slapstick

/sˈlæpˌstɪk//ˈslæpstɪk/

دوتکه تخته ی متصل که وقتی به محلی زده می شوند صدای شپلق ایجاد می کنند (سابقا دلقک ها به کار می بردند)، نمایش خنده دار روحوضی، شادمایش سبک، نمایش خنده دار همراه با شوخی وسر وصدا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: visual comedy full of boisterous action, as in a film or stage revue.

(2) تعریف: a paddle or lath used by clowns and the like to strike other entertainers with a loud clap.

جمله های نمونه

1. The show contains some wonderful slapstick comedy.
[ترجمه گوگل]این نمایش حاوی تعدادی کمدی اسلپ استیک فوق العاده است
[ترجمه ترگمان]نمایش حاوی برخی از نمایش های کمدی شگفت انگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Except for very basic slapstick, humour travels uncertainly.
[ترجمه گوگل]به جز لغزش بسیار ابتدایی، طنز به طور نامطمئن سفر می کند
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت شوخی و شوخ طبعی، با تردید سفر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Much of the comedy is slapstick and loaded with black slang.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کمدی‌ها مملو از عامیانه سیاه هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از نمایشنامه کمدی با اصطلاحات عامیانه و سیاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And I don't think slapstick is funny.
[ترجمه گوگل]و به نظر من اسلپ استیک خنده دار نیست
[ترجمه ترگمان]به نظر من اصلا خنده دار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Though he still likes the animal and slapstick comics, he is branching out into the blood-and-thunder type.
[ترجمه گوگل]اگرچه او هنوز هم کمیک های حیوانی و اسلپ استیک را دوست دارد، اما در حال شاخه شدن به گروه خونین و رعد و برق است
[ترجمه ترگمان]با اینکه هنوز از حیوانات و کمیک slapstick خوشش می آید، به گروه خون و رعد و برق اشاره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She appropriated slapstick and hyperbole to the delicious purpose of lampooning the fathead who made her life miserable.
[ترجمه گوگل]او تخطئه و هذیان را به هدف لذیذ لمپن کردن مرد چاقی که زندگی او را بدبخت کرده بود اختصاص داد
[ترجمه ترگمان]او از استهزا و اغراق استفاده می کرد تا به این هدف دلنشین lampooning، که زندگیش را بدبخت کرده بود، قناعت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Repetitive slapstick, it has the charm of earliest documentary film.
[ترجمه گوگل]تكراري، جذابيت اولين فيلم مستند را دارد
[ترجمه ترگمان]از روی نمایش های مضحک، این فیلم دارای جذابیت اولین فیلم مستند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was an almost slapstick comedy in which Stalin and his cultural henchman Zhdanov confront Prokofiev and Shostakovich.
[ترجمه گوگل]این یک کمدی تقریباً بی‌نقص بود که در آن استالین و سرسپردۀ فرهنگی‌اش ژدانوف با پروکوفیف و شوستاکوویچ روبرو می‌شوند
[ترجمه ترگمان]این یک کمدی بود که در آن استالین و henchman cultural با Prokofiev و Shostakovich روبرو می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Tex Avery cartoons of comic book bodies and slapstick violence.
[ترجمه گوگل]کارتون‌های تکس اوری از بدن‌های کتاب‌های مصور و خشونت‌های تند
[ترجمه ترگمان]آوری cartoons آوری از مجموعه های کتاب های کمدی و خشونت های مضحک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Taking the slapstick route, he quarried for bits and shticks, not archetypes and myths.
[ترجمه گوگل]او با گذراندن این مسیر سخت، به دنبال تکه‌ها و تکه‌ها بود، نه کهن الگوها و اسطوره‌ها
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن مسیر نمایش های مضحک، به خاطر خرت و پرت به خاطر خرت و پرت، و نه نمونه ها و افسانه ها، به طور مصنوعی به کار می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The baggage carousel mix-up could've been slapstick or the inciting incident of a romantic comedy had the reality not sent her bolting back to J. F.
[ترجمه گوگل]درهم آمیختن چرخ و فلک چمدان می‌توانست یک حادثه تحریک‌کننده یک کمدی رمانتیک باشد، اگر واقعیت او را به سمت جی اف برنمی‌گرداند
[ترجمه ترگمان]بعد از این که یک کمدی رمانتیک شروع شد، این مجموعه از نقاله یا رویداد تحریک کننده یک کمدی رمانتیک بود، اما واقعیت این بود که او را به جی اف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Real Wanzhu with these little slapstick essentially different.
[ترجمه گوگل]واقعی Wanzhu با این slapstick کوچک اساسا متفاوت است
[ترجمه ترگمان]Wanzhu واقعی با این نمایش های مضحک، اساسا متفاوت بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Charlie's slapstick humor gets sold fast.
[ترجمه گوگل]شوخ طبعی چارلی به سرعت فروخته می شود
[ترجمه ترگمان]حس شوخ طبعی چارلی به سرعت فروخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If you remember that slapstick comedy duo Laurel and Hardy, you may remember Ollie's standard line"another nice mess you've gotten me into. "
[ترجمه گوگل]اگر آن دو کمدی لورل و هاردی را به یاد می آورید، ممکن است خط استاندارد اولی را به یاد بیاورید: «یک آشفتگی خوب دیگر که من را درگیر آن کردید»
[ترجمه ترگمان]اگر به یاد داشته باشید که نمایش کمدی دونفره و هاردی ها، شما ممکن است خط استاندارد (اولی)را به خاطر داشته باشید، یک آشفتگی خوب دیگر که مرا به آن وارد کرده اید \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] کمدی مسخره بازی - کمدی متکی برحوادث و تصادمهای فیزیکی عجیب و غریب - کمدی پرحرکت و جنجال و زد و خورد - سبک اسلپ استیک - کمدی بزن و بکوب

انگلیسی به انگلیسی

• boisterous comedy characterized by horseplay and farce; stick or combination of sticks used by clowns and other comic entertainers to produce a loud slapping sound
of or pertaining to a slapstick comedy, farcical, characterized by the use of horseplay and boisterous comical actions
slapstick is a type of comedy in which actors make people laugh by behaving in a foolish way such as falling over or throwing things around rather than by telling spoken jokes.

پیشنهاد کاربران

کمدی بزن بکوب ( گونه ای از کمدی که در آن تحرکات بدنی و شوخی های فیزیکی زیادی استفاده میشه، چارلی چاپلین و جیم کری از هنرمندان کمدی اسلپ استیک هستن ) .
بعضی از مجموعه ها که در ان برخورد به یک جسمی یا زمین خوردن افراد رو نشون میده و معمولا مردم رو به خنده وادار میکنه
بزن وبکوب
سبکی ازکمدی متکی برحوادث وبرخوردهای فیزیکی پرسروصدا، عجیب وغریب، ( جنجال و زد وخوردهمراه باسروصدا ) ( کمدی بزن و بکوب )
نمایش دلقک بازی
سبکی از کمدی هم هست که به فارسی میشه مسخرگی و یا سبک لودگی، که شامل حرکات خنده دار با بدن و حالت های اغراق امیز چهره میشود. slapstick comedy = طنز لودگی ( از لوده و لوده بازی )
slapstick ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: کمدی بزن بکوب
تعریف: نوعی کمدی تند و پرسروصدا که در آن از مضحکه و حرکات بدنی و شوخی های بی پرده و مانند آن بسیار استفاده می شود
مغشوش
hit - and - miss
شیلنگ تخته انداختن

بپرس