معنی: ناقص، از روی عجله، سطحی، عاری از جزئیاتمعانی دیگر: ناتمام، نابسنده، سرسری، وابسته به تصویر کلی (عاری از جزئیات)، گرته ای، گزاره ای، پیش نقشی، سردستی
[ترجمه گوگل] درک کلی از موضوع [ترجمه ترگمان] یک درک ناقص از موضوع [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3)تعریف: (informal) suspicious, unsavory.
- You may trust him, but he seems a bit sketchy to me.
[ترجمه Fatemeh Sk] تو ممکنه بهش اعتماد داشته باشی، ولی اون برای من یکم مشکوک به نظر میرسه
|
[ترجمه آریو] تو شاید بتوانی بهش اعتماد کنی، ولی او برای من کمی مشکوک به نظر میرسه.
|
[ترجمه گوگل] شما ممکن است به او اعتماد کنید، اما او به نظر من کمی مبهم است [ترجمه ترگمان] شاید به اون اعتماد کنی، اما به نظر من یه کم چرت و پرته [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]جزئیات این حادثه هنوز مشخص نیست [ترجمه ترگمان]جزئیات این حادثه هنوز ناقص است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Details of what actually happened are still sketchy.
[ترجمه آریو] جزئیات آنچه به راستی رخ داده هنوز کامل نیست.
|
[ترجمه گوگل]جزییات آنچه در واقع اتفاق افتاده است هنوز مشهود است [ترجمه ترگمان]جزئیات آنچه که در واقع رخ داد هنوز ناقص است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. So far we only have sketchy information about what caused the explosion.
[ترجمه آریو] تا کنون ما تنها داده های ناقصی درباره عامل انفجار داریم.
|
[ترجمه گوگل]تا کنون ما فقط اطلاعات کلی در مورد علت انفجار داریم [ترجمه ترگمان]تاکنون ما تنها اطلاعات ناقص درباره آنچه باعث انفجار شده است داریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Information about the crisis was sketchy and hard to get.
[ترجمه آریو] داده های درباره بحران کلی بوده و به سختی بدست آمد.
|
[ترجمه گوگل]اطلاعات مربوط به بحران کلی بود و به سختی به دست می آمد [ترجمه ترگمان]اطلاعات مربوط به این بحران ناقص و سخت بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He gave us only a very sketchy account of his visit.
[ترجمه آریو] او تنها گزارش کلی و بدون جزئیاتی از بازدیدش به ما داد.
|
[ترجمه گوگل]او فقط یک گزارش بسیار واضح از بازدید خود به ما داد [ترجمه ترگمان]فقط شرح مختصری از آمدنش را به ما داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Your essay gives a rather sketchy treatment of the problem.
[ترجمه گوگل]مقاله شما یک درمان نسبتاً کلی از مشکل ارائه می دهد [ترجمه ترگمان]مقاله تو یه درمان نسبتا ناقص از مشکل ایجاد می کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. So, out came the plans, very sketchy, but a start.
[ترجمه گوگل]بنابراین، طرح ها بیرون آمدند، بسیار ناقص، اما یک شروع [ترجمه ترگمان]خب، نقشه مون خیلی کم بود اما از اول شروع شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Meanwhile the Midland's board was only allowed sketchy details about the breakneck expansion.
[ترجمه گوگل]در همین حال، هیئت مدیره میدلند فقط اجازه داشت جزییات ناقص در مورد گسترش وحشتناک را داشته باشد [ترجمه ترگمان]در این ضمن، هییت مدیره Midland تنها برای جزییات sketchy در مورد گسترش breakneck مجاز بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Background sketchy, certainly no criminal record.
[ترجمه گوگل]پس زمینه ناقص، مطمئناً بدون سابقه کیفری [ترجمه ترگمان]، بدون سابقه، بدون سابقه جنایی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. What does this sketchy historical record suggest for today's number one power?
[ترجمه گوگل]این پیشینه تاریخی ناقص چه چیزی را برای قدرت شماره یک امروز پیشنهاد می کند؟ [ترجمه ترگمان]این سابقه تاریخی ناقص برای شماره امروز یک قدرت چیست؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The skull was a leering, bleached thing with sketchy ridge-lines, the sword sort of shiny in silver-white thread, the snake convincingly constrictor-looking, the eagles strikingly noble and angry.
[ترجمه گوگل]جمجمه اشیای محجوب و سفید شده با خطوط برآمدگی طرح دار، شمشیر به نوعی براق با نخ نقره ای سفید، مار قانع کننده به نظر می رسید، عقاب ها به طرز چشمگیری نجیب و عصبانی بود [ترجمه ترگمان]جمجمه یک وری شده بود و آن چیز سفید و سفید بود، با خطوطی که به طور ناقص در آن دیده می شد، شمشیری که با نخ سفید نقره ای براق بود، و عقاب به شکل بی نهایت زیبا و بسیار خشمگین و بسیار خشمگین بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Our information on Israeli intentions was sketchy.
[ترجمه گوگل]اطلاعات ما در مورد نیات اسرائیل ناقص بود [ترجمه ترگمان]اطلاعات ما در مورد اهداف اسرائیل ناقص بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It was a sketchy, inadequate and dangerous scheme.
[ترجمه گوگل]این یک طرح کلی، ناکافی و خطرناک بود [ترجمه ترگمان]این یک نقشه ناقص و ناقص و خطرناک بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. We managed to piece together the truth from several sketchy accounts.
[ترجمه گوگل]ما موفق شدیم حقیقت را از چندین روایت ناقص جمع آوری کنیم [ترجمه ترگمان]ما تونستیم حقیقت رو از چند تا حساب ناقص کنار هم جمع کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• rough, crude, serving as a basic outline; incomplete; superficial sketchy knowledge or accounts of something are not complete because they do not have many details.
پیشنهاد کاربران
نا صادق
Example : My friend is so sketchy دوست من خیلی سطحی نگره.
مشکوک
گوتره ای، کیلویی مثال: your analysis was so sketchy تحلیلت گوتره ای بود. تحلیلت کیلویی بود منظور اینه که بدون تفکر و بررسی دقیق، و صرفا معیوب و ناقص و کلی بود.
Unsafe نا امن
مبهم ناتمام نامطمئن نادقیق
دهاتی
مشکوک . . . در مکالمات محاوره استفاده میشود
ناقص
کُلی، غیردقیق، نه چندان دقیق، ناکافی، ناقص، نا تمام، معیوب، کاستی دار