slowness


اهستگی، کندی، سنگینی

جمله های نمونه

1. his irksome caution and slowness
احتیاط و آهسته کاری خسته کننده ی او

2. Despite the difficulty of the task,and the slowness of the progress,the workers continued to plug away at it manfully.
[ترجمه گوگل]علیرغم سختی کار و کندی پیشرفت، کارگران همچنان مردانه آن را کنار می‌زدند
[ترجمه ترگمان]با وجود دشواری کار، و کندی پیشرفت، کارگران همچنان مردانه به این کار ادامه می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The girl's earnest effort counterbalanced her slowness at learning.
[ترجمه گوگل]تلاش جدی دختر، کندی او را در یادگیری متعادل کرد
[ترجمه ترگمان]تلاش جدی دخترک در یادگیری مهارت او است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There was impatience over the slowness of reform.
[ترجمه گوگل]بی تابی نسبت به کندی اصلاحات وجود داشت
[ترجمه ترگمان]ناشکیبایی نسبت به کندی اصلاحات وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hard working often counterbalances slowness at learning.
[ترجمه گوگل]سخت کوشی اغلب کندی در یادگیری را متعادل می کند
[ترجمه ترگمان]کار سخت، کندی یادگیری را به کندی پیش می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The evening passed with agonizing slowness.
[ترجمه گوگل]غروب با کندی دردناکی گذشت
[ترجمه ترگمان]شب با کندی دردناک سپری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. With excruciating slowness and delicacy he sucked it before running his tongue in the space between the last two toes.
[ترجمه گوگل]با آهستگی و ظرافت طاقت فرسا، قبل از اینکه زبانش را در فضای بین دو انگشت آخر پا بگذارد، آن را می مکید
[ترجمه ترگمان]با کندی و ظرافت، قبل از اینکه زبونش را در فضایی بین دو انگشت آخر پاک کند، آن را می مکید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Events unfolded with a manic slowness at first.
[ترجمه گوگل]وقایع در ابتدا با کندی جنون آمیز آشکار شدند
[ترجمه ترگمان]ابتدا با کندی دیوانه وار شروع به صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Then with excruciating slowness he relaxed his hold, allowing her to back away a pace.
[ترجمه گوگل]سپس با آهستگی طاقت‌فرسا نگه‌داشته‌اش را آرام کرد و به او اجازه داد تا از سرعت خود عقب نشینی کند
[ترجمه ترگمان]سپس با کندی excruciating دستش را رها کرد و به او اجازه داد تا یک قدم عقب برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There was no greater contrast than between his slowness of speech and quickness of pace.
[ترجمه گوگل]هیچ تضادی بزرگتر از بین کندی گفتار و سرعت سرعت او وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]تفاوت چندانی بین کندی گفتار و سرعت سرعت او وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The appalling slowness with which she arranged her hair and powdered her face drove her small nephew almost frantic.
[ترجمه گوگل]کندی وحشتناکی که با آن موهایش را مرتب می کرد و صورتش را پودر می کرد، برادرزاده کوچکش را تقریباً دیوانه می کرد
[ترجمه ترگمان]کندی وحشتناک که موهایش را مرتب کرده بود و صورتش را پودر کرده بود برادرزاده کوچکش را تقریبا سراسیمه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The government had also faced criticism over its slowness in implementing economic reforms.
[ترجمه گوگل]دولت همچنین به دلیل کندی در اجرای اصلاحات اقتصادی با انتقاداتی مواجه شده بود
[ترجمه ترگمان]دولت همچنین با انتقاد از کندی در اجرای اصلاحات اقتصادی مواجه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The recorder came in with an adagio-like slowness and gravity, momentarily wobbled off-key, then recovered.
[ترجمه گوگل]ضبط کننده با کندی و جاذبه ای شبیه آداژیو وارد شد، لحظه ای از کلید خارج شد، سپس بهبود یافت
[ترجمه ترگمان]صدای ضبط با یک adagio به گوش رسید - مثل کندی و گرانش زمین برای لحظه ای از جا بلند شد - کلید، بعد دوباره بهبود پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. With agonising slowness the great gates swung inwards and Jamie found himself confronting . . . a bear.
[ترجمه گوگل]با کندی دردناکی دروازه های بزرگ به سمت داخل چرخیدند و جیمی خود را در مقابل دید یک خرس
[ترجمه ترگمان]با کندی دردناک دروازه های بزرگ به داخل تاب می خورد و جیمی خود را در مقابل یک خرس می دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. These automobiles' speed is slowness, activity is unwieldiness and effectiveness is not high.
[ترجمه گوگل]سرعت این خودروها کندی است، فعالیت غیر قابل حمل است و اثربخشی بالا نیست
[ترجمه ترگمان]این سرعت خودرو کندی است، فعالیت is و اثربخشی زیاد نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being slow; quality of being unhurried; slow-wittedness, lack of intelligence; tediousness, dullness

پیشنهاد کاربران

بپرس