slap down

/sˈlæpˈdaʊn//slæpdaʊn/

(عامیانه) 1- سرزنش کردن، نکوهش کردن 2- تودهنی زدن، وادار به سکوت کردن، ناگهان توقیف کردن، متوقف ساختن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to prohibit, suppress, or put an end to by, or as though by, a slap or sharp criticism.
مشابه: snub

جمله های نمونه

1. Anyone who violates law and discipline must firmly be slapped down.
[ترجمه گوگل]هر کسی که قانون و انضباط را زیر پا بگذارد باید محکم سیلی بخورد
[ترجمه ترگمان]هر کسی که از قانون تجاوز کند، باید محکم سیلی محکمی بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I could hear bare feet slapping down the corridor.
[ترجمه گوگل]صدای سیلی پاهای برهنه را در راهرو می شنیدم
[ترجمه ترگمان]می توانستم صدای پای برهنه در راهرو را بشنوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Anyone who dared to complain was immediately slapped down.
[ترجمه گوگل]هرکس جرات داشت شکایت کند بلافاصله سیلی می خورد
[ترجمه ترگمان]هر کسی که جرات شکایت کردن داشته باشد بلافاصله سیلی محکمی به زمین زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When the wind is adverse, the flat-bottomed scow bucks straight across the waves, catching air and slapping down hard.
[ترجمه گوگل]هنگامی که باد نامطلوب باشد، گاو ته صاف مستقیماً از امواج عبور می کند و هوا را می گیرد و سیلی محکمی به پایین می زند
[ترجمه ترگمان]وقتی باد با adverse برخورد می کند چهار قایق با فشار مستقیم به طرف موج ها می رود و هوا را می گیرد و محکم به زمین می کوبد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The spent kick slaps down near your leading foot and you hook it away with the crook of your ankle.
[ترجمه گوگل]ضربه تمام شده نزدیک پای جلوی شما می زند و شما آن را با خمیدگی مچ پای خود جدا می کنید
[ترجمه ترگمان]The به پای your سیلی می زنند و با نوک قوزک پات آن را قلاب می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Your leading hand slaps down on the punch as you simultaneously punch over the top and into the opponent's face.
[ترجمه گوگل]در حالی که همزمان از بالا و صورت حریف مشت می کنید، دست هدایت کننده شما روی پانچ می زند
[ترجمه ترگمان]همان طور که شما همزمان با مشت روی مشت می کوبد و به صورت حریف مشت می زنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That is, with a path slap down the middle, a flanking washing line and four narrow borders around the edge.
[ترجمه گوگل]به این معنا که با یک مسیر به پایین وسط، یک خط شستشوی کناری و چهار حاشیه باریک در اطراف لبه
[ترجمه ترگمان]این یعنی با سیلی زدن به وسط، یک خط شستشو در دو طرف و چهار محدوده باریک در اطراف لبه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Like a great black stone slapped down upon the great wei chi board of Chung Kuo.
[ترجمه گوگل]مثل یک سنگ سیاه بزرگ که به تخته بزرگ وی چی چانگ کو کوبیده شده است
[ترجمه ترگمان]مانند یک سنگ سیاه بزرگ بر روی صفحه بزرگ وی دوک Chung فرود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Those state pols who think they deserve more money than most of the voters they represent deserve to be slapped down.
[ترجمه گوگل]آن دسته از قطب های ایالتی که فکر می کنند سزاوار پول بیشتری نسبت به اکثر رای دهندگانی هستند که آنها نمایندگی می کنند، سزاوار سیلی خوردن هستند
[ترجمه ترگمان]آن دسته از افرادی که فکر می کنند مستحق دریافت پول بیشتر از بقیه رای دهندگانی است که نماینده آن ها هستند، مستحق سیلی زدن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Just peel it off and slap down another—right now there are more than 70 to choose from. There's also an open call for submissions, so you can try your hand at designing.
[ترجمه گوگل]فقط آن را جدا کنید و یکی دیگر را به زمین بزنید—در حال حاضر بیش از 70 مورد برای انتخاب وجود دارد همچنین یک فراخوان آزاد برای ارسال وجود دارد، بنابراین می توانید دست خود را در طراحی امتحان کنید
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر بیش از ۷۰ درصد از آن ها را انتخاب کنید همچنین یک تماس باز برای موارد ارسالی وجود دارد، بنابراین شما می توانید دست خود را در طراحی امتحان کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Well, before you slap down your credit card, you might want to spare a little thought for some of the extra costs they bear.
[ترجمه گوگل]خوب، قبل از اینکه کارت اعتباری خود را کنار بگذارید، ممکن است بخواهید کمی در مورد هزینه های اضافی که متحمل می شوند فکر کنید
[ترجمه ترگمان]خوب، قبل از این که کارت اعتباری ات را به زمین بزنی، شاید بخواهی کمی بیشتر از این هزینه اضافی به خرج بدهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They tried to slap down political opposition.
[ترجمه گوگل]آنها سعی کردند به مخالفان سیاسی سیلی بزنند
[ترجمه ترگمان]آن ها تلاش کردند که به مخالفت سیاسی دست بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The company was ready to slap down any negative publicity.
[ترجمه گوگل]این شرکت آماده بود تا هرگونه تبلیغات منفی را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]شرکت آماده بود که هر تبلیغات منفی رو از بین ببره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

To reprimand someone forcefully
To put down
To put someone in their place
با کف دست روی میز یا چیزی کوبیدن
I slap down to one of my friends who speak back behind of me
hit with a flat hand

بپرس