[ترجمه گوگل] یک کلت لعنتی [ترجمه ترگمان] یک کره اسب رم کننده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: restless, frivolous, or too lively; frisky.
• (3)تعریف: changeable or uncertain; fickle. • مشابه: changeable, flighty
جمله های نمونه
1. a skittish horse
اسب رموک
2. to become skittish
سهستن،رمیدن
3. My horse is rather skittish, so I have to keep him away from traffic.
[ترجمه گوگل]اسب من نسبتاً شلخته است، بنابراین باید او را از ترافیک دور نگه دارم [ترجمه ترگمان]اسب من خیلی ترسوئه، برای همین باید او را از ترافیک دور نگه دارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Some skittish Wall Street investors are staying away from the market.
[ترجمه گوگل]برخی از سرمایهگذاران بداخلاق وال استریت از بازار دوری میکنند [ترجمه ترگمان]برخی سرمایه گذاران وال استریت از بازار دور هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Marilyn was a complete child, playful and skittish one moment, sulky and withdrawn the next.
[ترجمه گوگل]مرلین کودکی تمام عیار بود، یک لحظه بازیگوش و شلخته، لحظه ای عبوس و گوشه گیر [ترجمه ترگمان]ماریلن، یک کودک کامل، شوخ طبع و عصبی، یک لحظه عصبی، اخمو و ناراضی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She gets very skittish when her boy - friend is around.
[ترجمه گوگل]او وقتی دوست پسرش در اطراف است بسیار بداخلاق می شود [ترجمه ترگمان]وقتی دوست پسرش این دور و بر باشه خیلی ترسو میشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Cranston's mount became skittish and even Philomel showed a lively interest in the group round the scaffold.
[ترجمه گوگل]کوه کرانستون نامرتب شد و حتی فیلومل نیز به گروه دور داربست علاقه شدیدی نشان داد [ترجمه ترگمان]mount کرنستن هم رم کرد و حتی Philomel هم به تماشای گروه اعدام پرداختند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Julie Worden and Charlton Boyd meet in a skittish duet, marked by sudden departures, near misses and unexpected evasive leaps.
[ترجمه گوگل]جولی وردن و چارلتون بوید در یک دونفره شوخآمیز با هم ملاقات میکنند که با جداییهای ناگهانی، نزدیکی از دست دادن و جهشهای فرار غیرمنتظره مشخص شده است [ترجمه ترگمان]جولی worden و چارلتون بوید در یک duet skittish که با خروج ناگهانی، نزدیک به خطا و جهش های evasive غیر منتظر مشخص می شود، دیدار کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Institutional investors such as mutual funds are more skittish and can bail out after a few quarters of soft earnings.
[ترجمه گوگل]سرمایهگذاران نهادی مانند صندوقهای سرمایهگذاری متقابل، بیتفاوتتر هستند و میتوانند پس از چند ربع درآمد ملایم، نجات پیدا کنند [ترجمه ترگمان]سرمایه گذاران سازمانی از قبیل وجوه متقابل بیش از حد کم شده اند و می توانند پس از چند چهارم درآمده ای نرم به قید وثیقه آزاد شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Skittish Americans are not the only ones worried about Chinese exports.
[ترجمه گوگل]آمریکاییهای بداخلاق تنها کسانی نیستند که نگران صادرات چین هستند [ترجمه ترگمان]skittish آمریکایی تنها کسانی نیستند که نگران صادرات چین هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Investors get skittish, worrying that the issues plaguing one big player will affect another.
[ترجمه گوگل]سرمایهگذاران نگران میشوند که مسائلی که گریبان یک بازیکن بزرگ را گرفته، دیگری را تحت تأثیر قرار دهد [ترجمه ترگمان]سرمایه گذاران ناراضی هستند و نگران هستند که مسائلی که یک بازیگر بزرگ را به ستوه می آورد، بر دیگری تاثیر خواهد گذاشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. With consumers so skittish, service industries are not faring well either.
[ترجمه گوگل]در حالی که مصرف کنندگان این قدر ناامید هستند، صنایع خدماتی نیز وضعیت خوبی ندارند [ترجمه ترگمان]با توجه به اینکه مصرف کنندگان چنین skittish دارند، صنایع خدماتی هم خوب عمل نمی کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She is a skittish girl who doesn 't behave herself.
[ترجمه گوگل]او یک دختر بداخلاق است که با خودش رفتار نمی کند [ترجمه ترگمان]او یک دختر ترسو و ترسو هست که خودش رفتار نمی کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I won't have my son associating with skittish girls.
[ترجمه گوگل]من نمیخواهم پسرم با دخترهای بداخلاق معاشرت کند [ترجمه ترگمان]من نمی خواهم پسرم را با دخترهای ترسو معاشرت کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• nervous, high-strung, tense; fickle, changeable; mischievous, frisky, lively; shy someone who is skittish is lively and does not concentrate for a long time on anything or take life very seriously. an animal or person that is skittish is very excitable and easily frightened.
پیشنهاد کاربران
بر طبق دیکشنری زیر این کلمه دارای دو تعریف است. معنی اول مربوط به حیوانات بخصوص اسب ها است و گاهی به شکل تمثیلی، مجازی یا استعاری ( figurative ) نیز برای انسان ممکن است بکار رود. معنای دوم مختص انسان و مسائل مربوط به او است: ... [مشاهده متن کامل]
New Oxford American Dictionary ⬇️ 1. ( of an animal, especially of a horse ) excitable or easily scared. ( در مورد یک حیوان بخصوص اسب ) تحریک پذیر و تهییج شده و یا به سادگی وحشت زده یا ترسیده؛ اسب رَم کرده؛ اسب چموش Example 1: 👇 a skittish chestnut mare یک مادیان شاه بلوطیِ رم کرده ( وحشت زده ) Example 2: 👇 He couldn’t ride the skittish horse. او نمی توانست سوار اسب چموش شود. Example 3: 👇 ( Figurative ) Skittish investors withdrew their money from equity markets. سرمایه گذاران رم کرده ( وحشت زده ) پول خود را از بازارهای سهام خارج کردند. 2. ( of a person ) playfully frivolous or unpredictable; difficult to handle. ( در مورد یک شخص ) سبک سر؛ بازیگوش؛ احمق؛ کسی که غیر قابل پیش بینی است؛ کسی که اداره اش یا کنترلش سخت است. Example 1: 👇 my skittish and immature mother مادر خام مغز و سبک سر ( غیر قابل پیش بینی ) من. Example 2: 👇 a fertile talent at war with a skittish sense of humour یک استعداد بارور در جنگ با حس سر زندگی و شوخ طبعی.