8. in a few minutes he drew a sketch of the bridge
ظرف چند دقیقه گرته ی پل را کشید.

9. the purpose of this report is to sketch out the government's plan
هدف این گزارش ارائه ی رئوس مطالب طرح دولت است.

10. Cantor drew a rough sketch of his apartment on a napkin.
[ترجمه گوگل]کانتور طرحی خشن از آپارتمان خود را روی یک دستمال کشید
[ترجمه ترگمان]Cantor طرح خشن آپارتمانش را روی دستمال سفره کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The art students were told to sketch the landscape.
[ترجمه گوگل]به دانشجویان هنر گفته شد که منظره را ترسیم کنند
[ترجمه ترگمان]به دانش آموزان هنر گفته شد که منظره را ترسیم کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I always sketch with pen and paper.
[ترجمه گوگل]من همیشه با قلم و کاغذ طراحی می کنم
[ترجمه ترگمان]من همیشه با قلم و کاغذ طراحی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The builder did a rough sketch of how the new stairs would look.
[ترجمه گوگل]سازنده یک طرح کلی از نحوه ظاهر پله های جدید انجام داد
[ترجمه ترگمان]ساختمان سازنده تصویر خشنی از چگونگی این پله ها داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. My sister often goes into the country to sketch.
[ترجمه roxana] خواهرم اغلب برای طراحی به حومه شهر می رود.
|
[ترجمه گوگل]خواهرم اغلب برای طراحی به کشور می رود
[ترجمه ترگمان]خواهرم اغلب به کشور می رود تا طراحی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Sketch out what you intend to do.
[ترجمه گوگل]آنچه را که قصد انجام آن را دارید ترسیم کنید
[ترجمه ترگمان]این Sketch که قصد داری چیکار کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The drama group did a sketch about a couple buying a new car.
[ترجمه گوگل]گروه نمایش طرحی درباره خرید یک ماشین جدید توسط زوجی انجام داد
[ترجمه ترگمان]گروه نمایش طرحی را در مورد خرید یک اتومبیل جدید انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. You need to sketch in his character a little more.
[ترجمه گوگل]شما باید کمی بیشتر در شخصیت او ترسیم کنید
[ترجمه ترگمان] تو باید یه کم بیشتر در شخصیتش تصویر بکشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. He fills in a sketch with shadow.
[ترجمه گوگل]او طرحی را با سایه پر می کند
[ترجمه ترگمان]نقاشی را با سایه پر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. He recognized the sketch as an early work by Degas.
[ترجمه گوگل]او این طرح را به عنوان اثر اولیه دگا تشخیص داد
[ترجمه ترگمان]او طرح تصویری را که توسط دگا کار می کرد شناخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خلاصه (اسم)
compendium, summary, short, abridgment, epitome, abstract, synopsis, substance, digest, compend, extract, adumbration, essence, review, condensation, upshot, sketch, gist, outline, resume, wrap-up

شرح (اسم)
treatise, circumstance, account, story, description, explanation, exposition, statement, narrative, tale, innuendo, gloss, interpretation, presentment, relation, recitation, sketch, delineation, legend, footnote, geography

زمینه (اسم)
base, ground, tendency, design, basis, setting, root, background, terrain, context, conspectus, theme, sketch, groundwork, outline

طرح (اسم)
trace, figure, design, skeleton, projection, line, scheme, draft, pattern, plan, blueprint, layout, project, model, drawing, lineament, diagram, plot, protraction, sketch, croquis, delineation, eye draught, schema, outline, shop drawing

ملخص (اسم)
summary, sketch, gist

مسوده (اسم)
draft, minute, copy, sketch, croquis

انگاره (اسم)
idea, pattern, sketch, croquis, tenet, postulate

طرح اولیه (اسم)
sketch

طراحی کلیات (اسم)
sketch

طرح خلاصه (اسم)
sketch

نقشه ساده (اسم)
sketch

پیش نویس ازمایشی (اسم)
sketch

مسوده کردن (فعل)
sketch

پیش نویس چیزی را اماده کردن (فعل)
sketch

طراحی کردن (فعل)
draw, plan, model, sketch

طرح ریزی کردن (فعل)
plan, project, plot, sketch

طرح کردن (فعل)
propose, design, draw, scheme, draft, plan, bring forth, lay, propound, sketch, put forward

تخصصی

[سینما] طرح
[عمران و معماری] نقشه تقریبی - شما - پیشطرح
[برق و الکترونیک] طرح، نقشه ساده
[مهندسی گاز] طرح، نقشه
[نساجی] طرح - نقشه - طراحی کردن - کروکی
[ریاضیات] رسم کردن، طرح، طرح کردن، نقشه کشیدن، نقشه
[] گَرته

انگلیسی به انگلیسی

• preliminary drawing, rough draft of a drawing; brief description; rough draft or outline; short performance, short comic act; short story or essay written in an informal style
make a preliminary drawing, produce a rough drawing or outline
a sketch is a quick, rough drawing that may be used as preparation for a painting.
if you sketch something, you make a quick, rough drawing of it.
a sketch of a situation or incident is a brief description of it without many details.
if you sketch a situation or incident, you give a brief description of it without many details.
a sketch is also a short humorous piece of acting, usually forming part of a comedy show.
if you sketch in details about something, you tell them to people as extra information to help them understand a situation.
if you sketch out a situation or an incident, you give a short description of it, including only the most important facts.

پیشنهاد کاربران

طرح اولیه، کروکی
VERB
پیش نویس چیزی را اماده کردن - کلیات را بیان کردن - رئوس مطالب را ارائه دادن
💠 Construction shall submit the Test Sheet and sketch to the Commissioning for
information and comments.
چکیده
شالوده
sketch: نمای کلی
طراحی یا نقاشی سریع
sketch ( هنرهای تجسمی )
واژه مصوب: طرح اولیه
تعریف: نمونۀ مقدماتی و ناپروردۀ اثر هنری
پیش طرح یا اسکیس ( به فرانسوی: esquisse ) ( به انگلیسی: Sketch ) اولین طرح یا طرح هنری خیلی صافی که ویژگی های اصلی یک اثر را نشان می دهد
در برخی رشته های هنری مانند طراحی صنعتی، معماری و نقاشی و حتی طراحی وب و طراحی نرم افزار کاربردی موبایل ( به طور کلی طراحی رابط کاربری ) ، به معنای طراحی سریع یا طراحی اولیه است. در پیش طرح از جزئیات صرف نظر می شود و کلیات موضوع به صورت غیر دقیق نشان داده می شود. برای اجرای پیش طرح فقط از یک رنگ استفاده می شود. نمونه کامل تر پیش طرح که در آن از رنگ نیز استفاده می شود و پاره ای از جزئیات نیز نشان داده شده اند راندو خوانده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

در پیش طرح طرح اولیه معمولا به صورت سریع و غالباً دست آزاد ترسیم می شود. برخلاف کروکی که بر اساس واقعیت است پیش طرح زاییده فکر و تخلیات معمار است و در واقع فکر و اندیشه روی کاغذ است. طرح کشیده شده در پیش طرح معمولاً با رنگ یا وسایل ترسیمی راندو می شود. راندو یک رسانه یا یک عامل ارتباط است. ارتباط اجزای طرح با هم، با زمینه، طراح، کارفرما یا دیگر عوامل درگیر در ساخت. راندو را می توان ابزاری برای طراحی های خلاقانه دانست.
از پیش طرح با عنوان اتود زدن نیز یاد می شود
( Sketch ( drawing
A sketch ( ultimately from Greek σχέδιος – schedios, "done extempore" ) is a rapidly executed freehand drawing that is not usually intended as a finished work. A sketch may serve a number of purposes: it might record something that the artist sees, it might record or develop an idea for later use or it might be used as a quick way of graphically demonstrating an image, idea or principle. Sketching is the most inexpensive art medium.
Sketches can be made in any drawing medium. The term is most often applied to graphic work executed in a dry medium such as silverpoint, graphite, pencil, charcoal or pastel. It may also apply to drawings executed in pen and ink, digital input such as a digital pen, ballpoint pen, marker pen, water colour and oil paint. The latter two are generally referred to as "water colour sketches" and "oil sketches". A sculptor might model three - dimensional sketches in clay, plasticine or wax
اینا توضیحات ویکیپدیا بود برای معنی اسکچ
ولی معانی عامیانه هم داره :
☮️
1. a particular situation or activity that is somewhat not normal, out of the ordinary.
2. a party that is to happen in the future but there are rumors of the cops already knowing about it.
◀️i don't wanna go if it's gonna be sketch
☮️☮️ Short for sketchy
People who hang out at Jack - in - the - Box at 1 am are usually a little sketch.
☮️☮️☮️
The term "sketch" or "sketchy" refers to a person or situation that is a little strange or out of place. Usually when someone says something is sketch it means they want nothing to do with it
◀️
Guy "Hey did you see that sketch - ass guy in the coat just staring at you? He looked so weird!"
Girl "Yes! It creeped me out. It was so sketchy. "
☮️☮️☮️☮️
used to define anything out of the ordinary, definitely not normal. Can be used in various instances with the usual connotation of drug behavior, however it doesn't have to
◀️
Ordering stuff online can be sketch sometimes, there's always the possibility it won't arrive as promised
پس معنی دومش میشه چیزی یا فردی که عجیب و غریب و غیرمعمول به نظر میرسه. چیزی/کسیکه نرمال و عادی نیست

طرح کلی یا طرح زدن
sketch sth in/out
چارچوب را ارایه کردن
طرح نموداری
طرح
طرحواره، اسکیس، طرح اتودی، طرح اولیه
طراحی اولیه
پیش طرح ، طرح فوری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس