skitter

/ˈskɪtər//ˈskɪtə/

معنی: حرکت سریع، لیز خوری، پریدن وسرخوردن
معانی دیگر: (به ویژه روی آب) تند و سبک حرکت کردن، سریدن، جست وخیز، پریدن وسرخوردن بویژه بر سطح اب

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: skitters, skittering, skittered
• : تعریف: to skip, bounce, or glide lightly and quickly over a surface.
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to cause to skitter.

جمله های نمونه

1. Lizards skitter under bushes as I approach.
[ترجمه گوگل]وقتی نزدیک می شوم مارمولک ها زیر بوته ها می پرند
[ترجمه ترگمان]مارمولک در حالی که من به او نزدیک می شوم زیر بوته های خار وول می خورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They skitter along, in a hurry, struggling to keep up with the powerful front end.
[ترجمه گوگل]آن‌ها با عجله می‌پرند و در تلاش برای عقب نماندن از قسمت جلویی قدرتمند هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها با عجله به راه افتادند و در حالی که تقلا می کردند تا با آن قسمت قوی جلو بروند، با عجله به راه افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We disembark, dump the bags and skitter across town to the Field of Miracles. We have never been before.
[ترجمه گوگل]پیاده می‌شویم، کیسه‌ها را می‌ریزیم و در شهر به سمت میدان معجزه می‌رویم ما قبلا هرگز نبودیم
[ترجمه ترگمان]ما از کشتی پیاده شدیم، کیسه ها و skitter را از شهر خارج کردیم تا به میدان سرای معجزات برویم ما هیچ وقت پیش هم نبودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The paper reports that the roaches could skitter, wave their antenna, and even change size fromsmall and medium to hideously large.
[ترجمه گوگل]این مقاله گزارش می‌دهد که سوسک‌ها می‌توانند پرتاب شوند، آنتن خود را تکان دهند و حتی اندازه‌شان را از کوچک و متوسط ​​به بزرگ تغییر دهند
[ترجمه ترگمان]این روزنامه گزارش می دهد که سوسک می توانند skitter را بگیرند و آنتن آن ها را تکان دهند و حتی اندازه fromsmall و متوسط را به طور وحشتناکی بزرگ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Geoff's eyes skitter over the surface.
[ترجمه گوگل]چشمان جف روی سطح می چرخد
[ترجمه ترگمان]چشم های جف بر روی سطح خم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Our feet skitter and our fingers slip on the icy ooze.
[ترجمه گوگل]پاهایمان به هم می خورد و انگشتانمان روی تراوش یخی می لغزند
[ترجمه ترگمان]پاهای ما skitter و انگشتان ما روی شکاف یخی فرو می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Shaking the snow off their hair and coats, the girls skitter up the back stairs into the factory.
[ترجمه گوگل]دختران با تکان دادن برف از روی موها و کت های خود، از پله های پشتی به سمت کارخانه بالا می روند
[ترجمه ترگمان]دخترها در حالی که برف را از روی موها و coats تکان می دادند، دخترها از پله های پشتی وارد کارخانه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. With a sigh, Ronni pressed her own lips against them, feeling sparks of electricity skitter down her spine.
[ترجمه گوگل]رونی با آهی لب های خودش را روی آنها فشار داد و احساس کرد جرقه های برق روی ستون فقراتش می ریزد
[ترجمه ترگمان]آراگون اهی کشید و لب هایش را بر روی آن ها فشرد، و جرقه از الکتریسیته در ستون فقراتش ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Laundry hangs like wilted wildflowers over faltering balconies, and clusters of trash skitter up windswept drives.
[ترجمه گوگل]لباس‌های شسته‌شده مانند گل‌های وحشی پژمرده بر روی بالکن‌های متزلزل آویزان هستند و دسته‌ای از زباله‌ها در خودروهای بادگیر پراکنده می‌شوند
[ترجمه ترگمان]Laundry مانند گل های پژمرده از فراز بالکن های لرزان آویزان است و دسته های سطل زباله، drives را به پیش می راند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You'll know that the pan is hot enough when a few drops of water thrown on the cooking surface skitter and evaporate quickly. Now you can add the oil.
[ترجمه گوگل]وقتی چند قطره آب روی سطح پخت ریخته می شود و به سرعت تبخیر می شود، متوجه می شوید که تابه به اندازه کافی داغ است حالا می توانید روغن را اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]شما می دانید که ماهی تابه به اندازه کافی داغ است که چند قطره آب به سطح آشپزخانه پاشیده می شود و به سرعت تبخیر می شود حالا می توانید روغن را اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They are canted 45 degrees and spaced so that as liquid streams through the channel, any suspended particles skitter into them and deflect to the right.
[ترجمه گوگل]آنها 45 درجه خم می شوند و به گونه ای قرار می گیرند که به عنوان جریان مایع از کانال، ذرات معلق به داخل آنها می ریزند و به سمت راست منحرف می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها ۴۵ درجه و فاصله دارند به طوری که به صورت جریان مایع از طریق کانال، هر ذرات معلق به درون آن ها نفوذ کرده و در سمت راست منحرف می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Palate: Mature, with nectarine and apricot notes followed by an edgy finish where hints of mineral and peach skitter underneath. Intriguing wine.
[ترجمه گوگل]کام: بالغ، با نت‌های شلیل و زردآلو و به دنبال آن رایحه‌ای تند که در زیر آن نکاتی از مواد معدنی و هلو به چشم می‌خورد شراب جذاب
[ترجمه ترگمان]و چون با nectarine و nectarine و notes و apricot و apricot و peach که در آن زیر و رو کرده بودند، by و mineral و هلو از آن به گوش می رسید ای ول - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Simon's eyes popped open in time to see a sleek gray shape skitter past, leap over Pryrates' boots and streak to the hatchway, where it bounded down into darkness.
[ترجمه گوگل]چشمان سایمون به موقع باز شد تا ببیند که خاکستری براقی که رد می‌شود، از روی چکمه‌های پرایرتس می‌پرد و به سمت دریچه می‌رود، جایی که به تاریکی محدود می‌شود
[ترجمه ترگمان]چشمان سیمون به موقع باز شد و صورت خاکستری براقی را دید که از میان چکمه های براقش بیرون پرید و به طرف دهانه انبار رفت، جایی که آن را در تاریکی فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حرکت سریع (اسم)
movement, skitter, sally

لیز خوری (اسم)
skitter

پریدن و سر خوردن (فعل)
skitter

انگلیسی به انگلیسی

• move rapidly over a surface, skim quickly across a surface; run or move quickly; cause a lure or baited hook to skip across the surface of the water (fishing)

پیشنهاد کاربران

مثل حیوانات کوچک فرز و سریع و بیصدا حرکت کردن
skitter across/down/along

بپرس