skimmer

/ˈskɪmər//ˈskɪmə/

معنی: کفگیر، مطالعه کننده سطحی، الت سرشیرگیری
معانی دیگر: (شخص یا چیز) رویه گیر، سرشیرگیر، چربی گیر، (جانورشناسی) مرغ ماهیخوار (تیره ی rynchopidae)، آبدزدک (تیره ی libellulidae)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a flat utensil with holes, used to skim liquids.

(2) تعریف: any of several shorebirds with long beaks with which they skim the water's surface for food.

(3) تعریف: any of various dragonflies that hover close to the water of ponds and the like.

(4) تعریف: a straw hat with a wide brim and a flat crown.

جمله های نمونه

1. Make sure the protein skimmer is working properly and renew the activated carbon.
[ترجمه گوگل]مطمئن شوید که کفگیر پروتئینی به درستی کار می کند و کربن فعال را تجدید کنید
[ترجمه ترگمان]اطمینان حاصل کنید که پروتیین skimmer درست کار می کند و کربن فعال شده را تجدید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The tank has a protein skimmer.
[ترجمه گوگل]مخزن دارای یک کفگیر پروتئینی است
[ترجمه ترگمان]مخزن پروتیین skimmer دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. How do I determine the size of protein skimmer I need.
[ترجمه گوگل]چگونه می توانم اندازه کفگیر پروتئینی مورد نیاز خود را تعیین کنم
[ترجمه ترگمان]چگونه اندازه پروتئین protein که نیاز دارم را تعیین کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Odd skimmer and some roach fron Warrington water to ice breakers before the deep freeze.
[ترجمه گوگل]کفگیر عجیب و غریب و مقداری سوسک از آب وارینگتون تا یخ شکن ها قبل از یخ زدگی عمیق
[ترجمه ترگمان]skimmer فرد و برخی از مسافرین، قبل از یخ بندان شدید، آب را به موج شکن های یخ زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Use a Rena 301 to run the protein skimmer.
[ترجمه گوگل]برای اجرای کفگیر پروتئینی از رنا 301 استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از رنا ۳۰۱ برای اداره پروتیین protein استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A little skimmer bream is my fourth fish of the day and the first I have had to net.
[ترجمه گوگل]یک ماهی کم‌گیر، چهارمین ماهی من در روز است و اولین ماهی است که باید تور کنم
[ترجمه ترگمان]ماهی سیم کوچولوی من چهارمین ماهی من است و اولین ماهی که باید تور کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Renewing the airstone Q. Adjusting my protein skimmer is causing me problems.
[ترجمه گوگل]تجدید ایراستون Q تنظیم کفگیر پروتئینی برای من مشکل ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]Renewing the Q تنظیم پروتئین my باعث مشکلات من می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This kind of movable water - cooled skimmer has following features : economical, convenient, safe, reliable and so on.
[ترجمه گوگل]این نوع کفگیر متحرک با آب سرد دارای ویژگی های زیر است: اقتصادی، راحت، ایمن، قابل اعتماد و غیره
[ترجمه ترگمان]این نوع انتقال آب متحرک دارای ویژگی های زیر است: اقتصادی، راحت، ایمن، قابل اعتماد و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The movable water - cooled skimmer was designed according to the work principle of BF cooling stave.
[ترجمه گوگل]کفگیر متحرک با آب خنک شده مطابق با اصل کار میله خنک کننده BF طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]skimmer خنک کردن آب با توجه به اصل کار حامل خنک سازی BF طراحی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hence the containment booms, the skimmer boats - and the volleys of dispersants.
[ترجمه گوگل]از این رو مهار، قایق‌های کفگیر - و رگبار مواد پراکنده‌کننده رشد می‌کند
[ترجمه ترگمان]از این رو، مهار مهار، قایق های نجات - و رگبار of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Reasons of the skimmer damage when smelting V - bearing titanomagnetite atIron and Steel Group are studied.
[ترجمه گوگل]دلایل آسیب کفگیر هنگام ذوب تیتانومغناطیس بلبرینگ V در گروه آهن و فولاد مورد مطالعه قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]دلایل آسیب skimmer زمانی که یک V - حامل فولاد smelting atIron و گروه فولاد مورد مطالعه قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The safest way to introduce it is in the skimmer, where it can sterilize the water as it passes through.
[ترجمه گوگل]ایمن ترین راه برای معرفی آن در کفگیر است، جایی که می تواند آب را هنگام عبور استریل کند
[ترجمه ترگمان]مطمئن ترین روش برای معرفی آن، در the است که در آن می تواند آب را به هنگام عبور از آن باز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Leeds were given the fish by a benefactor, their task was to remove the many small roach and skimmer bream.
[ترجمه گوگل]لیدز توسط یک خیر به ماهی داده شد، وظیفه آنها حذف بسیاری از سوسک های کوچک و ماهی های ماهیگیری بود
[ترجمه ترگمان]لیدز توسط یک بانی به ماهی داده شد، وظیفه آن ها حذف بسیاری از ماهی کوچک و ماهی گیری بدون ماهی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Is this adequate, or should I add a protein skimmer and/or external canister filter?
[ترجمه گوگل]آیا این کافی است یا باید یک اسکیمر پروتئینی و/یا فیلتر قوطی خارجی اضافه کنم؟
[ترجمه ترگمان]آیا این کافی است، یا باید یک فیلتر protein و یا یک فیلتر مخزن خارجی اضافه کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کفگیر (اسم)
colander, spatula, skimmer, splatter

مطالعه کننده سطحی (اسم)
skimmer

الت سرشیرگیری (اسم)
skimmer

تخصصی

[عمران و معماری] کفابرو - اسکیمر

انگلیسی به انگلیسی

• utensil used to remove matter floating on the surface of a liquid; any of several species of sea bird which captures food by skimming the surface of the water with its long beak, scissorsbill

پیشنهاد کاربران

[هک و امنیت دیجیتال]
همسان ساز ، همسان ساز کارت
روبَردار ، روبردار کارت
کپی کننده ، کپی کننده کارت
در نرم افزار به معنی همسان ساز یک سخت افزار با کپی کردن اطلاعات
skimmer ( مهندسی محیط زیست و انرژی )
واژه مصوب: رویه‏گیر
تعریف: دستگاهی برای جمع‏آوری روماندها
۱. خوانش سطحی
۲. رویه گیری
نوعی قایق
کفگیر
خواننده سطحی نگر

بپرس