sleep in

/sˈliːpɪn//sliːpɪn/

(به ویژه انگلیس) دیراز خواب برخاستن، تا دیروقت خوابیدن، در مورد مستخدم وغیره درمحل کار خود جای خواب داشتن

جمله های نمونه

1. I can't sleep in the daytime.
[ترجمه گوگل]در طول روز نمی توانم بخوابم
[ترجمه ترگمان]روزها نمی توانم بخوابم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He awoke from his sleep in a cold sweat.
[ترجمه گوگل]با عرق سرد از خواب بیدار شد
[ترجمه ترگمان]با عرق سردی از خواب بیدار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The children sleep in separate beds.
[ترجمه گوگل]بچه ها در تخت های جداگانه می خوابند
[ترجمه ترگمان]بچه ها در تخت های جداگانه می خوابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The twins sleep in a bunk bed.
[ترجمه گوگل]دوقلوها در یک تخت دو طبقه می خوابند
[ترجمه ترگمان]دوقلوها در تخت سفری می خوابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Children sleep in dormitories when they live at school.
[ترجمه گوگل]بچه ها وقتی در مدرسه زندگی می کنند در خوابگاه می خوابند
[ترجمه ترگمان]کودکان در خوابگاه ها، زمانی که در مدرسه زندگی می کنند، می خوابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We sleep in the bedroom, and wash in the bathroom.
[ترجمه گوگل]ما در اتاق خواب می خوابیم و در حمام می شوییم
[ترجمه ترگمان]ما توی اتاق خواب می خوابیم و تو دستشویی کار می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The twins sleep in bunk beds.
[ترجمه گوگل]دوقلوها در تخت های دو طبقه می خوابند
[ترجمه ترگمان]دوقلوها در تخت سفری می خوابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Don't sleep in an overheated room.
[ترجمه گوگل]در اتاقی که بیش از حد گرم شده نخوابید
[ترجمه ترگمان]تو اتاق تب آلو بخواب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He couldn't hide his distaste at having to sleep in such a filthy room.
[ترجمه گوگل]او نمی توانست انزجار خود را از اینکه باید در چنین اتاق کثیفی بخوابد پنهان کند
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست از اینکه مجبور باشد در چنین اتاق کثیف بخوابد، از این بیزاری خودداری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was nodding off to sleep in an armchair.
[ترجمه گوگل]سرش را تکان می داد تا روی صندلی راحتی بخوابد
[ترجمه ترگمان]او سرش را تکان داد تا روی یک صندلی راحت بخوابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Can I sleep in the top bunk?
[ترجمه گوگل]آیا می توانم در طبقه بالا بخوابم؟
[ترجمه ترگمان]میتونم تو تخت بالایی بخوابم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You could sleep in the spare bedroom.
[ترجمه گوگل]شما می توانید در اتاق خواب اضافی بخوابید
[ترجمه ترگمان]تو میتونی توی اتاق خواب اضافی بخوابی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We usually sleep in on Sunday mornings.
[ترجمه ملیکا] ما معمولا صبح های یکشنبه تا دیروقت میخوابیم
|
[ترجمه گوگل]ما معمولا یکشنبه ها صبح می خوابیم
[ترجمه ترگمان]ما معمولا صبح های یکشنبه خواب می بینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I usually sleep in at the weekends.
[ترجمه عاشق زبان انگلیسی] من معمولاً در روز های آخر هفته تا دیر وقت می خوابم ( معمولاً در روز های آخر هفته دیر از خواب بیدار می شوم )
|
[ترجمه گوگل]من معمولا آخر هفته ها می خوابم
[ترجمه ترگمان]معمولا آخر هفته خوابم می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. My brother and I sleep in the same room.
[ترجمه گوگل]من و برادرم در یک اتاق می خوابیم
[ترجمه ترگمان]من و برادرم تو یه اتاق می خوابیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• sleep at one's workplace; sleep later than usual

پیشنهاد کاربران

?Do you usually have the same routine every day Do you usually do the same things at the same time each day
I used to, back when I was still a student. Now that I have started working, I don’t have a fixed schedule anymore. Since my working time is quite flexible, there are days I can just ⭐sleep in⭐, but there are also days I have to wake up really early in the morning
...
[مشاهده متن کامل]

stay awake ( not sleep )
Sleep over
خواب موندن
بیشتر خوابیدن، درخواب ماندن، درخوابیدن
intransitive verb.
1 : to sleep where one is employed.
2a : oversleep.
2b : to sleep late intentionallyتعمدا.

بیشتر خوابیدن
با اراده خود دیر از خواب بیدار شدن
Over sleep: خواب ماندن بدون اراده
Good luck guys
sleep later than usual
تا لنگ ظهر خوابیدن، دیر از خواب پا شدن
زیاد در خواب ماندن . دیر از خواب برخاستن

بپرس